گنجور

بخش ۱۸

عشق آتش سوزان است و بحر بیکرانست همه جانست هم جانرا جانان قصه بی پایانست و درد بی دریافت عقل در ادراک وی حیرانست و دل دریافت وی ناتوان نهان کننده عیان است و عیان کننده نهان و روح روحست و فتوح فتوح

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آتش سوزان است و بحر بیکرانست همه جانست هم جانرا جانان قصه بی پایانست و درد بی دریافت عقل در ادراک وی حیرانست و دل دریافت وی ناتوان نهان کننده عیان است و عیان کننده نهان و روح روحست و فتوح فتوح
هوش مصنوعی: عشق شعله‌ای سوزان و دریاهایی بی‌پایان است. این عشق تمام وجود را در بر می‌گیرد و جان را به جانان متصل می‌کند. داستانش پایانی ندارد و دردی که درک عقل از آن عاجز است، به ودیعت می‌نهد. دل نیز که درک عشق را نمی‌تواند، در دسترس عیان قرار می‌دهد و در عین حال آنچه را نهان است، نمایان می‌سازد. روح خود روح است و گشایش‌ها نیز گشایش‌های زنده‌ای هستند.