بخش ۱۴
پس از این مقام قربت است قرب بهمت است ونه قرب بمسافت از بهر آنکه مسافت علتست و علت نشان شرکت هر که در این مقام قربت برشود باید که از خلق غریب تر شود چون اغیار بگذاشتی مسافت از میان برداشتی بعد و قرب بگذاشتی چون از خود برمیدی از قرب بتقرب رسیدی چون بدیده کمال از قرب بدیدی دیدی آنچه دیدی بعد از این اشارت حلال نباشد و عبارترا مجال نه بیان را بر این راه نه و زبان از این آگاه نه
در هجر همی سوزیم از شرم خیال
در وصل همی سوزیم از بیم وصال
پروانه شمع را چنین باشد حال
در هجر بسوزد و بسوزد ز وصال
بخش ۱۳: مرد در تجرید مرد مرد گردد و از خودی خود فرد گردد تجرید در حقیقت خود از خود انداختن است واز نیک و بد پرداختن نصیب خود به علم بیند بدیده از آن برخیزد و ذات در بازد و بند بردارد و رخت عادت غارت کند و گناه بود خود کفارت کند و اسباب و علت محو کند و از طرف سجود بخود سهو کند چون داند که هست و با هست نیست نسازد و به خویشتن هیچ ننازد یکقدم از آدم برگیرد ویکی از عالم و یکی از خود و یکی از عامبخش ۱۵: انس تسکین نیران جلال است و تمکین عاشق در میدان جمال نشان انس آنستکه از خلق دور بود و از خود در نفرت شود و از کل اوصاف خلقیت در ظل حمایت گریزد که انس معانی عظیم است و در آنجا از ایمنی بیم است نصیب خویش بجوید و بترک خویش بگو ید تا صفات صمدیت یابد و ذات احدیت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از این مقام قربت است قرب بهمت است ونه قرب بمسافت از بهر آنکه مسافت علتست و علت نشان شرکت هر که در این مقام قربت برشود باید که از خلق غریب تر شود چون اغیار بگذاشتی مسافت از میان برداشتی بعد و قرب بگذاشتی چون از خود برمیدی از قرب بتقرب رسیدی چون بدیده کمال از قرب بدیدی دیدی آنچه دیدی بعد از این اشارت حلال نباشد و عبارترا مجال نه بیان را بر این راه نه و زبان از این آگاه نه
هوش مصنوعی: در این مقام، نزدیک شدن به حق، به معنای نزدیکی روحی و معنوی است و نه به معنای فاصله مکانی. فاصله، خود دلیلی برای جدایی و عدم ارتباط است. هر کسی که بخواهد به این مقام نزدیک شود، باید از دیگران فاصله بگیرد و خود را از دنیای مادی جدا کند. هنگامی که فرد از وابستگیهای دنیوی خود رها شود، به قرب و نزدیکی به حقیقت نائل میشود. وقتی با چشمی عمیق به کمالات نگاه میکند، حقیقت را در مییابد. پس از این درک، بیان این تجربه و ادراک برای دیگران ممکن نیست و نمیتوان به راحتی آن را با کلمات توضیح داد.
در هجر همی سوزیم از شرم خیال
در وصل همی سوزیم از بیم وصال
هوش مصنوعی: در جدایی، از شرم یاد محبوب میسوزیم و در وصال، از ترس از دست دادن او هم میسوزیم.
پروانه شمع را چنین باشد حال
در هجر بسوزد و بسوزد ز وصال
هوش مصنوعی: پروانه در غیبت شمع، همچنان میسوزد و رنج میکشد و نمیتواند از عشق و وصال بهرهمند شود.