گنجور

بخش ۱۲

جنون بی آگاهی مرد از اوست نه بی آگاهی از دوست از خود بریده و بدوست رسیده نه بخود آگاه بود نه بدوست راه جنون درهستی مستی نهایتست و در نیستی هدایت وحسن آگاهی آن باشد که مراد از خود بی آگاه گردد و جنون آن باشد که مرد در این کار از خود متحیر و گمراه گردد هر چند که بی آگاهی از خود زیباست اما آینه بی آگاهی باندازه دیده باشد درد و اندوه او را دیوانه میکند و آتش محبت او را پروانه میکند

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جنون بی آگاهی مرد از اوست نه بی آگاهی از دوست از خود بریده و بدوست رسیده نه بخود آگاه بود نه بدوست راه جنون درهستی مستی نهایتست و در نیستی هدایت وحسن آگاهی آن باشد که مراد از خود بی آگاه گردد و جنون آن باشد که مرد در این کار از خود متحیر و گمراه گردد هر چند که بی آگاهی از خود زیباست اما آینه بی آگاهی باندازه دیده باشد درد و اندوه او را دیوانه میکند و آتش محبت او را پروانه میکند
هوش مصنوعی: جنون ناشی از ناآگاهی انسان از خودش است، نه فقط ناآگاهی از دوستانش. او از خود جدا شده و به دیگری نزدیک شده است، اما نه از خود آگاه است و نه از آن کسی که به او نزدیک شده. حالت جنون در هستی جستجوی نهایت مستی است و در نیستی، هدایت و آگاهی در این است که انسان از خود ناآگاه شود. جنون به این معناست که انسان در این مسیر از خود حیران و گم شده است. هرچند ناآگاهی از خود می‌تواند زیبا باشد، اما همان ناآگاهی می‌تواند او را به درد و رنج دچار کند. عشقش همچون پروانه‌ای می‌شود که به آتش عشقش نزدیک می‌شود.