بخش ۱۲
جنون بی آگاهی مرد از اوست نه بی آگاهی از دوست از خود بریده و بدوست رسیده نه بخود آگاه بود نه بدوست راه جنون درهستی مستی نهایتست و در نیستی هدایت وحسن آگاهی آن باشد که مراد از خود بی آگاه گردد و جنون آن باشد که مرد در این کار از خود متحیر و گمراه گردد هر چند که بی آگاهی از خود زیباست اما آینه بی آگاهی باندازه دیده باشد درد و اندوه او را دیوانه میکند و آتش محبت او را پروانه میکند
بخش ۱۱: مرد صوفی را که بدولت صفا برخوردار بوده معلومست آنکه می خواهد در مؤنت قبول است واین را ز درویشی فضول استبخش ۱۳: مرد در تجرید مرد مرد گردد و از خودی خود فرد گردد تجرید در حقیقت خود از خود انداختن است واز نیک و بد پرداختن نصیب خود به علم بیند بدیده از آن برخیزد و ذات در بازد و بند بردارد و رخت عادت غارت کند و گناه بود خود کفارت کند و اسباب و علت محو کند و از طرف سجود بخود سهو کند چون داند که هست و با هست نیست نسازد و به خویشتن هیچ ننازد یکقدم از آدم برگیرد ویکی از عالم و یکی از خود و یکی از عام
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جنون بی آگاهی مرد از اوست نه بی آگاهی از دوست از خود بریده و بدوست رسیده نه بخود آگاه بود نه بدوست راه جنون درهستی مستی نهایتست و در نیستی هدایت وحسن آگاهی آن باشد که مراد از خود بی آگاه گردد و جنون آن باشد که مرد در این کار از خود متحیر و گمراه گردد هر چند که بی آگاهی از خود زیباست اما آینه بی آگاهی باندازه دیده باشد درد و اندوه او را دیوانه میکند و آتش محبت او را پروانه میکند
هوش مصنوعی: جنون ناشی از ناآگاهی انسان از خودش است، نه فقط ناآگاهی از دوستانش. او از خود جدا شده و به دیگری نزدیک شده است، اما نه از خود آگاه است و نه از آن کسی که به او نزدیک شده. حالت جنون در هستی جستجوی نهایت مستی است و در نیستی، هدایت و آگاهی در این است که انسان از خود ناآگاه شود. جنون به این معناست که انسان در این مسیر از خود حیران و گم شده است. هرچند ناآگاهی از خود میتواند زیبا باشد، اما همان ناآگاهی میتواند او را به درد و رنج دچار کند. عشقش همچون پروانهای میشود که به آتش عشقش نزدیک میشود.