بخش ۱۱
مرد صوفی را که بدولت صفا برخوردار بوده معلومست آنکه می خواهد در مؤنت قبول است واین را ز درویشی فضول است
یک قوم در اختیار خود بی خبراند
یک قوم در اختیار حق در خطراند
بگذشته ز راه هر دو قومی دگراند
کز خود نه بخویشتن همی درگذرند
بخش ۱۰: کار مرید با جستجویست و کار مراد با گفتگو کار مرید بر ریاضت است وکار مراد بعنایتست مرید مرقع خدمت پوشد مراد شراب وصلت نوشد و لباس قربت پوشد مرید محاسبه افلاک کند مراد حکم مرید ادراک کند مرید کوه کند به رنج مراد فرو شود بگنج اگر کسی خواهد که حقیقت مرید و مراد بداند این را بنویسد پس برخواند مرید در زیر یا دو نقطه دارد چون دو نقطه بگذاشت جز مراد نیست مرید مرحوم مراد معصوم استبخش ۱۲: جنون بی آگاهی مرد از اوست نه بی آگاهی از دوست از خود بریده و بدوست رسیده نه بخود آگاه بود نه بدوست راه جنون درهستی مستی نهایتست و در نیستی هدایت وحسن آگاهی آن باشد که مراد از خود بی آگاه گردد و جنون آن باشد که مرد در این کار از خود متحیر و گمراه گردد هر چند که بی آگاهی از خود زیباست اما آینه بی آگاهی باندازه دیده باشد درد و اندوه او را دیوانه میکند و آتش محبت او را پروانه میکند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرد صوفی را که بدولت صفا برخوردار بوده معلومست آنکه می خواهد در مؤنت قبول است واین را ز درویشی فضول است
هوش مصنوعی: مرد صوفی که دارای حالتی از آرامش و صفا است، مشخص است که میخواهد بر دردها و مشکلات غلبه کند و این امر از نظر درویشانی که کمحرف و پرهیزگار هستند، پذیرفته شده است.
یک قوم در اختیار خود بی خبراند
یک قوم در اختیار حق در خطراند
هوش مصنوعی: یک گروه از مردم در وضعیت خودشان هستند و از اوضاع بی خبرند، در حالی که گروه دیگری تحت کنترل خداوند هستند و در معرض خطر قرار دارند.
بگذشته ز راه هر دو قومی دگراند
کز خود نه بخویشتن همی درگذرند
هوش مصنوعی: از راه هر دو گروه گذشتهاند و اکنون به گونهای دیگر شدهاند که حتی به خودشان نیز توجهی ندارند و از خودشان میگذرند.