بدانکه بهترین اعمال و نیکوترین افعال بنده را زهد است و زهد دور بودن است از آنچه سخط شرع بدان پیوسته باشد و احتراز گزیر بود از وی. و ابتدا قدم در اسلام ترک زیادتهاست و حقیقت زهد ترک زیادتیها است که مانع دین است. و قال «من حُسن اسلام المَرء ترکه ما لا یعنیه.»
و اگر کسی خواهد که داد شریعت بدهد آن اولیتر که بهوجهی دهد که شریعت فرموده باشد.
و هیچ وجه نیکوتر از آن نیست که مرد به ترک دنیا و بیشی بگوید. خواجگی و جاه و حشمت و معلوم و زیادتی و طمع و نظام احوالدنیا یک سو نهد. پای طلب در دامن فراغت کشد و دست غرض از گرفتن حطام دنیا کوتاه کند. به قوت قانع شود.
و بداند که زهد در سه چیز باشد: در مال، و در نفس، و در صحبت خلق.
در مالِ زیادتی، زهد ورزیدن نشان عقل است، و در هوای نفس زاهد بودن نشانِ خشوع، و در صحبت زاهدان شدن، نشان قبض.
و گفتهاند زهد سه قسم است: یکی ترک حرام واین زهد عام است، و یکی ترک فضول حلال و این خاص است، و یکی ترک ما سوی اللّه و این زهد محققان است.
زهد را تخمی است که آن را بباید کشت و آن کوتاهی امل است که همهٔ رنجها به آدمی از درازی امل میرسد. چون امل کوتاه شد طمعَها بگسلد و رنجها از وی بیفتد. و قصور امل نه در کسب آید و نه به تکلف بدو توان رسید، الا آنکه حق‑سبحانه و تعالی‑یقینی در دلی نهد تا آن کس داند که پرورندهو روزی دهنده قدری و قوتی دارد که هیچ محتاج نیست، و هر کسی را اجلی نهاده است که چون در رسد تأخیر نپذیرد. چوناین یقین حاصل آید میخ امل منقطع شود،و در زهد بر احوال آن کس گشاده شود.
ابوبکر وراقرا از زهد پرسیدند. گفت سه حرف است: زا و ها و دال. «زا» ترک زینت است، و «ها»ترک هوا، و «دال»ترک دنیا، و هوا ازین هر دو عظیمتر است که در طلب دنیا زینتهوا است. چون هوا سوخته شد نه زینت به کار آیدنه دنیا. هر دو در دل سرد شود، زهد پیدا آید.
جنیدرا‑رحمة اللّه‑از زهد پرسیدند. گفت: خالی داشتن ظاهر از ملک، و باطن از طمع.
رویمرا‑رحمة اللّه علیه‑پرسیدند. گفت: به ترک نصیب خود بگفتن از دنیا، و اسمنیکو و حرمت و ثنا و راحت و محمدت همه نصیب نفس است، و دست ازین جمله بداشتن زهد است.
ابن الجلا‑رحمة اللّه‑گفته است زهد نگرستن است به چشم زوال به همهٔ دنیا هر کس که داند که دنیازوالپذیر است مشغولی بدو در دل وی سرد شود، حقیقت زهد در باطن پدیدآید.چون بدین صفات شد بهترک هر چه میگوید حق‑سبحانه تعالی‑وی رابدلی میدهد در عالم باقی و دولتی میفرستد درین عالم، و این دولت کشف حکمت بود و آن دل به مدد حکمت فراغت یابد از اندیشههای مختلف.
رسول خبر داده است که چون کسی ببینید که لباس زهد پوشیده باشد بدو نزدیک شوید که چشمهٔ حکمت در دل او باشد تا ازو نصیب یابید.
سفیان ثوریرا‑رحمة اللّه علیه‑از زهد پرسیدند. گفت زهد در دنیا کوتاهی امل است در حطام او، نه گلیم پوشیدن و نه جو خوردن.
مشایخ را در حقایق زهد سخن بسیار است که ذکر آن کتاب را از قاعده ببرد، اما تبرک را سخنی چند جمع کنیم.
و لباس زهد این اوصاف است که در مقدمه یاد کردیم، تاکسی را صورت نبندد که چون پلاس در پوشد و از خلق نفور شود و ناخوش طبع گردد زاهد نگردد. وزهد به دین هیچ تعلق ندارد.
متصوفه را این نوع میسر شود که آنچه شرایط زهد است بجای آرند، و اسم زاهدی نپذیرد و این نیکوتر است و به طریق نزدیکتر. درفصل زهد این قدر کفایت است.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدانکه بهترین اعمال و نیکوترین افعال بنده را زهد است و زهد دور بودن است از آنچه سخط شرع بدان پیوسته باشد و احتراز گزیر بود از وی. و ابتدا قدم در اسلام ترک زیادتهاست و حقیقت زهد ترک زیادتیها است که مانع دین است. و قال «من حُسن اسلام المَرء ترکه ما لا یعنیه.»
هوش مصنوعی: بهتر است بدانیم که والاترین اعمال و نیکوترین رفتارهای انسان، زهد است. زهد به معنای دوری از چیزهایی است که شرع به آنها اعتراض دارد و اجتناب از آنها الزامیست. شروع راه در اسلام، ترک افراط و زیادهرویهاست و حقیقت زهد واقعی، رها کردن این زیادهرویهاست که مانع پیشرفت در دین میشود. همچنین گفته شده که از نشانههای خوب بودن ایمان یک فرد، این است که آنچه به او مربوط نمیشود را ترک کند.
و اگر کسی خواهد که داد شریعت بدهد آن اولیتر که بهوجهی دهد که شریعت فرموده باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد طبق دستور دین و شریعت عمل کند، بهتر است که به شیوهای این کار را انجام دهد که خود شریعت مشخص کرده است.
و هیچ وجه نیکوتر از آن نیست که مرد به ترک دنیا و بیشی بگوید. خواجگی و جاه و حشمت و معلوم و زیادتی و طمع و نظام احوالدنیا یک سو نهد. پای طلب در دامن فراغت کشد و دست غرض از گرفتن حطام دنیا کوتاه کند. به قوت قانع شود.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی بهتر از این نیست که انسان از دنیا و تجملات آن دوری کند. او باید مقام و ثروت و شهرت را کنار بگذارد و از خواستههای دنیاست خلاص شود. باید به دنبال طلب علم و روحانیات برود و دست از دغدغههای مادی بردارد. در عوض، به قناعت و رضایت درونی اکتفا کند.
و بداند که زهد در سه چیز باشد: در مال، و در نفس، و در صحبت خلق.
هوش مصنوعی: زهد به سه چیز مربوط میشود: کممحلی به مال، بیاعتنایی به نفس، و احتیاط در انتخاب همنشینان.
در مالِ زیادتی، زهد ورزیدن نشان عقل است، و در هوای نفس زاهد بودن نشانِ خشوع، و در صحبت زاهدان شدن، نشان قبض.
هوش مصنوعی: زهد ورزیدن در برخورد با داراییهای زیاد نشانهای از عقل و خرد است. همچنین، غلبه بر هوسهای نفس و زاهد بودن نشانهای از تواضع و فروتنی محسوب میشود. وقتی فردی در جمع زاهدان قرار میگیرد، این نشاندهنده حالتی از درونگرایی و جمعکردن هستند.
و گفتهاند زهد سه قسم است: یکی ترک حرام واین زهد عام است، و یکی ترک فضول حلال و این خاص است، و یکی ترک ما سوی اللّه و این زهد محققان است.
هوش مصنوعی: زهد به سه دسته تقسیم میشود: اول ترک گناه که به آن زهد عمومی میگویند، دوم ترک چیزهای اضافی و بیهوده حتی اگر حلال باشند که به آن زهد خاص اطلاق میشود، و سوم ترک هر چیزی غیر از خدا که به زهد عارفان و حقیقتجویان مربوط میشود.
زهد را تخمی است که آن را بباید کشت و آن کوتاهی امل است که همهٔ رنجها به آدمی از درازی امل میرسد. چون امل کوتاه شد طمعَها بگسلد و رنجها از وی بیفتد. و قصور امل نه در کسب آید و نه به تکلف بدو توان رسید، الا آنکه حق‑سبحانه و تعالی‑یقینی در دلی نهد تا آن کس داند که پرورندهو روزی دهنده قدری و قوتی دارد که هیچ محتاج نیست، و هر کسی را اجلی نهاده است که چون در رسد تأخیر نپذیرد. چوناین یقین حاصل آید میخ امل منقطع شود،و در زهد بر احوال آن کس گشاده شود.
هوش مصنوعی: زهد و دوری از دنیا نیازمند یک اقدام اولیه است که باید انجام شود و آن، کوتاه کردن آرزوهاست. تمام مشکلاتی که انسان با آنها مواجه میشود به دلیل دراز بودن آرزوها است. وقتی آرزوها کوتاه شوند، وسوسهها به سراغ انسان نمیآیند و رنجها از او دور میشوند. کوتاه شدن آرزوها نه نتیجه تلاش در کسب مال و دارایی است و نه به زور به دست میآید، بلکه زمانی حاصل میشود که خداوند یقین و آگاهی خاصی در دل انسان قرار دهد. این آگاهی به او میفهماند که پروردگار و روزی دهندهای وجود دارد که تمام نیازها و تواناییها را در اختیار دارد و هیچ کس به او نیازی ندارد. همچنین هر فردی زمان مشخصی برای زندگیاش تعیین شده که به محض رسیدن به آن، قابل تأخیر نخواهد بود. هنگامی که این یقین در دل انسان شکل بگیرد، آرزوهایش قطع میشود و در زهد و زندگی سادهاش به آرامش میرسد.
مشایخ را در حقایق زهد سخن بسیار است که ذکر آن کتاب را از قاعده ببرد، اما تبرک را سخنی چند جمع کنیم.
هوش مصنوعی: مشایخ درباره واقعیتهای زهد بحثهای زیادی دارند که ذکر آنها میتواند این کتاب را از موضوع اصلیاش خارج کند، اما میتوانیم در مورد تبرک چند نکتهای را جمعآوری کنیم.
و لباس زهد این اوصاف است که در مقدمه یاد کردیم، تاکسی را صورت نبندد که چون پلاس در پوشد و از خلق نفور شود و ناخوش طبع گردد زاهد نگردد. وزهد به دین هیچ تعلق ندارد.
هوش مصنوعی: لباس زهد ویژگیهایی دارد که در مقدمه ذکر شد. اگر فردی به ظاهر لباس زهد بپوشد اما تنها بخاطر نارضایتی دیگران و نفرت از آنها باشد، به زهد دست نمییابد. زهد ارتباطی با دین ندارد.
متصوفه را این نوع میسر شود که آنچه شرایط زهد است بجای آرند، و اسم زاهدی نپذیرد و این نیکوتر است و به طریق نزدیکتر. درفصل زهد این قدر کفایت است.
هوش مصنوعی: صوفیان به این شکل عمل میکنند که به جای پذیرش شرایط زهد، رویکردهای دیگری را در پیش میگیرند و به عنوان زاهد شناخته نمیشوند. این روش، کارآمدتر و نزدیکتر به هدف است. در مورد زهد، همین مقدار از توضیحات کافی است.