بدان صدق خصلتی پسندیده است و حق تعالی اهل صدق را یاد کرده است و بریشان ثنا گفته که «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه»،و خلایق را فرمود که رغبت نمایند در صحبت اهل صدق که «یا ایها الذین آمنوا اتقوااللّه و کونوا مع الصادقین.»
و رسول گفته است که هیچ نام بر مؤمن نیفتد نیکوتر از صدق، که چون بنده در دنیا بدان نام معروف گشت حق تعالی نام او در جریرهٔ صدیقان اثبات کند و به برکات این نام قربت حق تعالی بیابد.
و رسول بر هیچ چیز چندان ثنا نگفته است که بر صدق، و صدق را قوت خوانده است.
امیرالمومنین علی‑رضیاللّه عنه‑چنین گفته است که برکت صدق مرد را بهتر از مال بسیار که مال خرج راست و به خرج نیست شود. اما زبان راست گوی هر چند راست میگوید درجهٔ در دین زیادت میشود.
جنید‑رحمة اللّه علیه‑گفته است: صادق در یک روز به چهل حال بگردد و کاذب مرایی در چهل سال بر یک حال بماند و اختلاف احوال صادق از آن پدید آید که پیوسته مخالف هوا باشد.
ابراهیم خواصگوید صادق را نیابی مگر اندر گزاردن فریضه یا قضای که میکند.
ذوالنون مصریگوید صدق شمشیر خدا است‑عزو جل‑بر هر جای که نهند ببرد.
سهل بن عبداللّهگوید اول خیانت صدیقان حدیث ایشان بود با نفس.
فتح موصلیرا پرسیدند از صدق. دست در گارگاه آهنگری کرد. پارهای آهن سرخ بیرون آورد وبر دست نهاد. گفت صدق این باشد.
ابن اسباطگوید: اگر یک شب با خدای‑عز و جل‑به صدق کاری کنم دوستتر دارم از آنکه اندر سبیل وی شمشیر زنم.
محاسبیرا از صدق پرسیدند گفت صادق آن است که باک ندارد اگر او را نزدیک خلق هیچ مقدار نباشد از بهر صلاح دل خویش، و دوست ندارد که مردمان ذرهای از اعمال او بینند، و کراهیت ندارند که سر او مردمان بدانند که کراهیت داشتن آن دلیل بود بر آنکه جاه نزد یک خلق دوست دارد؛ و این خوی صدیقان نباشد.
ابراهیم رواحهباابراهیم شیبهبه هم در بادیه نشسته شدند.
ابراهیم شیبهگفت علایق که با تو است همه بینداز! گفتهمه بینداختم مگر دیناری. ابراهیم گفت سر مشغول مکن. هر چه داری همه بینداز. گفت مرا یاد آمد که با من دوالهای نعلین بود، همه بیفگندم. پساز آن هر که مرا دوالی بایستی در پیش خویش یافتمی.ابراهیم شیبهگفت هر که با خدای به صدق رود چنین باشد.
سهل بن عبداللّه‑رحمة اللّه علیه‑چنین گفته است که هر که با نفس و هوای خود مداهنت کند هرگز نسیم صدق به مشام او نرسد و کسی که جمال صدق بدید و مخالف هوای خود گشت از مرگ نترسد، بلکه پیوسته منتظر عزرائیل باشد. چنانکهقرآن مجید خبر داد: «فتمنوا الموت ان کنتم صادقین».
عبداللّه بن المبارک بوعلی ثقفیرا‑رحمة اللّه علیه‑گفت یا باعلی مرگ را ساخته باش! وعبداللّهپای فراز کشید و گفت یاباعلیاینک من ساختم و مردم.بوعلیاز آن باز ماند کهعبداللّهمجرد و صادق بود، وبوعلیرا علایق بود، به ترک آن نمیتوانست گفت، خجل گشت.
عبدالواحد بن یزید‑رحمة اللّه علیه‑روزی در اصحاب خود مینگرست. چشم او بر جوانی افتاد در میان ایشان، سخت ضعیف و نحیف. گفتای پسر مدام روزه میداری که چنین شکسته شدهای؟ گفت نه! مدامدر افطارم. گفت پس سبب ضعف تو چیست؟ گفت ای شیخ غلبهٔ دوستی در دل مدام است، و سر مانع کشف آن است.
عبدالواحدگفت خموش. این چه دلیری و دعوی است؟ جوان برخاست و گامی دو سه فراتر نهاد و گفت خداوندا اگر درین سخن صادق بودم جانم بستان! حالیاز پای در افتاد و جان بداد، از آنکه پیوسته به صدق مشغول بود در سر، حق تعالی در پیش خلق نشان صدق او پیدا کرد.
جنیدرا‑رحمة اللّه علیه‑پرسیدند که حقیقت صدق چیست؟ گفت آنکه صادق باشی در محلی که نجات تو از آنجا جز به دروغ نخواهد بود.
و صدق در سه چیز پدید آید: در قول و در حال و در عمل. اما صدق در قول ثمرهٔ بهشت است.فضیل عیاض‑رحمة اللّه علیه‑گفت هیچچیز بر حق تعالی مکرمتر از زبان راست گوی نیست.
رسول میگوید صدق راهبر است به نیکی و ثمرهٔ نیکی بهشت است.
و اما صدق در حال موافقت حق است به ظاهر وباطن، در سر و علانیه.
و نشان صدق این بود که در حالی که بود بار نگردد، و اگر در معرفت بود، به وی باز نگرد. یمن صدق دور داشتن است وی را از گفت دروغ.
و صدق در عمل دور داشتن است وی را از ریا، و صدق حال دور داشتن نظر از صدق در وقت صدق. واین عزیزتر و خاصتر است. حق تعالی نظر متصل دارد به کس که وی را صدق موافقت کند که گفت: «ان اللّه مع الصادقین».
و صادق کسی بود که بدین موصوف باشد و صادق ثابت حال نباشد.
و گفتهاند صادق را سه چیز بود: حالت و هیبت و نیکویی.
استادابوعلی دقاقگفت صدق آن بود که از خویشتن آن نمایی که باشی و آن باشی که نمایی.
کسی که در کاری صادق گشت نشان او آن بود که هرچه ضد آن کار است آن خود روا ندارد، و بند علایق همه از خود بردارد، و پیوسته منتظر اجل باشد، و انتظار بدان قوت باشد که صدق بر سر او غالب باشد. داندکه چون پرده از احوال او برگیرند رسوا نخواهد شد. کسی که این صفت یافت مرگ بر دل او آسان گردد.
و نیز گویند کهابوالعباس دینوری‑رحمة اللّه علیه‑مجلس میداشت. پیرزنی نعرهای بزد. گفت بمیر! پیرزنبرخاست و گامی دو سه بنهاد و گفت ای جوانمرد اینک مردم، و بیفتاد و بمرد، و این نشان صدق باشد در توحید حق تعالی.
حق تعالی بهداود‑‑وحی فرستاد که هر بنده که به شرط صدق سپرد با من، برهان صدق او به وقت حاجت به خلایق نمایم تا خجل نشود.
حقیقت صدق آن است که در وقت خود به سلامت باشد.
و در صدق این قدر کفایت است و این معانی که شرح داده شد در میان متصوفه باز یابند که اساس کار ایشان بر صدق است. لاجرم پیوسته چنان باشند که رضای حق‑سبحانه و تعالی‑بدان متصل باشد.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان صدق خصلتی پسندیده است و حق تعالی اهل صدق را یاد کرده است و بریشان ثنا گفته که «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه»،و خلایق را فرمود که رغبت نمایند در صحبت اهل صدق که «یا ایها الذین آمنوا اتقوااللّه و کونوا مع الصادقین.»
هوش مصنوعی: صداقت یک ویژگی نیکو است که خداوند به آن اشاره کرده و اهل صداقت را مورد ستایش قرار داده است. او فرموده است که مردان صدق، به آنچه که با خدا عهد کردهاند وفا کردهاند. همچنین خداوند به مردم دستور داده است که به گفتگو و همراهی با اهل صدق تمایل داشته باشند.
و رسول گفته است که هیچ نام بر مؤمن نیفتد نیکوتر از صدق، که چون بنده در دنیا بدان نام معروف گشت حق تعالی نام او در جریرهٔ صدیقان اثبات کند و به برکات این نام قربت حق تعالی بیابد.
هوش مصنوعی: پیامبر فرموده است که هیچ لقبی برای مؤمن بهتر از "راستگفتاری" نیست. زمانی که فردی در دنیا به این نام شناخته شود، خداوند نام او را در زمرهٔ راستگویان ثبت میکند و به برکت این نام، به نزدیکی و قرب خداوند دست مییابد.
و رسول بر هیچ چیز چندان ثنا نگفته است که بر صدق، و صدق را قوت خوانده است.
هوش مصنوعی: پیامبر هیچ چیزی را به اندازه صداقت ستوده و آن را نشانهای از قدرت دانسته است.
و صدق در سه چیز پدید آید: در قول و در حال و در عمل. اما صدق در قول ثمرهٔ بهشت است.فضیل عیاض‑رحمة اللّه علیه‑گفت هیچچیز بر حق تعالی مکرمتر از زبان راست گوی نیست.
هوش مصنوعی: صداقت در سه مورد مشخص میشود: در گفتار، رفتار و عمل. اما صداقت در گفتار به مثابهی ثمرهای از بهشت است. فضیل عیاض - رحمت خدا بر او باد - گفت که هیچ چیزی نزد خداوند از زبان راستگو محترمتر نیست.
رسول میگوید صدق راهبر است به نیکی و ثمرهٔ نیکی بهشت است.
هوش مصنوعی: رسول میگوید که صداقت راهنمای خوبیهاست و نتیجهٔ خوبیها بهشت است.
و اما صدق در حال موافقت حق است به ظاهر وباطن، در سر و علانیه.
هوش مصنوعی: راستگویی زمانی تحقق مییابد که فرد به طور موازی با واقعیت، هم در باطن و هم در ظاهر، صادق باشد و این صدق باید در همه حال، چه در موارد خصوصی و چه در موقعیتهای علنی، حفظ شود.
و نشان صدق این بود که در حالی که بود بار نگردد، و اگر در معرفت بود، به وی باز نگرد. یمن صدق دور داشتن است وی را از گفت دروغ.
هوش مصنوعی: نشان صدق این است که وقتی افراد در حالتی هستند که به حقیقت نزدیکند، دیگر به عقب برنمیگردند و اگر به درک و آگاهی رسیده باشند، به سمت آنچه که میدانند باز نمیگردند. صدق به معنای دور نگه داشتن فرد از گفتن دروغ است.
و صدق در عمل دور داشتن است وی را از ریا، و صدق حال دور داشتن نظر از صدق در وقت صدق. واین عزیزتر و خاصتر است. حق تعالی نظر متصل دارد به کس که وی را صدق موافقت کند که گفت: «ان اللّه مع الصادقین».
هوش مصنوعی: صداقت در عمل به این معناست که انسان باید از ریاکاری دوری کند و در درون خود نیز باید نگاهی به صداقت داشته باشد، حتی زمانی که در حال صدق است. این نوع صداقت ارزشمندتر و خاصتر است. خداوند به کسانی که در صداقت خود حقیقی هستند، توجه خاصی دارد و همانطور که گفته شده: «خداوند با صادقان است».
و صادق کسی بود که بدین موصوف باشد و صادق ثابت حال نباشد.
هوش مصنوعی: صادق کسی است که به این ویژگیها دست یافته باشد و همچنان در تمامی وضعیتها صادق بماند.
و گفتهاند صادق را سه چیز بود: حالت و هیبت و نیکویی.
هوش مصنوعی: گفتهاند که صادق سه ویژگی داشت: طرز رفتار، ظاهری مرتب و زیبا.
استادابوعلی دقاقگفت صدق آن بود که از خویشتن آن نمایی که باشی و آن باشی که نمایی.
هوش مصنوعی: استاد ابو علی دقاق میگوید که حقیقت زمانی محقق میشود که آنچه هستی را نشان دهی و آنچه نشان میدهی، واقعاً باشی.
کسی که در کاری صادق گشت نشان او آن بود که هرچه ضد آن کار است آن خود روا ندارد، و بند علایق همه از خود بردارد، و پیوسته منتظر اجل باشد، و انتظار بدان قوت باشد که صدق بر سر او غالب باشد. داندکه چون پرده از احوال او برگیرند رسوا نخواهد شد. کسی که این صفت یافت مرگ بر دل او آسان گردد.
هوش مصنوعی: کسی که در کارش صداقت دارد، نمیتواند کارهایی که با آن کار در تضاد است را انجام دهد و باید از همه وابستگیها و تعلقات خود جدا شود. او باید همیشه آمادهی مرگ باشد و این آمادگی باید به حدی باشد که صداقت در زندگیاش غالب شود. او میداند که اگر حقیقت زندگیاش برای دیگران آشکار شود، شرمنده نخواهد شد. برای چنین شخصی، پذیرش مرگ آسانتر میشود.
و نیز گویند کهابوالعباس دینوری‑رحمة اللّه علیه‑مجلس میداشت. پیرزنی نعرهای بزد. گفت بمیر! پیرزنبرخاست و گامی دو سه بنهاد و گفت ای جوانمرد اینک مردم، و بیفتاد و بمرد، و این نشان صدق باشد در توحید حق تعالی.
هوش مصنوعی: گویند که کهابوالعباس دینوری مجالسی برگزار میکرد. در یکی از این مجالس، پیرزنی ناگهان فریادی زد و گفت: "بمیر!" آن زن بعد از چند قدم حرکت کردن گفت: "ای جوانمرد، اینک من مردم!" و سپس افتاد و جان سپرد. این واقعه نشانهای از صداقت در توحید خداوند است.
حق تعالی بهداود‑‑وحی فرستاد که هر بنده که به شرط صدق سپرد با من، برهان صدق او به وقت حاجت به خلایق نمایم تا خجل نشود.
هوش مصنوعی: خداوند به داود وحی فرستاد که هر کس با تمام صداقت به من متوسل شود، در زمان نیاز او را یاری میکنم و صدق او را در برابر مردم نشان میدهم تا از خجالت نگیرد.
حقیقت صدق آن است که در وقت خود به سلامت باشد.
هوش مصنوعی: حقیقت این است که در زمان مناسب، باید سلامت و بدون مشکل باشد.
و در صدق این قدر کفایت است و این معانی که شرح داده شد در میان متصوفه باز یابند که اساس کار ایشان بر صدق است. لاجرم پیوسته چنان باشند که رضای حق‑سبحانه و تعالی‑بدان متصل باشد.
هوش مصنوعی: در حقیقت، صدق به اندازه کافی اهمیت دارد و این مفاهیم که توضیح داده شد، در میان صوفیان قابل مشاهده است، به طوری که پایه و اساس کار آنان بر صدق استوار است. بنابراین، همواره باید به گونهای زندگی کنند که راضی نگه داشتن خداوند – سبحان و تعالی – در اولویت آنان باشد.