گنجور

بخش ۱۶ - فصل دوم: در خوشدلی و خوشرویی

بدان که خوش‌رویی فرع خوشدلی است.کسی که دل او خوش باشد روی او همیشه گشاده باشد.

خوشدلی را اسباب است: یکی قطع طمع، دیگر قمع حرص، سدیگر ترک حسد و حقد، چهارم رضا به قضا، پنجم اعتماد بر حق تعالی.

چون این معانی جایی جمع شد همه خوشدلی وگشاده‌رویی باشد.

از آنکه ظاهر آدمی تبعباطن اوست. هر چه در باطن حرکت کند اثر آن بر ظاهر پدید آید. اگر قبضی در دل آید عبوسی در روی آید، و اگر بسطی در دل آید بشاشتی در وی آید.

و قبض در دل بدان سبب بود که چیزی جوید که آن نصیب او نبود. در نایافت آن رنجور شود و تنگ دل گردد، خوش رویی از وی برود، به هرکه رسد سخن نتواند گفت. همیشه با خلق به سبب فوت نصیب به جنگ باشد و با حق تعالی به سبب خلاف مراد به خشم باشد.

اما چون مرد را معلوم شد که حق‑سبحانه و تعالی‑رسانندهٔ روزی است و نگه دارندهٔ ظاهر و باطن است، و به کسب و حرص هیچ زیادت نخواهد شد و به تقصیر هیچ فوت نشود، همیشه خوشدل و گشاده‌روی بود.

در خبر استکه وقتی رسول بهعبداللّه بن مسعودرسید. وی را تنگ دل و گرفته روی داد.گفت یا عبداللّه خوش‌دل و گشاده‌روی باش که هر چه در تقدیر رفته است به تو رسد و هر چه ترا نهاده‌اند به دیگری ندهند.

خوش‌روی نشان متابعت رسول اللّه است.

عایشه‑رضی اللّه عنه‑در اخلاق رسول ‑آورده است که پیوسته خوش‌روی و گشاده لب و متبسم بودی.
انس‑رضی اللّه عنه‑گوید چندین سال خدمت رسول‑علیه الصلوة والسلام‑کردم، هرگز به کاری که خطا کردم با من نگفت که چرا چنین کردی و روی ترش نکرد. ازآنکهحق تعالی وی را خلعتی داده بود که نه با حق به جنگ بودی و نه با خلق به خشم. لاجرم پیوستهخوشدل و گشاده‌روی بودی.

و سبب خوشدلی و خوش‌رویی موافقت حق است. در خبر است از رسول که گفت اگر کسی به کسی رسد که وی را ناخوش روی بیند بدانید که حق تعالی باوی خشمناک است، که اثر غضب حق تعالی در دل وی پدید آمده است.

پس خوش روی بودن نه از غفلت است که نشان رضای حق است، و خوش سخنی بی‌فحش نشان الهام حق است که یک ساعت مزاح از باب سنت است، «کان رسول اللّه یمزح و لایقول الا حقاً».

غرض ازین آن است که تا در طیبت کردن متصوفه انکار نکنی که احوال ایشان خلاف سنت نباشد. پس گشاده‌رویی و طینت ایشان نه از غفلت و غیبت باشد بلکه از سر حضور و معرفت بود، و از برای آن تا خلق ازو نفور نگردند. امادر دل ایشان چندان درد و اندوه بود که در وصف نیابد.

این قدر سخن در خوشدلی و خوش‌روی ایشان کفایت است.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که خوش‌رویی فرع خوشدلی است.کسی که دل او خوش باشد روی او همیشه گشاده باشد.
هوش مصنوعی: بدان که زیبایی چهره نتیجه شادی درونی است. فردی که دلش شاد باشد، همیشه چهره‌ای خندان و خوشرو دارد.
خوشدلی را اسباب است: یکی قطع طمع، دیگر قمع حرص، سدیگر ترک حسد و حقد، چهارم رضا به قضا، پنجم اعتماد بر حق تعالی.
هوش مصنوعی: خوشحالی و سرزندگی از عوامل خاصی نشأت می‌گیرد: اولین آن، قطع امید از دنیا و خواسته‌های نابجا، دومین عامل رهایی از طمع و زیاده‌خواهی، سومین ترک حسد و کینه‌ورزی، چهارم رضایت به سرنوشت و تقدیر، و پنجمین اعتماد به خداوند متعال است.
چون این معانی جایی جمع شد همه خوشدلی وگشاده‌رویی باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که این مفاهیم کنار هم قرار می‌گیرند، باعث ایجاد خوشدلی و روی خوش می‌شود.
از آنکه ظاهر آدمی تبعباطن اوست. هر چه در باطن حرکت کند اثر آن بر ظاهر پدید آید. اگر قبضی در دل آید عبوسی در روی آید، و اگر بسطی در دل آید بشاشتی در وی آید.
هوش مصنوعی: ظاهر انسان منعکس‌کننده باطن اوست. هر چه در درون او تغییر کند، تأثیر آن بر ظاهرش جلوه‌گر می‌شود. اگر احساسِ نگرانی یا ناراحتی در دل او وجود داشته باشد، این حالت به صورت او نیز منتقل می‌شود و برعکس، اگر در دلش شادی و نشاط باشد، این احساس نیز بر چهره‌اش نمایان خواهد شد.
و قبض در دل بدان سبب بود که چیزی جوید که آن نصیب او نبود. در نایافت آن رنجور شود و تنگ دل گردد، خوش رویی از وی برود، به هرکه رسد سخن نتواند گفت. همیشه با خلق به سبب فوت نصیب به جنگ باشد و با حق تعالی به سبب خلاف مراد به خشم باشد.
هوش مصنوعی: انسان به دلایلی احساس کمبود و نقصان می‌کند، زیرا به دنبال چیزی است که به او تعلق ندارد. در نتیجه، او دچار رنج و تضاد درون می‌شود و احساس ناراحتی و تنگی خاطر می‌کند. خوشرویی و آرامش او از بین می‌رود و در مواجهه با دیگران نمی‌تواند سخن بگوید. او به خاطر از دست دادن آنچه که می‌خواست، با دیگران در جنگ است و از طرفی نیز به دلیل نرسیدن به آنچه مورد انتظارش بوده، با خداوند نیز خشمگین می‌شود.
اما چون مرد را معلوم شد که حق‑سبحانه و تعالی‑رسانندهٔ روزی است و نگه دارندهٔ ظاهر و باطن است، و به کسب و حرص هیچ زیادت نخواهد شد و به تقصیر هیچ فوت نشود، همیشه خوشدل و گشاده‌روی بود.
هوش مصنوعی: وقتی مرد به این حقیقت پی برد که خداوند روزی بخش و حافظ ظاهری و باطنی است و هیچ چیز با تلاش و حرص بیشتر نمی‌شود و هیچ نیکوکاری بی‌پاسخ نمی‌ماند، همیشه خوشحال و بشاش بود.
در خبر استکه وقتی رسول بهعبداللّه بن مسعودرسید. وی را تنگ دل و گرفته روی داد.گفت یا عبداللّه خوش‌دل و گشاده‌روی باش که هر چه در تقدیر رفته است به تو رسد و هر چه ترا نهاده‌اند به دیگری ندهند.
هوش مصنوعی: روزی رسول به عبدالله بن مسعود رسید و مشاهده کرد که او ناراحت و غمگین است. چنین گفت: ای عبدالله، خوش‌دل و شاداب باش، چون هر آنچه که برای تو مقدر شده به تو خواهد رسید و هر آنچه برای تو نیست را به دیگران نخواهند داد.
خوش‌روی نشان متابعت رسول اللّه است.
هوش مصنوعی: خوش‌رویی نشانه پیروی از رسول خدا است.
و سبب خوشدلی و خوش‌رویی موافقت حق است. در خبر است از رسول که گفت اگر کسی به کسی رسد که وی را ناخوش روی بیند بدانید که حق تعالی باوی خشمناک است، که اثر غضب حق تعالی در دل وی پدید آمده است.
هوش مصنوعی: خوشرویی و شادابی انسان ناشی از رضایت خداوند است. در روایتی از پیامبر آمده است که اگر کسی با شخصی برخورد کند و او را ناراضی و بی‌مهر ببیند، باید بدانید که خداوند بر او خشمگین است و این خشم خداوند در دل آن شخص نمایان شده است.
پس خوش روی بودن نه از غفلت است که نشان رضای حق است، و خوش سخنی بی‌فحش نشان الهام حق است که یک ساعت مزاح از باب سنت است، «کان رسول اللّه یمزح و لایقول الا حقاً».
هوش مصنوعی: خوش‌رویی نشانه‌ای از رضایت خداوند است و نباید آن را به حساب بی‌توجهی گذاشت. همچنین، خوش‌گفتاری که شامل فحاشی نباشد، نشان‌دهنده‌ی الهام الهی است. مزاح کردن به صورت سنتی نیز جایز است، زیرا پیامبر (ص) به شوخی می‌پرداخت و هرگز در آن فقط حق را می‌گفت.
غرض ازین آن است که تا در طیبت کردن متصوفه انکار نکنی که احوال ایشان خلاف سنت نباشد. پس گشاده‌رویی و طینت ایشان نه از غفلت و غیبت باشد بلکه از سر حضور و معرفت بود، و از برای آن تا خلق ازو نفور نگردند. امادر دل ایشان چندان درد و اندوه بود که در وصف نیابد.
هوش مصنوعی: هدف این است که در مورد طرز فکر صوفی‌ها اینگونه بگوییم که نباید انکار کرد که حالت‌های آنان با سنت تناقض ندارد. روحیه و خوش‌رویی آن‌ها نه ناشی از غفلت و بی‌خبری است، بلکه نتیجه حضور و آگاهی‌شان است؛ و این رفتار به‌گونه‌ای است که مردم از آن‌ها دور نشوند. اما در دل این افراد، چنان درد و اندوهی وجود دارد که هیچ توصیفی نمی‌تواند آن را به خوبی بیان کند.
این قدر سخن در خوشدلی و خوش‌روی ایشان کفایت است.
هوش مصنوعی: اینقدر در مورد شادی و روی خوش آنها صحبت کردن کافی است.