گنجور

بخش ۱۵ - فصل اول: در جامهٔ مرقع پوشیدن

بدان که عادت سالکان و مفردان متصوفه آن است که مرقع پوشند برای خشونت را. از آنکه هر جامهٔ فاخرکه مردم در پوشند رعونت اوبدان زنده شود. تکبر در وی پدید آید. پس از بهر آنکه تا شکستگی در مراد نفس ایشان پدید آید، مخالفت اختیار بشریت را مرقع پوشند. تاهر گه چه در پاره‌های مختلف می‌نگرند منکسر و متواضع می‌شوند.

و نیز جامهٔ فاخر پوشند که نه بریشان حرام است، اما آنگه پوشند که کهنه و نو در دل ایشان یکسان بود. پسبرای دیدهٔ خلق را جامهٔ یک رنگ یک پاره بر روی کهنهٔ خود فرو کشند.

چنانکه ازجعفر صادق‑رضی اللّه عند‑روایت است که پلاسی در پوشیده بودی و خزی بالای آن. گفتند این چیست؟ گفت پلاس برای مخالفت خود را پوشیده‌ام و این خز برای نظر شما.

حقیقت بباید دانستن که ایشان هر چه کنند، آن کنند که اختیار رسول بوده است. از آنکه اقتداء ایشان بدو درست شده است در همهٔ احوال.

در حدیث آمده است که رسول جامهٔ مرقع دوست داشته است و جامهٔ خود به دست خود پاره بر دوخته است.

و روایت است که وقتی به حجرهٔ ام‌المومنینعایشه‑رضی اللّه عنها و عن ابیها‑در رفت.عایشهرا دید که جامهٔ خود را پاره بر می‌دوخت از هر رنگی. گفت: چه می‌کنی؟ گفت جامهٔ خود را پاره‌بر می‌دوزم. گفت احسنت ایعایشه! چنینباید که هیچ جامه ننهی تا آنگاه که پاره بر آن ندوزی که هر که وی را کهنه نبود، وی را نو نباشد. یعنینو آن جهانی.

مردی پیش رسول آمد. و گفت یا رسول اللّه مرا دعایی آموز که آن بگویم و به بهشت رسم. گفت به دعا هیچ حاجت نیست. رو کار کن و در بهشت شو. هرگز طعام یکماههجمع مکن و هیچ جامهٔ خود منه پاره بر آن ندوزی.

عبداللّه بن عمر‑رضی اللّه عنهما‑روایت کند که رسول را دیدم که جامهٔ خود را پاره برمی‌دوخت.
و عایشه‑رضی اللّه عنها و عن ابیها‑چنین می‌گوید که رسول را هیچ جنان بسنده نیامد که جامهٔ پاره بر وی دوخته.
امیرالمؤمنین علی‑رضی اللّه عنه‑جامه‌ای که پوشیدی پاره‌های بسیار بر آن دوختی.گفتند یا امیرالمؤمنین این چیست؟ گفت مرقع پوشیدن خشوع دل و مذلت نفس ثمره دهد، برای آن می‌پوشم.
عبداللّه بن عباس‑رضی اللّه عنهما‑را دیدند جامهٔ مرقع پوشیدهن. گفتند این چیست؟ گفت این جامه پوشم و از خلق دور باشم و به حق نزدیک. دوستر از آن دارم که جامه‌های فاخره پوشم و در بند خلق باشم و از حق تعالی بازمانم.

وابوبکررا‑رضی اللّه عنه‑دیدم که گلیمی داشت پاره بر آنجا می‌دوخت.

وامیر المؤمنینعمر‑رضی اللّه عنه‑جبهٔ خود را پاره بر دوخته است. روایت است که وی را دیدند در وقت خلافت جامه‌ای پوشیده و پاره‌های بسیار بر آن دوخته. از آن جمله سه پاره نمد بر میان کتف و جامه بر یک دیگر دوخته.

وعبداللّه بن عمر‑رضی اللّه عنه‑گویدپدرم در وقت خلافت مرقعی داشت دوازده پاره بر وی دوخته، بعضی ادیم و بعضی برگ خرما. ویرا گفتند این برگ خرما امروز بر وی دوزی فردا خشک شود! گفتکیست که زندگانی فردای من ضمان کند که تا من جامه‌ای سازم که فردا را بر آرم.

و پاره‌های بودی از ادیم و دو تو بر آن دوخته. چون بنشستی خاک در آن میان در رفتی، و چون برخاستی خاک می‌ریختی. واین جمله دلیل است بر مرقع داشتن.

و این نوع جامه چون کسی به اضطرار در پوشد قدر او نداند. مرد باید که از سر مملکت برخیزد و برای قمع هوی جامهٔ پاره پاره در پوشد.

و این جامه کسی تواند پوشید که از مخلوقات فارغ شده باشد، کار او جز با خالق نمانده بود، برای فراغت جامه در پوشد، هر گه که کهنه شود پاره بر آن دوزد تا در بند طلب دیگری نباشد.

بدین مقدمات درست شد که مرقع پوشیدن ایشان اقتداء به سلف است، و اندر آن بسیار معنی دیگر است که یاد کردن آن درین مختصر متعذر است، و این قدر کفایت است.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که عادت سالکان و مفردان متصوفه آن است که مرقع پوشند برای خشونت را. از آنکه هر جامهٔ فاخرکه مردم در پوشند رعونت اوبدان زنده شود. تکبر در وی پدید آید. پس از بهر آنکه تا شکستگی در مراد نفس ایشان پدید آید، مخالفت اختیار بشریت را مرقع پوشند. تاهر گه چه در پاره‌های مختلف می‌نگرند منکسر و متواضع می‌شوند.
هوش مصنوعی: سالکان و افراد عارف معمولاً لباس‌های ساده و زهدپوش می‌پوشند تا از بزرگ‌منشی و خودخواهی دور بمانند. زیرا هر لباس زیبایی که مردم می‌پوشند می‌تواند در آنها احساس نازش و خودبزرگ‌بینی ایجاد کند. به همین دلیل، برای این که به فروتنی و شکستن نفس خود دست یابند، لباس‌های ساده و پاره‌پاره بر تن می‌کنند. این کار باعث می‌شود که هر وقت به لباس‌های مختلف نگاه می‌کنند، متواضع و شکسته‌نفسی را تجربه کنند.
و نیز جامهٔ فاخر پوشند که نه بریشان حرام است، اما آنگه پوشند که کهنه و نو در دل ایشان یکسان بود. پسبرای دیدهٔ خلق را جامهٔ یک رنگ یک پاره بر روی کهنهٔ خود فرو کشند.
هوش مصنوعی: آن‌ها لباس‌های زیبا و باارزشی به تن می‌کنند که برایشان حرام نیست، اما در درون خود، کهنه و نو برایشان هیچ تفاوتی ندارد. بنابراین، برای اینکه دیگران آن‌ها را ببینند، لباسی ساده و یکدست بر روی لباس کهنه خود می‌پوشند.
چنانکه ازجعفر صادق‑رضی اللّه عند‑روایت است که پلاسی در پوشیده بودی و خزی بالای آن. گفتند این چیست؟ گفت پلاس برای مخالفت خود را پوشیده‌ام و این خز برای نظر شما.
هوش مصنوعی: جعفر صادق نقل می‌کند که او زیر یک پوشش معمولی (پلاس) و روی آن یک پوشش زینتی از خز پوشیده بود. وقتی از او پرسیدند این چه وضعیتی است، او گفت: این پلاس برای این است که خود را از دیگران پنهان کنم و خز برای این است که نظر شما را جلب کند.
حقیقت بباید دانستن که ایشان هر چه کنند، آن کنند که اختیار رسول بوده است. از آنکه اقتداء ایشان بدو درست شده است در همهٔ احوال.
هوش مصنوعی: باید بدانیم که همه کارهایی که آنها انجام می‌دهند، بر اساس اختیار و تصمیم پیامبر است. زیرا آنها در تمام شرایط پیرو و اقتداکننده او هستند.
در حدیث آمده است که رسول جامهٔ مرقع دوست داشته است و جامهٔ خود به دست خود پاره بر دوخته است.
هوش مصنوعی: در روایت‌ها آمده که پیامبر اکرم به پوشیدن لباس‌های وصله‌دار علاقه‌مند بوده و خود شخصاً لباسش را پاره کرده و وصله زده است.
و روایت است که وقتی به حجرهٔ ام‌المومنینعایشه‑رضی اللّه عنها و عن ابیها‑در رفت.عایشهرا دید که جامهٔ خود را پاره بر می‌دوخت از هر رنگی. گفت: چه می‌کنی؟ گفت جامهٔ خود را پاره‌بر می‌دوزم. گفت احسنت ایعایشه! چنینباید که هیچ جامه ننهی تا آنگاه که پاره بر آن ندوزی که هر که وی را کهنه نبود، وی را نو نباشد. یعنینو آن جهانی.
هوش مصنوعی: روایتی است که وقتی به اتاق ام‌المومنین عایشه (رضی‌الله‌عنها) و پدرش وارد شد، او را دید که لباسش را با پارچه‌هایی از رنگ‌های مختلف ترمیم می‌کند. پرسید: "چه می‌کنی؟" عایشه پاسخ داد: "دارم لباس خود را ترمیم می‌کنم." او گفت: "خیلی خوب است، عایشه! باید این کار را انجام دهی. هیچ لباس کهنه‌ای را نباید دور انداخت تا زمانی که آن را ترمیم نکرده باشی، زیرا هر کهنه‌ای برای کسی که نو نیست، دیگر نو محسوب نمی‌شود."
مردی پیش رسول آمد. و گفت یا رسول اللّه مرا دعایی آموز که آن بگویم و به بهشت رسم. گفت به دعا هیچ حاجت نیست. رو کار کن و در بهشت شو. هرگز طعام یکماههجمع مکن و هیچ جامهٔ خود منه پاره بر آن ندوزی.
هوش مصنوعی: مردی نزد پیامبر آمد و از او خواست دعایی به او بیاموزد تا با گفتن آن به بهشت برسد. پیامبر به او پاسخ داد که نیازی به دعا نیست. باید عمل کنی تا به بهشت بروی. همچنین فرمود که هیچگاه غذا برای یک ماه ذخیره نکن و هیچ تکه‌ای از لباس خود را پاره نکن.
وابوبکررا‑رضی اللّه عنه‑دیدم که گلیمی داشت پاره بر آنجا می‌دوخت.
هوش مصنوعی: من وابو بکر را دیدم که یک گلیم پاره را در آنجا ترمیم می‌کرد.
وامیر المؤمنینعمر‑رضی اللّه عنه‑جبهٔ خود را پاره بر دوخته است. روایت است که وی را دیدند در وقت خلافت جامه‌ای پوشیده و پاره‌های بسیار بر آن دوخته. از آن جمله سه پاره نمد بر میان کتف و جامه بر یک دیگر دوخته.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بخشی از لباس خود را با وصله‌هایی تعمیر کرده است. گفته شده که او در زمان خلافت خود، لباسی پوشیده بود که بر روی آن چندین وصله دوخته شده بود. از جمله این وصله‌ها، سه قطعه نمدی بود که بر روی شانه‌هایش دوخته شده بود.
وعبداللّه بن عمر‑رضی اللّه عنه‑گویدپدرم در وقت خلافت مرقعی داشت دوازده پاره بر وی دوخته، بعضی ادیم و بعضی برگ خرما. ویرا گفتند این برگ خرما امروز بر وی دوزی فردا خشک شود! گفتکیست که زندگانی فردای من ضمان کند که تا من جامه‌ای سازم که فردا را بر آرم.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر می‌گوید در زمان خلافت، پدرش لباسی داشت که از دوازده تکه دوخته شده بود و برخی از این تکه‌ها از چرم و برخی دیگر از برگ خرما بودند. به او گفتند که این برگ خرما ممکن است امروز دوخته شود و فردا خشک شود! پاسخ داد: «کیست که زندگی فردای من را تضمین کند که من برای فردا لباسی درست کنم؟»
و پاره‌های بودی از ادیم و دو تو بر آن دوخته. چون بنشستی خاک در آن میان در رفتی، و چون برخاستی خاک می‌ریختی. واین جمله دلیل است بر مرقع داشتن.
هوش مصنوعی: و تکه‌هایی از پارچه بر روی زمین بود که به آن‌ها دوخته شده بود. وقتی نشستی، خاک در آن جا می‌رفت و وقتی بلند می‌شدی، خاک می‌ریخت. این جمله نشان‌دهندهٔ تلاش برای حفظ نظم و ترتیب است.
و این نوع جامه چون کسی به اضطرار در پوشد قدر او نداند. مرد باید که از سر مملکت برخیزد و برای قمع هوی جامهٔ پاره پاره در پوشد.
هوش مصنوعی: این نوع لباس را کسی زمانی به تن می‌کند که به ناچار مجبور باشد و ارزش واقعی آن را نمی‌داند. مرد باید از مقام خود برخیزد و برای سرکوب هوای نفس، لباس پاره‌پاره‌ای بپوشد.
و این جامه کسی تواند پوشید که از مخلوقات فارغ شده باشد، کار او جز با خالق نمانده بود، برای فراغت جامه در پوشد، هر گه که کهنه شود پاره بر آن دوزد تا در بند طلب دیگری نباشد.
هوش مصنوعی: این لباس را کسی می‌تواند بپوشد که از دیگر مخلوقات رها شده باشد و تمام توجهش فقط به خالقش باشد. وقتی فراغت را به دست آورد، لباس را می‌پوشد و هر زمان که کهنه شود، آن را ترمیم می‌کند تا هرگز درگیر خواسته‌های دیگر نشود.
بدین مقدمات درست شد که مرقع پوشیدن ایشان اقتداء به سلف است، و اندر آن بسیار معنی دیگر است که یاد کردن آن درین مختصر متعذر است، و این قدر کفایت است.
هوش مصنوعی: این نکته مطرح شده که پوشیدن مرقع (پوشش خاصی) از سوی آن‌ها به معنای پیروی از گذشتگان است و در این موضوع معانی زیادی نهفته است که بیان همه آن‌ها در این متن ممکن نیست و همین اندازه کافی است.