بخش ۱۴ - اصل دوم: در احوال ظاهر ایشان
و درین اصل شرحی از احوال ایشان گفته آیدکه ایشان را احوالی است بر خلاف آنچه خلق را معتاد است و مدار آن جمله بر سنت است.
هیچ چیز از احوال ایشان از فعل یا از قول رسول و از سنت او خالی نیست.
ما آن را در پنج فصل یاد کنیم بر طریق اختصار، انشاء اللّه تعالی.
بخش ۱۳ - فصل پنجم: در مجاهدت: بدان که هیچ راهی که آدمی در وی قدم زند نیکوتر و پاکتر از مجاهدت نیست. و مجاهدت مخالفت است هر چیزیرا که رقم انسانیت بر وی باشد و ثمرهٔ او راه نمودن است به حق تعالی، «والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا». چون کسی برای او همه چیزها را دست بدارد، لابد او نیز همهٔ نیکوییها به وی رساند. قالرسول اللّه : «من کان للّه، کان اللّه له» و هر راه که آدمی بر آن رود وی را در آن طمع باشد و هوای او در آن مجال یابد و نفس اورا در آن نصیب بود، الا راه مجاهدت که هوا در دیگر راهها زنده باشد و در مجاهدت بمیرد. پسمجاهدت سبب عزل انسانیت است و تخم کشف اسرار حقیقت.بخش ۱۵ - فصل اول: در جامهٔ مرقع پوشیدن: بدان که عادت سالکان و مفردان متصوفه آن است که مرقع پوشند برای خشونت را. از آنکه هر جامهٔ فاخرکه مردم در پوشند رعونت اوبدان زنده شود. تکبر در وی پدید آید. پس از بهر آنکه تا شکستگی در مراد نفس ایشان پدید آید، مخالفت اختیار بشریت را مرقع پوشند. تاهر گه چه در پارههای مختلف مینگرند منکسر و متواضع میشوند.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.