گنجور

بخش ۳ - فصل

و بباید دانست که این کتاب و لغت پهلوی بوده است و تا به روزگار امیر اجل عالم عادل، ناصرالدین ابو محمد نوح بن نصر السامانی – انار الله برهانه – هیچ کس ترجمه نکرده بود. امیر عالم نوح بن نصر فرمان داد خواجه عمید ابوالفوارس فناروزی را تا به زبان پارسی ترجمه کند و تفاوت و اختلالی که بدو راه یافته بود بردارد و درست و راست کند به تاریخ سنه تسع و ثلثین و ثلثمائه‌ (۳۳۹). خواجه عمید ابوالفوراس رنج برگرفت و خاطر در کار آورد و این کتاب را به عبارت دری پرداخت. اما عبارت عظیم نازل بود و از تزیین و تحلی عاری و عاطل و با آنکه در وی مقال را فسحت و مجال را وسعت تنوق و تصنع بود، هیچ مشاطه این عروس را نیاراسته بود و در میدان فصاحت، مرکب عبارت نرانده و آن کلم حکم و ابکار و عذاری را حله نساخته بود و حیله نپرداخته و نزدیک بود که از صحایف ایام، تمام مدروس گردد و از حواشی روزگار بیکار محو شود و اکنون به فر دولت قاهره احیا پذیرفت و از سر طروات و رونق گرفت.

عرایس غید فمن ناهد
تروق و من کاعب معصر
نظام من السحر الفاظه
تغص من الدر و الجواهر

و هر چند من بنده را قدرت و استقلال و مکنت و استظهار آن نبود که در چنین معرکه اقدام نمایم و در چنین مهلکه اقتحام کنم و خود را در معرض صلف نهم و در لباس فضل جلوه دهم، اما سعادت ندا می کرد و کرم عمیم پادشاه استدعا می فرمود:

فعم صباحا لقد هیجت لی شجنا
واردد تحیتنا انا محیوکا

و می فرمود که همای همت و سیمرغ سعادت ما ظل عنایت بر تو می گسترد و آفتاب اقبال و کواکب سعود ما شعاع عواطف و آثار لواطف بر تو نثار می کنند و می گویند:

بای حکم زمان صرت متخذا
ریم الفلا بدلا من ریم اهلیکا

پس بنده دولت قاهره – شید الله ارکانها و ثبت بنیانها- با وسعت دل و فسحت امل، این مهم را تلقی نمود و آن خراید را که از حلی براعت عاطل بودند واز حله بلاغت عاری، لباس الفاظ در پوشانیده و پیرایه معانی بربست و رجای محکم و ثقت مستحکم است به فضل پادشاه روی زمین- اعز الله انصاره- که این مخدره عقل را از تشریف ملاحظت و نظر مطالعت، حظی تمام ارزانی دارد و به فر قبول حضرت، منظور و مقبول عالمیان شود و ردای فخر و طراز عز و کسوت مجد او ابد الدهر خلق و کهنه نشود و منزلت رفیع و درجت منیف و رتبت سنی او انحطاط و انحدار نپذیرد و تا لغت پارسی متداول السنه است و متناول افواه عالمیان باشد، آثار انوار او از حواشی ایام مندرس نگردد و جلال قبول او در ظلال عزل نیفتد. ایزد تعالی تاریخ این دولت را فهرست معالی ایام گرداناد و صیت او که چون روز بر بسیط زمین رونده است، بر بساط زمان پاینده داراد. انه القادر علی ذلک و الموفق له.

بخش ۲ - فصل: می گوید مقرر این کلمات و محرر این مقدمات محمد بن علی بن محمد بن الحسن اظهیری الکاتب المسرقندی که چون من بنده را همیشه به خدمت جناب رفیع این دولت و وسیلت به فنا منیع این حضرت، نزاع و تشوق بر کمال می بود و در ترجیه این امنیت روزگار می گذاشتم و مترقب سعادتی و مترصد فرصتی می بودم که مگر روزگار در حصول این سعادت، مساعدتی نماید و اوقات به اسعاف این حاجت، مسامحتی کند. خود زمانه سرکشی می کرد و جمال عروس این مراد را در حجاب تعذر می داشت و سور و آیات این کرامات به خامه عطلت بر ورق اهمال و غفلت می نگاشت و به طریق عتاب بامن خطاب می کرد و این بیت می خواند.بخش ۴ - فصل: بر رای خردمندان پوشیده نماند که مقصود کلی و غرض اصلی در انشا و ابدای اجرام علوی و اجسام سفلی، آفرینش آدمی است که در صدف وجود و زبده شرف موجود است و ثمره شجره بستان صنع پادشاهی و معنی خط دفتر ملکوت الهی و هر یک را از جمله موجودات علو و سفل در وی اثری و نشانی و دلیلی و برهانی است.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و بباید دانست که این کتاب و لغت پهلوی بوده است و تا به روزگار امیر اجل عالم عادل، ناصرالدین ابو محمد نوح بن نصر السامانی – انار الله برهانه – هیچ کس ترجمه نکرده بود. امیر عالم نوح بن نصر فرمان داد خواجه عمید ابوالفوارس فناروزی را تا به زبان پارسی ترجمه کند و تفاوت و اختلالی که بدو راه یافته بود بردارد و درست و راست کند به تاریخ سنه تسع و ثلثین و ثلثمائه‌ (۳۳۹). خواجه عمید ابوالفوراس رنج برگرفت و خاطر در کار آورد و این کتاب را به عبارت دری پرداخت. اما عبارت عظیم نازل بود و از تزیین و تحلی عاری و عاطل و با آنکه در وی مقال را فسحت و مجال را وسعت تنوق و تصنع بود، هیچ مشاطه این عروس را نیاراسته بود و در میدان فصاحت، مرکب عبارت نرانده و آن کلم حکم و ابکار و عذاری را حله نساخته بود و حیله نپرداخته و نزدیک بود که از صحایف ایام، تمام مدروس گردد و از حواشی روزگار بیکار محو شود و اکنون به فر دولت قاهره احیا پذیرفت و از سر طروات و رونق گرفت.
هوش مصنوعی: این کتاب به زبان پهلوی نوشته شده و قبل از دوران امیر ناصرالدین نوح بن نصر، هیچ کس آن را ترجمه نکرده بود. امیر نوح دستور داد که خواجه عمید ابوالفوارس فناروزی آن را به زبان فارسی ترجمه کند و اشکالات موجود در متن را اصلاح کند. در سال ۳۳۹ هجری، خواجه عمید با کوشش بسیار این کتاب را به زبان دری ترجمه کرد. اما نوشتار او شایسته و زیبا نبود و کمبود زینت و زیبایی داشت. با اینکه متن دارای مسائلی جالب و گسترده بود، اما از نظر فصاحت و بلاغت ضعیف به نظر می‌رسید و به خوبی به توصیف و تزیین نپرداخته بود. نزدیک بود که این اثر در گذر زمان فراموش شود و از بین برود، اما اکنون دوباره به لطف دولت قاهره زنده شده و رونق گرفته است.
عرایس غید فمن ناهد
تروق و من کاعب معصر
هوش مصنوعی: عروس‌هایی که در قید و بند هستند، مانند دختران جوانی که جذاب و دلربا هستند و نظرها را به خود جلب می‌کنند.
نظام من السحر الفاظه
تغص من الدر و الجواهر
هوش مصنوعی: نظام کلماتش همچون جادو است و پر از در و جواهر می‌باشد.
و هر چند من بنده را قدرت و استقلال و مکنت و استظهار آن نبود که در چنین معرکه اقدام نمایم و در چنین مهلکه اقتحام کنم و خود را در معرض صلف نهم و در لباس فضل جلوه دهم، اما سعادت ندا می کرد و کرم عمیم پادشاه استدعا می فرمود:
هوش مصنوعی: هرچند من توان و استقلال لازم را نداشتم که در چنین موقعیتی اقدام کرده و خود را در خطر قرار دهم و در لباس علم و فضیلت ظاهر شوم، اما احساس سعادتی می‌کردم و دعا و لطف بزرگ پادشاه مرا به این سمت سوق می‌داد.
فعم صباحا لقد هیجت لی شجنا
واردد تحیتنا انا محیوکا
هوش مصنوعی: سلام صبح بخیر! تو با احساسات من بازی کردی و به یادهای من اشاره کردی. به تو سلام می‌کنم و با خوشحالی می‌گویم که من هم تو را زنده نگه می‌دارم.
و می فرمود که همای همت و سیمرغ سعادت ما ظل عنایت بر تو می گسترد و آفتاب اقبال و کواکب سعود ما شعاع عواطف و آثار لواطف بر تو نثار می کنند و می گویند:
هوش مصنوعی: او می‌فرمود که بال‌های آرزو و خوشبختی بر ما سایه رحمت و توجه‌اش را بر تو می‌گسترد و نور امید و ستاره‌های کامیابی‌ ما، محبت و آثار خوبی را به تو تقدیم می‌کنند و به تو می‌گویند:
بای حکم زمان صرت متخذا
ریم الفلا بدلا من ریم اهلیکا
هوش مصنوعی: به خاطر خواسته‌های زمان، از خاک وطن و محل زندگیم دور افتاده‌ام و به جای آن در سرزمین بیگانه‌ای زندگی می‌کنم.
پس بنده دولت قاهره – شید الله ارکانها و ثبت بنیانها- با وسعت دل و فسحت امل، این مهم را تلقی نمود و آن خراید را که از حلی براعت عاطل بودند واز حله بلاغت عاری، لباس الفاظ در پوشانیده و پیرایه معانی بربست و رجای محکم و ثقت مستحکم است به فضل پادشاه روی زمین- اعز الله انصاره- که این مخدره عقل را از تشریف ملاحظت و نظر مطالعت، حظی تمام ارزانی دارد و به فر قبول حضرت، منظور و مقبول عالمیان شود و ردای فخر و طراز عز و کسوت مجد او ابد الدهر خلق و کهنه نشود و منزلت رفیع و درجت منیف و رتبت سنی او انحطاط و انحدار نپذیرد و تا لغت پارسی متداول السنه است و متناول افواه عالمیان باشد، آثار انوار او از حواشی ایام مندرس نگردد و جلال قبول او در ظلال عزل نیفتد. ایزد تعالی تاریخ این دولت را فهرست معالی ایام گرداناد و صیت او که چون روز بر بسیط زمین رونده است، بر بساط زمان پاینده داراد. انه القادر علی ذلک و الموفق له.
هوش مصنوعی: بنابراین من، نماینده دولت قاهره، با دل باز و امید وافر، این امر مهم را پذیرفتم و آن نوشته‌هایی را که از زیبایی‌های بیان تهی بودند، با الفاظ زیبا پوشانده و معانی شایسته‌ای برای آن‌ها بیان کردم. امید و اعتماد دارم که به فضل پادشاه زمین، این معارف و عقلانیت ارزشمند مورد توجه و پذیرش عموم مردم قرار گیرد و جایگاه والای او هرگز دچار اضمحلال نشود. همچنین انتظار می‌رود که تا زمانی که زبان فارسی در میان مردم رایج باشد، یاد و خاطره‌ی این شخصیت بزرگ در روزگار به یادگار بماند و عظمت وجود او در سایه‌ای از خفا قرار نگیرد. خداوند متعال نیز تاریخ این دولت را در زمره‌ی بهترین ایام به ثبت برساند و آوازه‌اش همچون نور روز در سرتاسر زمین پایدار بماند. او بر این کار توانا و موفق است.