گنجور

شمارهٔ ۳۵

دی چشم تو را سِحر مطلق می زد
مکر تو رهِ گنبد ارزق می زد
تا داشتی آفتاب در سایه زلف
جان بر صفت ذره معلق می‌زد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی چشم تو را سِحر مطلق می زد
مکر تو رهِ گنبد ارزق می زد
هوش مصنوعی: چشم تو تمام جادوها را به خود جذب کرده است و فریبکاری تو راهی به سوی آسمان و نعمت‌های فراوان می‌گشاید.
تا داشتی آفتاب در سایه زلف
جان بر صفت ذره معلق می‌زد
هوش مصنوعی: زمانی که تو در زندگی‌ام بودی، مانند تابش آفتاب در زیر سایه‌های موهایت، زندگی‌ام با زیبایی و لذت پر شده بود و همچون ذره‌ای در هوا، سبک و آزاد حس می‌کردم.

حاشیه ها

1397/11/06 08:02
عبدالله

دی چشم تو رای سحر مطلق می زد
مکر تو ره گنبد ارزق می زد
تا داشتی آفتاب در سایه زلف
جان بر صفت ذره معلق میزد