گنجور

شمارهٔ ۶۴

سر برافراخت بر سپهر برین
مهد میمون پادشاه زمین
زبده مکرمت زبیده وقت
مریم روزگار و عصمت دین
آنک در خانقاه عصمت او
درس تشریف خواند روح امین
وانکه حکمش ز حلقه بیرون کرد
چرخ پیروزه رنگ را چو نگین
ای به عدل و سخا رسانیده
رایت ملک را به علیین
نابسوده صبا ز حرمت تو
زلف شمشاد و عارض نسرین
چرخ در عهد تو ندیده بهم
سینه کبک و پنجه شاهین
پیش مهد بلندت از دهشت
پادشاهان در اوفتاده ز زین
بر جنابت به سجده تعظیم
خسروان بر زمین نهاده جبین
کرده رضوان دعای دولت تو
ماه رویان خلد را تلقین
آسمان از لطایف کرمت
کمری بسته چون مجره متین
زهره را از طوایف نعمت
گوشواری رسیده چون پروین
از پی خاک آستانه تو
زلف جاروب کرده حورالعین
حرم عصمتت چو پرده غیب
نه گمان ره برو برد نه یقین
گر قبول تو سایه بر گیرد
برکشد آفتاب خنجر کین
گر شکوهت نقاب بگشاید
مژده در دیده ها شود زوبین
وهم را پرده دارت از پس در
بانگ بر می زند که دور نشین
عقل را پاسبانت از سر بام
میل در دیده می کشد که مبین
روز چند از غبار عارضه ای
گشت رخسار عافیت پر چین
آخر از فتح باب صحت داد
آسمان آن غبار را تسکین
لطف ها کرد کردگار در آن
شکرها کرد روزگار درین
پادشاها تویی که در شانت
نظم من بنده آیتی ست مبین
چون زبان در سنانت بگشایم
بر کشد چرخ نعره تحسین
دست چون بر دعات بردارم
روح قدسی بجان کند آمین
از ره شعر منگرم که مرا
در دل از علم گنجهاست دفین
شاعری در مذاق همت من
بی ضرورت نمی شود شیرین
ظلم شیرویه دان که شیرین کرد
تلخی زهر بر دل شیرین
تا زیزدان بود معونت خلق
باد یزدان تو را همیشه معین
هر که چون گل دو رویه شد با تو
باش از خار بستر و بالین
وانک از جان نه آفرین به تو گفت
از جهان افرین برو نفرین

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر برافراخت بر سپهر برین
مهد میمون پادشاه زمین
هوش مصنوعی: سر خود را بر آسمان بلند کرده، مهدی خجسته و خوشبخت، پادشاه زمین است.
زبده مکرمت زبیده وقت
مریم روزگار و عصمت دین
هوش مصنوعی: بهترین ویژگی‌ها و فضیلت‌های مریم، در عصر خود، در حمایت از دین و پاکی او نمایان است.
آنک در خانقاه عصمت او
درس تشریف خواند روح امین
هوش مصنوعی: در خانقاه او، که مکانی برای پرورش روحانی و معنوی است، روح پاک و مطمئن، درس قدسی و مقام والای او را آموخته است.
وانکه حکمش ز حلقه بیرون کرد
چرخ پیروزه رنگ را چو نگین
هوش مصنوعی: کسی که سرنوشتش او را از دایرهٔ عادی خارج کرد، مانند نگینی درخشان و خاص در میان رنگ‌های پیروزمند چرخ روزگار می‌درخشد.
ای به عدل و سخا رسانیده
رایت ملک را به علیین
هوش مصنوعی: ای که به عدالت و بخشندگی، پرچم سلطنت را به اوج برده‌ای.
نابسوده صبا ز حرمت تو
زلف شمشاد و عارض نسرین
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی به خاطر زیبایی و حرمت تو همانند زلف درخت شمشاد و چهره گل نسرین است.
چرخ در عهد تو ندیده بهم
سینه کبک و پنجه شاهین
هوش مصنوعی: در زمان تو، سرنوشت و گردش روزگار به گونه‌ای است که هرگز تضاد یا نزاعی میان موجودات ضعیف و قوی دیده نمی‌شود.
پیش مهد بلندت از دهشت
پادشاهان در اوفتاده ز زین
هوش مصنوعی: در مقابل مهد بلند تو، به خاطر ترس و وحشت از پادشاهان، آن‌ها از زین‌های خود به زمین افتاده‌اند.
بر جنابت به سجده تعظیم
خسروان بر زمین نهاده جبین
هوش مصنوعی: بر اثر پاکی و خلوص تو، سر به خاک می‌سایند و به تو احترام می‌گذارند، همان‌طور که پادشاهان بر زمین می‌افتند و سر به سجده می‌گذارند.
کرده رضوان دعای دولت تو
ماه رویان خلد را تلقین
هوش مصنوعی: خداوند به فرشتگان بهشت دعا کرده که برای تو ای زیبا رویان، نعمت و خوشبختی را فراهم کنند.
آسمان از لطایف کرمت
کمری بسته چون مجره متین
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر زیبایی و خوش‌خلقی‌ات، به مانند دختری با کمر باریک و محکم، به خود می‌بالد.
زهره را از طوایف نعمت
گوشواری رسیده چون پروین
هوش مصنوعی: زهره از خانواده‌های ثروتمند به خوبی برخوردار است و به اندازه‌ای زیبا و درخشان است که مانند ستاره پروین می‌درخشد.
از پی خاک آستانه تو
زلف جاروب کرده حورالعین
هوش مصنوعی: حورالعین برای پاکیزه کردن خاک درگاه تو، زلفش را به‌کار گرفته است.
حرم عصمتت چو پرده غیب
نه گمان ره برو برد نه یقین
هوش مصنوعی: حرم پاکی و معصومیت تو مانند پرده‌ای از عالم غیب است؛ نه اینکه به راحتی بتوان به آن نزدیک شد و نه اینکه با قطعیت و یقین بتوان به آن دست یافت.
گر قبول تو سایه بر گیرد
برکشد آفتاب خنجر کین
هوش مصنوعی: اگر مورد پسند تو باشد، سایه‌ام را برمی‌دارد و آفتاب، خنجر کینه را به دوش خواهد کشید.
گر شکوهت نقاب بگشاید
مژده در دیده ها شود زوبین
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو نمایان شود، دیگران با شوق و حیرت به تو نگاه خواهند کرد.
وهم را پرده دارت از پس در
بانگ بر می زند که دور نشین
هوش مصنوعی: آوای دوری از پشت در به گوش می‌رسد و خیال را دعوت می‌کند که از جلوه‌ها و تصورات دور باشی.
عقل را پاسبانت از سر بام
میل در دیده می کشد که مبین
هوش مصنوعی: عقل تو مانند یک نگهبان از بالای بام توجهش را به تو معطوف کرده تا نگذارد چیزی را ببینی که نباید ببینی.
روز چند از غبار عارضه ای
گشت رخسار عافیت پر چین
هوش مصنوعی: چند روزی از زندگی سپری شد که در این مدت، چهره آرامش و سلامتی ما پر از نشانه‌های زحمت و رنج شده است.
آخر از فتح باب صحت داد
آسمان آن غبار را تسکین
هوش مصنوعی: در نهایت، پس از گشایش و روشن شدن وضعیت، آسمان به آن گرد و خاک آرامش می‌بخشد.
لطف ها کرد کردگار در آن
شکرها کرد روزگار درین
هوش مصنوعی: خداوند مهربانی‌ها را نثار کرده و زمانه نیز در این شکرگزاری، بر خوبی‌ها افزوده است.
پادشاها تویی که در شانت
نظم من بنده آیتی ست مبین
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو آن چنان بزرگی که نظم و سرود من، نشانه واضحی از مقام توست.
چون زبان در سنانت بگشایم
بر کشد چرخ نعره تحسین
هوش مصنوعی: وقتی زبانم را به مدح و ستایش تو باز کنم، چرخ زمان به نعره و فریاد تحسین در می‌آید.
دست چون بر دعات بردارم
روح قدسی بجان کند آمین
هوش مصنوعی: وقتی دستم را برای دعا بلند می‌کنم، روح پاک و مقدسی به جانم می‌تابد و می‌گوید آمین.
از ره شعر منگرم که مرا
در دل از علم گنجهاست دفین
هوش مصنوعی: به شعر من توجه کن، زیرا در دل من دانش و دانایی‌های پنهانی وجود دارد.
شاعری در مذاق همت من
بی ضرورت نمی شود شیرین
هوش مصنوعی: شاعری که به خاطر اراده و تلاش من به وجود آمده باشد، بدون دلیل خاصی نمی‌تواند برایم لذت‌بخش و خوشایند باشد.
ظلم شیرویه دان که شیرین کرد
تلخی زهر بر دل شیرین
هوش مصنوعی: ظلم شیرویه را در نظر بگیر که چگونه تلخی زهر را بر دل شیرین تبدیل کرد.
تا زیزدان بود معونت خلق
باد یزدان تو را همیشه معین
هوش مصنوعی: تا زمانی که خداوند به کمک مردم مشغول است، امیدوار باش که او همیشه یاور تو خواهد بود.
هر که چون گل دو رویه شد با تو
باش از خار بستر و بالین
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند گل دوتا رو باشد، با تو بماند، زیرا که در کنار او تیغ‌ها و دردها وجود دارد.
وانک از جان نه آفرین به تو گفت
از جهان افرین برو نفرین
هوش مصنوعی: اگر از دل جان به تو تحسین گفته شد، از جهان فقط نفرین می‌کنی.