گنجور

شمارهٔ ۱

بی چیزی من اگرچه پا بست مرا
غم نیست که تاب نیستی هست مرا
با بی سر و پائی ز قناعت دایم
سرمایه روزگار در دست مرا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی چیزی من اگرچه پا بست مرا
غم نیست که تاب نیستی هست مرا
هوش مصنوعی: اگرچه در بی‌نهایتی در جا مانده‌ام و چیزی ندارم، اما نگران نیستم چون توانایی تحمل وجود نداشتن را دارم.
با بی سر و پائی ز قناعت دایم
سرمایه روزگار در دست مرا
هوش مصنوعی: با ساده‌زیستی و قناعت، همیشه ثروت و دارایی روزگارم را در دست دارم.