گنجور

شمارهٔ ۸۴

این غرقه به خاک و خون دلی بود
یا طایر نیم بسملی بود
از دست تو قطره قطره خون شد
یک چند اگر مرا دلی بود
مجنون که کناره جست زین خلق
دیوانه نمای عاقلی بود
دل داشت هوای دام صیاد
پیداست که صید غافلی بود
جز آنکه بکشت جان زد آتش
از عشق مرا چه حاصلی بود
جان داد شهید عشق و تا حشر
شرمنده تیغ قاتلی بود
اندیشه وصل هر چه کردم
الحق که خیال باطلی بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این غرقه به خاک و خون دلی بود
یا طایر نیم بسملی بود
هوش مصنوعی: این شخص که در خاک و خون غوطه‌ور است، دلش همچنان زنده و احساساتی دارد، یا مثل پرنده‌ای است که هنوز نیمه‌جان و زخمی به حساب می‌آید.
از دست تو قطره قطره خون شد
یک چند اگر مرا دلی بود
هوش مصنوعی: اگر دلی داشتم، از غم فراق تو هر لحظه و به آرامی احساس درد و رنج می‌کردم.
مجنون که کناره جست زین خلق
دیوانه نمای عاقلی بود
هوش مصنوعی: مجنون که از میان مردم دوری گزید، در حقیقت فردی عاقل بود که دیوانه به نظر می‌رسید.
دل داشت هوای دام صیاد
پیداست که صید غافلی بود
هوش مصنوعی: دل عاشق به آشیانه‌ی شکارچی می‌زند، چرا که شکار غافل و بی‌خبر است.
جز آنکه بکشت جان زد آتش
از عشق مرا چه حاصلی بود
هوش مصنوعی: جز این که عشق جانم را سوزاند و آتش در دل من افکند، چه نتیجه‌ای برای من باقی مانده بود؟
جان داد شهید عشق و تا حشر
شرمنده تیغ قاتلی بود
هوش مصنوعی: دل عاشق به خاطر عشق جان می‌دهد و تا روز قیامت باید به خاطر شمشیر قاتلی که او را کشته، شرمنده باشد.
اندیشه وصل هر چه کردم
الحق که خیال باطلی بود
هوش مصنوعی: تمام تلاش‌ها و افکارم درباره ارتباط و وصال، در واقع خیالی پوچ و بی‌اساس بود.