شمارهٔ ۸۲
ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر میکند
هرکجا خاکیست از باران خون تر میکند
تا ز خسرو آبروی آتش زرتشت ریخت
گنج بادآور ز حسرت خاک بر سر میکند
خیر در جنس بشر نبود خدایا رحم کن
این بشر را کز برای خیر خود شر میکند
سیم را نابود باید کرد کاین شیء پلید
مؤمن صدساله را یکروزه کافر میکند
خاک پای سرو آزادم که با دست تهی
سرفرازی بر درختان توانگر میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر میکند
هرکجا خاکیست از باران خون تر میکند
هوش مصنوعی: ابر به خاطر آتش دل، از شدت احساس به گریه میافتد و هر جایی که باران ببارد، زمین را با خون خویش تر میکند.
تا ز خسرو آبروی آتش زرتشت ریخت
گنج بادآور ز حسرت خاک بر سر میکند
هوش مصنوعی: تا زمانی که خسرو از مقام و عظمت خود کاسته است و آبروی آیین زرتشتی را به خطر انداخته، گنج و ثروتی که به دست آمده، به حسرت و غم خاک و داغ دل میزند.
خیر در جنس بشر نبود خدایا رحم کن
این بشر را کز برای خیر خود شر میکند
هوش مصنوعی: خداوند، هیچ نیکی در وجود انسانها نمیبینم. پس به آنها رحم کن، زیرا به خاطر دستیابی به خیر خود، زیانی متوجه دیگران میکنند.
سیم را نابود باید کرد کاین شیء پلید
مؤمن صدساله را یکروزه کافر میکند
هوش مصنوعی: باید طلا و نقره را از بین برد، زیرا این چیزهای پلید میتواند حتی یک مؤمن با ایمان را در عرض یک روز از راه به کجایی بکشاند.
خاک پای سرو آزادم که با دست تهی
سرفرازی بر درختان توانگر میکند
هوش مصنوعی: خاک پای درخت سرو آزاد من، که هیچ چیزی در دست ندارم، باعث سرفرازی و افتخار در میان درختان توانمند میشود.