شمارهٔ ۱۱۶
هر جا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کار من سودازده دیوانهگری بود
پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام
فریاد من از حسرت بیبال و پری بود
گر این همه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو چرا بهره من بی ثمری بود
روزی که ز عشق تو شدم بیخبر از خویش
دیدم که خبرها همه در بیخبری بود
بی تابش مهر رخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت قسمت ما خون جگری بود
دردا که پرستاری بیمار غم عشق
شبها همه در عهده آه سحری بود
ما را ز در خانه خود خانه خدا راند
گویا ز خدا قسمت ما دربهدری بود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر جا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کار من سودازده دیوانهگری بود
هوش مصنوعی: هر جایی که صحبت از زیبایی آن دختر ماهی باشد، من به جنون و شیدایی مشغول میشوم.
پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام
فریاد من از حسرت بیبال و پری بود
هوش مصنوعی: پرواز پرندگان چمن برای من خوشایند است، زیرا در این لحظه احساس حسرت میکنم که خودم بال و پر ندارم تا مانند آنها پرواز کنم.
گر این همه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو چرا بهره من بی ثمری بود
هوش مصنوعی: اگر من اینقدر آزاد و رها نبودم، پس چرا مانند درخت سرو از سرمایهای بیفایده برخوردار بودم؟
روزی که ز عشق تو شدم بیخبر از خویش
دیدم که خبرها همه در بیخبری بود
هوش مصنوعی: در روزی که به عشق تو دچار شدم و از خودم غافل گشتم، متوجه شدم که همه اخبار و وقایع در دنیایی از بیخبری در حال انجام بود.
بی تابش مهر رخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت قسمت ما خون جگری بود
هوش مصنوعی: بینور بودن چهرهات، ای ماهی که دل را روشن میکنی، شبیه یاقوت، قسمت ما را فقط خون جگر و غم و اندوه در بر دارد.
دردا که پرستاری بیمار غم عشق
شبها همه در عهده آه سحری بود
هوش مصنوعی: ای کاش پرستاری برای درد دل و غم عشق، در شبها فقط به دردی که باید در صبحگاه با آه و ناله شروع میشد، بسنده میکرد.
ما را ز در خانه خود خانه خدا راند
گویا ز خدا قسمت ما دربهدری بود
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما را از خانه خود، که همان خانه خداست، بیرون کردهاند. گویی تقدیر ما این بوده که در زندگی دچار آوارگی و بیخانمانی باشیم.