شمارهٔ ۵
ای دموکرات بت باشرف نوعپرست
که طرفداریِ ما رنجبران خوی تو هست
اندرین دوره که قانونشکنی دلها خست
گر ز هممسلکِ خویشت خبری نیست به دست
شرحِ این قصه شنو از دو لبِ دوختهام
تا بسوزد دلت از بهرِ دلِ سوختهام
ضیغمالدوله چو قانونشکنی پیشه نمود
از همان پیشهٔ خود ریشهٔ خود تیشه نمود
خونِ یک ملتِ غارتزده در شیشه نمود
نی ز وجدان خجل و نی ز حق اندیشه نمود
به گمانش که در امروز مجازاتی نیست
یا به فرداش بر این کرده مکافاتی نیست
تاخت در یزد چنان خنگ ستبدادی را
کز میان برد به یکبارگی آزادی را
کرده پامال ستم قریه و آبادی را
خواست تا جلوه دهد مسلک اجدادی را
ز آنکه میگفت من از سلسلهٔ چنگیزم
بیسبب نیست که چنگیز صفت خونریزم
شمارهٔ ۴ - مسمط وطنی: عیدِ جم شد ای فریدونخو بت ایرانپرستشمارهٔ ۶ - مسمط ذوقافیتین: چند سازی فصل گل در ساحت مشکوی کوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دموکرات بت باشرف نوعپرست
که طرفداریِ ما رنجبران خوی تو هست
هوش مصنوعی: ای دموکرات، برای ما که زحمتکشان هستیم، تو باید به اصول و شرافت خود پایبند بمانی و از ما حمایت کنی.
اندرین دوره که قانونشکنی دلها خست
گر ز هممسلکِ خویشت خبری نیست به دست
هوش مصنوعی: در این زمان که دلها دچار پیچیدگی و بینظمی شدهاند، اگر از همفکران خود هم خبری نباشد، خستگی و ناامیدی به دل حاکم میشود.
شرحِ این قصه شنو از دو لبِ دوختهام
تا بسوزد دلت از بهرِ دلِ سوختهام
هوش مصنوعی: داستانی که میگویم را از زبان من بشنوید، تا احساس شما برای دل سوختهام طاقتفرسا شود و بسوزد.
ضیغمالدوله چو قانونشکنی پیشه نمود
از همان پیشهٔ خود ریشهٔ خود تیشه نمود
هوش مصنوعی: وقتی ضیغمالدوله راه قانونشکنی را در پیش گرفت، او به نوعی خودش را از ریشهاش جدا کرد و به خودش آسیب زد.
خونِ یک ملتِ غارتزده در شیشه نمود
نی ز وجدان خجل و نی ز حق اندیشه نمود
هوش مصنوعی: خون یک ملت که مورد ستم و غارت قرار گرفته است، در شیشه نمایان شده است، نه به خاطر وجدان مضطرب و نه به خاطر تفکر درباره حق.
به گمانش که در امروز مجازاتی نیست
یا به فرداش بر این کرده مکافاتی نیست
هوش مصنوعی: او فکر میکند که امروز هیچ عواقبی برای کارهایش نخواهد بود یا برای فردا هم نمیتواند مجازاتی در نظر بگیرد.
تاخت در یزد چنان خنگ ستبدادی را
کز میان برد به یکبارگی آزادی را
هوش مصنوعی: در یزد به گونهای جنگ و درگیری پیش آمد که به طور ناگهانی، آزادی از میان برداشته شد.
کرده پامال ستم قریه و آبادی را
خواست تا جلوه دهد مسلک اجدادی را
هوش مصنوعی: خودش را تحت فشار و آسیب قریه و زندگی مردم قرار داده است تا نشان دهد که به اصول و سنتهای ن ancestors خود پایبند است.
ز آنکه میگفت من از سلسلهٔ چنگیزم
بیسبب نیست که چنگیز صفت خونریزم
هوش مصنوعی: این جمله به اشاره به این است که فردی که این حرف را زده به نوعی خود را از نسل چنگیز خان میداند و این را به عنوان دلیلی برای خونریزی و رفتارهای خشونتآمیز خود میآورد. به عبارتی، او بر این باور است که ویژگیهای خونی و نیاکانی او باعث شده که چنین خصایصی در او وجود داشته باشد.
حاشیه ها
1401/10/04 13:01
کژدم
در پیِ دوخته شدن لبانش، فرخی هنگامی که در زندان به سر میبرد مسمط بالا را برای آزادیخواهان و دموکراتهای تهران فرستاد.
وی سرانجام پس از دو ماه از زندان گریخت و با زغال بر دیوار زندان نوشت:
«به زندان نگردد اگر عمر طی
من و ضیغمالدوله و مُلکِ ری
به آزادی ار شد مرا بخت یار
برآرم از آن بختیاری دمار»
همچنین ضیغمالدوله عزل و حاجفخرالملک به فرمانداری یزد گماشته شد. حاجفخرالملک از فرخی دلجویی کرده به او گفت: «اگر ضیغم لب و دهان ترا به هم دوخت، من دهانت را پر از اشرفی میکنم» و چند دانه اشرفی ناصرالدینشاهی در دهان او ریخت.
فرخی پس از این رخداد از یزد به تهران رفت و در آنجا شعرهای آزادیخواهانهاش را منتشر کرد.