گنجور

شمارهٔ ۳ - در زندان ثبت

هیچ دانی از چه خود را خوب تزئین می‌کنم
بهر میدان قیامت رخش را زین می‌کنم
می‌روم امشب به استقبال مرگ و مردوار
تا سحر با زندگانی جنگ خونین می‌کنم
می‌روم در مجلس روحانیان آخرت
واندر آنجا بی‌کتک طرح قوانین می‌کنم
نامه حق‌گویی طوفان را به آزادی مدام
منتشر بی‌زحمت توقیف و توهین می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ دانی از چه خود را خوب تزئین می‌کنم
بهر میدان قیامت رخش را زین می‌کنم
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که چرا خودم را به خوبی آراسته می‌کنم؟ برای این است که در روز قیامت، چهره‌ام را زیبا نشان دهم.
می‌روم امشب به استقبال مرگ و مردوار
تا سحر با زندگانی جنگ خونین می‌کنم
هوش مصنوعی: امشب به استقبال مرگ می‌روم و تا صبح با زندگی درگیر می‌شوم.
می‌روم در مجلس روحانیان آخرت
واندر آنجا بی‌کتک طرح قوانین می‌کنم
هوش مصنوعی: به مجالس روحانیان آخرت می‌روم و در آنجا بدون هیچ گونه تنبیه و ضرب و شتم، قوانین و اصول را مطرح می‌کنم.
نامه حق‌گویی طوفان را به آزادی مدام
منتشر بی‌زحمت توقیف و توهین می‌کنم
هوش مصنوعی: من دائماً بدون زحمت و با شهامت، صدای حق‌گویی را در برابر طوفان تقابل و سرکوب می‌کنم.

حاشیه ها

1401/10/04 13:01
کژدم

پس از دریافت حکمِ حبسِ ابد، فرخی ناامید از آزادی، در تاریخ چهاردهم فروردین‌ماه ۱۳۱۶ چکامه‌ای (که تنها بیت‌های بالا از آن به جا مانده) بر دیوار زندان می‌نویسد و با خوردن مقداری تریاک دست به خودکشی می‌زند. هرچند پزشک بر بالین وی حاضر شد و او را از مرگ نجات داد.