گنجور

شمارهٔ ۵۱

گرامی فرزند «خسته» را دل از بند هستی رسته باد، و تهی از سودای خود پرستی با خدا پیوسته. هنگام بازگشت بیابانک بارها سفارش کردم، احمد را بگوی امسال و آینده تا زنده ای و بار خدای را بنده بر همان هنجار که دستوری داده ام، و با پاک یزدان پیمان بامیان نهاده، بزم سوگواری تشنه کربلا و کشته نینوا را پاک و پاکیزه به سامان دار، درویشان جو به جو سنگ نیازآور. و توانگران از پلو و چلو دستار خوان برگستران. اگر سرموئی از این پیشه و اندیشه روی و رای بگردانی در زیست و مرگ از تو ناخرسند خواهم بود، و کیفر کردار را پاداش بد و سزای ناستوده از خداوند خواهم خواست.

و همچنین آن اندیشه که در کار فرزندی ملاباشی داشتم در پای رفت، و سگالش دگرگون گشت، زیرا که کار بستن آن کار که به چشم اندر مایه خشنودی پروردگار و پاک پیمبر همی نمود به راهی که راز گشودن و بار نمودن، برون از یاسای پرده داری است، اکنون براندام وانداز دیگر همی بینم. امید گاهی «موبد» و «خسته» را نیز گواه گرفتم که از آن اندیشه باز آمده ام، تو نیز دل تهی دار و در انجام رای کوتهی آور. چون خدای چیزی را نخواهد، ما و تو چگونه توانیم خواست. کمترین بنده یغما.

شمارهٔ ۵۰ - به اسمعیل هنر نوشته: زاده آزاد اسمعیل هنر را چنبر گردون حلقه انگشتری باد، فرودینه فرگاه عزت، برتر پایگاه دستوانه کیوان و مشتری، طویله فضه... و تنگ می دانست، به استر و اسب و گاو و الاغ و بز و میش و دواب دوندگان بیگانه، و خویش بر نخواهد تافت. خانه حسیب را... برات پشت باره، تا حدی که در تعلیقات شرعیه محدوده است، مالکانه تصرف کن، و با هر پای و پر و پهلو و بالا و آئین و اندام که جان و دل جوید، و از آب و گل خواهند، بنوره در چین، و بنیاد برافراز. اگر بهاربند آسا بنائی خیزد، و فراخای پهنه از گودال شارع تا محاذات خاکدان خانه کوچک باغچه سرائی شود، از دیگر معماری ها زیباتر است.شمارهٔ ۵۲: موبد دویم «خسته» را آرزومندم، و دوستان بی دستان تیتال پاس اندیش پیمان و پیوند. آن داستان دوئی و افسون ما و توئی، که روزی دو از آشوب... زادان هیچ نژاد، در میان فرزندان و خویشان من افتاد، همه را گاو خورد و باد برد. رنگ های رفته از گمارش جام همرنگی، یکتائی بر وی آمد و آب های رفته از پیرایش و پرداخت به خوی خداوند بی انباز و دارای... در هر چه من و فرزندان و دوستان و خویشاوندان راست فرزندی هنر است، و بر همگان به پائی بی لغزش و بازوئی زبردست... فرمان گر برادروار خطر و خسته ایستاده و نشسته، چنگ در چنگ یکدیگر کرده کار اندیش باغ و درخت باشید، و پاس فرمای کاخ و رخت. اگر رشک پیشه بد پسند از اینجا کاغذ پرانی کند، یا در آنجا زشت اندیشه ناخردمند، بد زبانی، گوش پراکن، هوش در چین، خاک انگار و باد شمار.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرامی فرزند «خسته» را دل از بند هستی رسته باد، و تهی از سودای خود پرستی با خدا پیوسته. هنگام بازگشت بیابانک بارها سفارش کردم، احمد را بگوی امسال و آینده تا زنده ای و بار خدای را بنده بر همان هنجار که دستوری داده ام، و با پاک یزدان پیمان بامیان نهاده، بزم سوگواری تشنه کربلا و کشته نینوا را پاک و پاکیزه به سامان دار، درویشان جو به جو سنگ نیازآور. و توانگران از پلو و چلو دستار خوان برگستران. اگر سرموئی از این پیشه و اندیشه روی و رای بگردانی در زیست و مرگ از تو ناخرسند خواهم بود، و کیفر کردار را پاداش بد و سزای ناستوده از خداوند خواهم خواست.
هوش مصنوعی: ای فرزند عزیز، امیدوارم که روح خسته‌ات از بندهای دنیا رها شود و از خودپرستی خالی باشی و به خدا نزدیک شوی. زمانی که به بیابانک بازگشتی، بارها به تو توصیه کردم که به احمد بگویی امسال و سال‌های آینده تا زمانی که زنده‌ای، بار خدا را بر اساس دستوری که داده‌ام حمل کن. با خدای پاک عهدی استوار ببند و مراسم سوگواری برای کربلا و کشته‌های نینوا را به درستی و پاکی برگزار کن. درویشان به دنبال نیازهایت بگردند و ثروتمندان لذت غذاهای مفصل را ببرند. اگر اندک تغییری در این راه و دیدگاه‌هایت بدهی، در زندگی و مرگ از تو ناراضی خواهم بود و خواستار جزای اعمال ناپسندت از خداوند خواهم بود.
و همچنین آن اندیشه که در کار فرزندی ملاباشی داشتم در پای رفت، و سگالش دگرگون گشت، زیرا که کار بستن آن کار که به چشم اندر مایه خشنودی پروردگار و پاک پیمبر همی نمود به راهی که راز گشودن و بار نمودن، برون از یاسای پرده داری است، اکنون براندام وانداز دیگر همی بینم. امید گاهی «موبد» و «خسته» را نیز گواه گرفتم که از آن اندیشه باز آمده ام، تو نیز دل تهی دار و در انجام رای کوتهی آور. چون خدای چیزی را نخواهد، ما و تو چگونه توانیم خواست. کمترین بنده یغما.
هوش مصنوعی: من در کار فرزندم دچار تغییرات زیادی شدم. آنچه که به نظر می‌رسید برای رضایت خدا و پیامبر پاک است، اکنون به شکلی متفاوت جلوه می‌کند. امید داشتم که «موبد» و «خسته» نیز شاهدی بر تغییر نظرم باشند. تو هم باید دل خالی داشته باشی و در انجام کارها به سادگی اقدام کنی. چون اگر خدا چیزی نخواهد، ما چگونه می‌توانیم بخواهیم. من کمترین بنده هستم.