اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلنواز برادر با جان برابر کامکار من، رشحی از رشحات قلم محبت در تراوش آمده بود حدیقه خاطر محزون را قرین طراوت نمود، دیده در راه انتظار سفید را از مدادی سوادی بخشود، فرد:
هوش مصنوعی: دلنواز برادر با جان من که در کار خود موفق و مستعد است، از محبتش احساس عمیقی به وجود آورده است. این محبت، دل غمگین من را سرشار از شادی کرده و باعث شده که چشم انتظارم در عفونت افکار من خسته نشود.
نامه نی عقد گهر ریخته بر صفحه سیم
نامه نی عنبر تر ریخته بر برگ سمن
هوش مصنوعی: نامهای که از جواهر و گوهر تهیه شده و بر روی صفحه نقرهای نوشته شده است، مانند عطر عنبر که بر روی گلهای سمن پاشیده شده است.
پروانچه همایون اشرف اعلی روحی فداه را مشرف گردید، تارک امید و استظهار را دره التاج رسید، یک طاقه شال بوته انعامی از قبچاق خانه مرحمت خسروی را کمربند عبودیت و چاکری ساخت و به مراسم شکرگزاری عواطف شاهانه پرداخت چهل قطعه انعامی مزید مکارم قاآنی بود.خواست عریضه در جواب نگارد و خود را در عداد چاکران شمارد، حق مطلب از بسیاری اشفاق شاهنشاهی و مراحم نامتناهی وله و حیرتی دست داده که نمی دانم به چه زبان عریضه نگارم و چگونه ظهور این مراحم را شکری گزارم. در این صورت بی زبانی را خوشتر و عالم حیرت را بهتر دانستم. چنین به خاطر فاطر رسید که همین قدر به آن برادر اظهار شود که مرا نه زبانی و نه قوه بیانی که توانم شکر این عواطف را ادا سازم یا به عرض مراتبی پردازم، فی الجمله از محرومی خود از آستان اقدس شکایتی و از محنت مهجوری از انجمن حضور مقدس حکایتی در میان آرم و از روی حسرت و تاسف تمنائی به آن برادر عزیز شمارم، فرد:
هوش مصنوعی: زمانی که صاحب همایون اشرف بر ما نیکو و لطف کردند، امید و انتظار ما به بالاترین مقام رسید. یکی از شالهای بسیار زیبا که از طرف خانوادهی مرحمت خسروی به من هدیه شده بود، به عنوان نشانهای از بندگی و خدمت به کار بردم و مراسم شکرگزاری برای محبتهای سلطنتی را برگزار کردم. چهل قطعه هدیه نیز در راستای تقویت کرامات قاآنی بود. خواستم که نامهای بنویسم و خود را در زمرهی خدمتگزاران به شمار آورم، اما از بس که محبتهای شاهانه و مهربانیهای بیپایان آن بزرگوار مرا شگفتزده کرده بود، نمیدانستم که چگونه باید از این همه لطف سپاسگزاری کنم. در چنین شرایطی، سکوت را بهتر و شگفتی را شیرینتر دانستم. به همین دلیل به برادر عزیزم فقط این را گفتم که توان بیان و شکرگزاری از این همه محبت را ندارم و نمیتوانم شکایت از محرومیت خود از درگاه مقدس یا غم دوری از محفل آن بزرگوار را به خوبی بیان کنم. در نهایت، با حسرت و تاسف، آرزویی به برادر عزیزم تقدیم میکنم.
آنکه جدا از برش ماند زهی تیره بخت
وانکه به خاک درش مرد زهی بختیار
هوش مصنوعی: کسی که از محبوبش دور ماند، واقعا بدشانس است و کسی که در کنار او جان داد، خوشبخت محسوب میشود.
شما کآزادگان شاخسارید
نشاط سرو و گل فرصت شمارید
هوش مصنوعی: شما همچون درختان سرسبز و آزاد هستید که به زیبایی سرو و گل میبالید. فرصت را غنیمت شمارید و از زندگی لذت ببرید.
به امید آنکه در انجمن حضور ازین مهجور اسمی گویا شود، محقر بارنامه ای مصحوب فریدون بیک ارسال داشت، از محبت آن برادر کامکار تمنا اینکه در پیشگاه حضور جلوه ظهور دهند شاید به درجه قبول رسد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که در این انجمن نامی از این فرد که کمتر شناخته شده است، به گوش برسد. من یک یادداشت مختصر از فریدون بیک فرستادم و خواهش میکنم که برادر عزیزم کامکار محبت کند و آن را در حضور شما به نمایش بگذارد، شاید مورد قبول واقع شود.