اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برخی تن و جانت گردم، نامهٔ روانپرور که آوردهٔ جان و دل است نه پروردهٔ آب و گل، تارک بختیاری را کلاه کیانی شکست و کام امیدواری را چشمهٔ زندگانی گشود. چندان دیده بر آن سودم که از دوده سیاهی نماند و رخنه از کاوش مژگان سر در تباهی نهاد. سپاس تندرستی و آرامش سرکاری را بوسه اندیش آستان نیاز و به رامش و درنگی در خور دلخواه دمساز آمدم. پاک یزدان کارهای یزد را به دستی که خواهش دوستان است و کاهش دشمنان بی آنکه درنگ خداوندی دراز افتد و کمند تاب و نیروی بندگان به کوتاهی انباز ساخته و پرداخته باز آیند و در آن کنج دنج که دام و دد را بار و نیک و بد را راه گفت و گزاری نیست، پیوند و آمیز درویشانه ساز گردد. امروز به یاد بوی گل از گلاب جستن شادی اندوز خجسته دیدار سرور مهربان مولازاده شدم تا مگر گرد گسستگی بدین بستگی پرداخته و کار رستن بدین پیوستن ساخته آید.
هوش مصنوعی: برخی، من همیشه برای تو و جانت آمادهام. این نامهای است که از دل و جان فرستاده شده و نه چیزی که از آب و گل ساخته شده باشد. تاج بختیاری بر سر فردی افتاد و امید به زندگی را برای او باز کرد. آن چنان به این موضوع نگاه میکنم که هیچ اثری از سیاهی در زندگیاش نمانده و زخمهای ناشی از بیداری چشمانش او را به نابودی کشانده است. برای سلامتی و آرامش تو، با کمال تشکر نزد تو آمدم و امیدوارم که در کنار تو لحظاتی دلنشین داشته باشم. خداوند کارهای خوبش را به دست دوستان انجام میدهد و دشمنان را به دور میافکند، بدون اینکه فرصتی برای درنگ وجود داشته باشد. امیدوارم که در محیطی آرام و صمیمی، آشتی و دوستی ایجاد شود. امروز با یاد عطر گل به دیدار تو آمدم تا از این پیوندی که داریم بهره ببرم و دوریها را از بین ببرم.
درد آرزومندی را بهبودی نخاست و سودای تاسه و تلواس را سودی نرُست، شعر:
هوش مصنوعی: آرزوهای دردناک بهبود نمییابند و تلاشهای برای رسیدن به آنچه میخواهیم نیز سودی ندارد.
شب نگردد روشن از نام چراغ
باد فروردین نیارد گل به باغ
هوش مصنوعی: شب به روشنی نمیآید و از نام چراغ نمیتواند روشن باشد، همچنین باد فروردین نمیتواند گلها را به باغ بیاورد.
تشنه آب از سراب کام نگیرد و پسته شیرین از شاپور آرام نپذیرد، شعر:
هوش مصنوعی: تشنگی از سراب آرام نمیگیرد و کسی که در جستجوی پسته شیرین است، نمیتواند از شاپور انتظار آرامش داشته باشد.
من نیستم ار کسی دیگر هست
از دوست به یاد دوست خرسند
هوش مصنوعی: من اگر وجود ندارم، اگر کسی دیگر هست از دوستی به خاطر دوست خوشحال و خرسند است.
باز آی که درهای بسته را گشایش و دلهای خسته را آسایش جز به دیدار سرکاری باد به چنبر پیمودن است و آب به هاون سودن. امید گاهان میرزا ابوالقاسم و شیخ الاسلام و دو سرور مهربان ملاحسن و آقا احمد و هر کرادانی بهر زبان که توانی از این خاکسار سیاه نامه درودی دوریشانه بر سرای، و پیوند مرا پیدا و پنهان که نهفته آشکار و نگفته فریاد خوان است، باز نموده جداگان نامه را در خواه بخشایش و هرگونه کاری که بازوی ماش نیروی انجام باشد فرمایش کن. زندگانی دراز و سامان کامرانی با برگ و ساز باد.
هوش مصنوعی: بازگرد تا درهای بسته را بگشایی و دلهای خسته را آرامش بخشی، چرا که جز با دیدار تو، امیدی به بهتر شدن نیست. من به یاد بزرگان و دوستانم، نامهای به تو مینویسم و از تو خواهش میکنم که پیوندی با من برقرار کنی، چه آشکار و چه پنهان. هر چیزی که از دست من بر بیاید، خواهش کن تا انجام دهم. برایت زندگی طولانی و خوشبختی آرزو میکنم.