گنجور

شمارهٔ ۱۸۹ - به دوستی نوشته شد

من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه
در به اقلیم فقر سلطانم
بی قیاس مقام و منصب ومال
بنده مرتضی قلی خانم

شانزدهم شعبان است در مضجع پاک اقدس حجه اللهی سلام الله علیه روی ارادت برآستان دارم، و فرق مفاخرت بر آسمان. سری بر فرگاه نسودم جز آنکه شوایب اغراض و اعراض را از خود کاسته ام و به افتاد و مصالح و فزایش و نظم معاش و معاد شما و دوستان از خدا خواسته. روزی دو پیش از این نامه مفصل از مزایای عدل و فضل خدام امجد اکرم امیرالاولیا وزیر نظام و جد و جهد و حسن و مهر سر کار حاجی خان و رفع اساس بغی و عدوان و نشر رسوم برو احسان که در این اندک روزگار شایع و رایع شده نگاشتم و ضمیمه کتاب مهربان مخدوم حاجی اسمعیل داشتم، البته چشم سپار و گوش گزار افتاد. آنچه حاجی در دوازده سال و امیر در سه عام بر آبادی و عمارت دارالملک ری افزودند، سرکار ذوالجلالین به ارادت و استشارت حاجی خان که سرشت پاکش از فواضل آب و خاک اولیاست در یک ماه ظاهر ساخت. بایرات هزار ساله حضرت همه رنگ عمارت و آبادی گرفت و هر ستم رسیده گرفتار بود مژده آرام و آزادی شنید:

شب روی گر هست ماه است آن هم در آسمان
سرکشی گر هست سرو است آن هم اندر جویبار

از من وقایع نگاری اگر فضولی نبود، اقدامات حسنه خدام وزارت و اهتمامات مستحسنه سرکار حاجی خان را تعلیقی به سزا می کردم. عما قریب ارض اقدس از اصناف آبادی و آرایش و آزادی و آسایش شرم سغد سمرقند خواهد شدو خاک پستش از در صورت و معنی طعنه بر چرخ بلند خواهد زد، به شرط حیات. غره شوال راه اندیش سمنان و کار خود را بساز و سامان کرده کار بند نکته العود احمد خواهم گشت، مصرع: دولت در این سرا و گشایش درین در است.

مخدوم مهربان حاجی اسمعیل را عرض سلام رسانیده عذر جداگانه کتاب در خواه، خدمتی که از من ساخته دانی نگارش ده بعون الله قرین انجام خواهد شد.

شمارهٔ ۱۸۸ - به دو تن از دوستان نوشته: راد استاد زرین خامه و بزرگ سرور رنگین نامه میرزا و حاجی را دیده سای خامه و شستم بوسه آزمای نامه و دست.دست نوشت شهد سرشت در نام دو مهربان دوست آذین و آرایش اوست، کریچه بی دریچه و آسمانه بی فروغ تیره روزان را به فر چهر مهر افزای و درخش دیدار پرتو بخشای خویش شرم مشکوی پرویز و جمشید آورد و آزرم کاخ و کوی ماه و خورشید، روشنائی و تاب از هر راه و رخنه سایه افکند و تیری و تاری از هر مغاک و دخمه مایه پرداخت. زنهار به کار من اندر پندار فراموشی مبر و خرده خاموشی مگیر که پاک یزدان رهی را با همه آک و آهو این دو خوی مهر پرداز در آب و گل نسرشت و این دورای کینه انگیز بر جان و دل ننوشت. پور مریم با همه رستگی های از خود و بستگی ها با خدای بر یکی سوزن که خود را دزدیده بر او دوخته بود دامان بی زاری نیفشاند با آن پیشینه پیمان و دیرینه پیوند که گوهر سنگ و سندان دارد و پروز بند و زندان کی و کجا تواند شد، رهی از تو فراموش کند و خامه راز پرداز از فسانه مهر و ترانه یاری خاموش خواهد، بازوی جوان نیروی پیری آن دست نگارش گر را سخت برتافت، دستوار برگردن بست و پنجه زمین گیری آن کلک شیوا آفرید به دستان و دستی که تلخ تر از آن نشاید بر انگشت پی برید و نی در ناخن شکست، با این چشم شب پره دید و دست برتافته شست، ورای پراکنده، مغز و ران آسیمه سار آنچه دل خواهد نگاشت نتوانم و آنچه نگاشتن یارم دل نخواهد. هان و هان تا خود از این خرده هوش باز نبری و چشم باز نپوشی، که مفت روان آَشفت من با گفت گهر سفت تو هر گونه گفت و گزار و نوشت و نگار از هرکام روید و از هر کلک زاید. اگر به تازگی های فرهنگ یا گران مایگی های گوهر یا دل بردگی های ریخت دارای بهره و بخش زیبائی و خداوند اختر و بخت شیوائی نباشد یاران دانست و دید را ناخنه چشم و هزار پای گوش خواهد بود و هوش پرداز مغز و بار هوش. امروز نگارش دلپذیر و گزارش جان شکار ترا زیبد که خامه و شست صاحب و قابوس داری و نامه ودست صابی و کاووس.شمارهٔ ۱۹۰ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته: فدای حاجی اسمعیل، هر آشنایی که راه سپاری های تهران را باره در ستام کشد، می خواهم از من بتو نامه و پیامی داشته باشد خواه برسد خواه نرسد خواه کار اندیش پاسخ شوی خواه نشوی، شعر:

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه
در به اقلیم فقر سلطانم
هوش مصنوعی: من بدون تاج و تخت و ثروت و سپاه، در دنیای فقر، خود را پادشاه می‌دانم.
بی قیاس مقام و منصب ومال
بنده مرتضی قلی خانم
هوش مصنوعی: نمی‌توان مقام و موقعیت و ثروت بنده مرتضی قلی خان را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد.
شانزدهم شعبان است در مضجع پاک اقدس حجه اللهی سلام الله علیه روی ارادت برآستان دارم، و فرق مفاخرت بر آسمان. سری بر فرگاه نسودم جز آنکه شوایب اغراض و اعراض را از خود کاسته ام و به افتاد و مصالح و فزایش و نظم معاش و معاد شما و دوستان از خدا خواسته. روزی دو پیش از این نامه مفصل از مزایای عدل و فضل خدام امجد اکرم امیرالاولیا وزیر نظام و جد و جهد و حسن و مهر سر کار حاجی خان و رفع اساس بغی و عدوان و نشر رسوم برو احسان که در این اندک روزگار شایع و رایع شده نگاشتم و ضمیمه کتاب مهربان مخدوم حاجی اسمعیل داشتم، البته چشم سپار و گوش گزار افتاد. آنچه حاجی در دوازده سال و امیر در سه عام بر آبادی و عمارت دارالملک ری افزودند، سرکار ذوالجلالین به ارادت و استشارت حاجی خان که سرشت پاکش از فواضل آب و خاک اولیاست در یک ماه ظاهر ساخت. بایرات هزار ساله حضرت همه رنگ عمارت و آبادی گرفت و هر ستم رسیده گرفتار بود مژده آرام و آزادی شنید:
هوش مصنوعی: شانزدهم شعبان است و من با ارادت خودم به مقدس‌ترین مکان، که مربوط به حضرت مهدی (عج) است، عرض سلام و احترام می‌کنم. در اینجا می‌خواهم یادآوری کنم که به جز پایین آوردن انگیزه‌های منفی و دوری از حواشی، از این مکان بهره‌مند شوم و بر تقویت و نظم زندگی خود و دوستانم تمرکز کنم و از خداوند درخواست خیر و برکت داشته باشم. چند روز پیش، نامه‌ای مفصل درباره مزایای عدل و فضایل خدمت‌گزاران عالی‌مقام مانند امیر اولیا و حاجی خان نوشتم و این نامه را به اثرات مثبت آن‌ها در گسترش خوبی‌ها و از بین بردن ظلم و ناعدالتی افزودم. آنچه که حاجی در دوازده سال و امیر در سه سال برای آبادانی و ساخت و ساز دارالمملک ری انجام دادند، به زودی برکاتش با مشاوره و ارادت حاجی خان نمایان می‌شود. در این مدت، هزار سال تلاش و کوشش به ثمر خواهد نشست و همه کسانی که مورد ظلم قرار گرفته بودند، مژده آرامش و آزادی را خواهند شنید.
شب روی گر هست ماه است آن هم در آسمان
سرکشی گر هست سرو است آن هم اندر جویبار
هوش مصنوعی: اگر در شب، ماه در آسمان باشد، به همراه خود زیبایی و روشنی می‌آورد و اگر سرو در جویبار دیده شود، به زیبایی آن فضا افزوده می‌شود.
از من وقایع نگاری اگر فضولی نبود، اقدامات حسنه خدام وزارت و اهتمامات مستحسنه سرکار حاجی خان را تعلیقی به سزا می کردم. عما قریب ارض اقدس از اصناف آبادی و آرایش و آزادی و آسایش شرم سغد سمرقند خواهد شدو خاک پستش از در صورت و معنی طعنه بر چرخ بلند خواهد زد، به شرط حیات. غره شوال راه اندیش سمنان و کار خود را بساز و سامان کرده کار بند نکته العود احمد خواهم گشت، مصرع: دولت در این سرا و گشایش درین در است.
هوش مصنوعی: اگر وقت داشتم و فضولی نمی‌کردم، از تلاش‌های خوب خدمتگزاران وزارت و توجهات ارزشمند حاجی خان تجلیل می‌کردم. به زودی زمین مقدس به خاطر آبادی، زیبایی و آسایش، از شرم و سرافکندگی سمرقند رها خواهد شد و خاک آن با معنی و مفهوم به چرخ بلند آسمان خواهد چسبید، به شرط اینکه زنده بمانیم. باید نگاهمان به سمت سمنان باشد و کارهای خود را ساماندهی کنیم. در اینجا یک بیت شعر هم وجود دارد که می‌گوید: "دولت در این فضا و گشایش در این در است."
مخدوم مهربان حاجی اسمعیل را عرض سلام رسانیده عذر جداگانه کتاب در خواه، خدمتی که از من ساخته دانی نگارش ده بعون الله قرین انجام خواهد شد.
هوش مصنوعی: سلامی به مخدوم مهربان حاجی اسمعیل می‌رسانم و بابت نخواستن کتاب عذرخواهی می‌کنم. هر کمکی که از دستم برآید، ان‌شاءالله انجام خواهد شد.