گنجور

شمارهٔ ۱۵۵ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

نخستین نامه که سراینده سروای ساز و سامان بود و نماینده دربای پیدا و نهان. دیده ودل را دید و دانستی دانش آورد و بینش انگیز، گوش گزار و هوش سپار آورد. راستی احمد اگر در کارها بدین سختی سست نهاد است و زود سیری و گوشه گیری را بدین سستی سخت ستاد، بختی نیک بختی در گل خواهد خفت و دست دوستکامی بر دل خواهد ماند، بار دیگرش نیکوخواهی ازین آغاز زشت انجام که پیش آورده و کیش گرفته آگاهی بخش، اگر راه از چاه دید و فرگاه از پاگاه، گناهش درگذار و در کار تباهش ازین وارونه پوئی نگاهی کن. چنانچه گوش اندرز پذیرش گران و بر هنجار کوران و کران زیست، بازوی دست بالای خود را که فزایش اندیش این کاسته کالاست به دستور دیرین دارای پست و بلند آور و به دستی که دانی و توانی سایه خداوندی برخوار و ارجمند افکن، فرد:

سرنهم آنچه مرا ورهمه خود چشم من است
به یکی تخم فروشی و به دیوار زنی

در گفت و نگاشت و افکند وداشت و ساخت و سوخت و درید و دوخت و ستد وداد و بست و گشاد، هر چه اندیشی گوارای جان و تن است و پذیرای هوش و من، خطر را نیز از در پرورش های پدرانه سر رشته کاری سپار و دوش تاب و توشش را بدان دست که پای تواند داشت باری نه. سالی پنج تومان از سر دسترنج که درمان رنجش کند و شکسته بند شکنج گردد، بی کم و کاست باوی بازرسان و نوشته رسید دریاب. بارها در راه و رفتار و کار و کردار بهر در و از هر رهگذر آنچه آموخته بودم و خود به فرمان آزمایش اندوخته نگاشته ام و ترا بدان داشته، کمی آویزه گوش افتاد، و بسیاری فراموش گشت. مرا که پند بزرگان از در نابخردی و خامی با همه دیرینه روزی ها باد است، اگر جوانی جهان ناسپرده اندرز من از یاد برد جای رنجش و بیغاره نخواهد بود. زالی خرسوار با خداوند رخش نیارد تاخت و گوهر بی بهره از هستی هستی بخش نتواند شد.

این روزها پندی چند از داور دادگستر انوشیروان که آموزگاری و آگاهی نیک بختان دانش پژوه را بر افسری به سنگ پنجاه من زر سرخ آکنده به گوهرهای رنگین نگاشته بودند، و فراز اورنگ آسمان سنگش فرا داشته دیدم. اینک نگار آورده، تو هرکرا گوش گیرا و هوش پذیرا باشد فرستادم. چون پند کار آگهان است و پسند شاهنشهان، امیدوارم از دل و جان در پذیرفته، هنجار خود را بر آن بنیاد سازی و سپنجی لانه و جاوید خانه دو کیهان را بدین فر خجسته روش آباد داری، در پهلوی نخست نوشته بود:

پهلوی نخست: از راه آسیب های گزند آمیز برخیزید. کارها به هنگام خود انجام دهید، در پیش و پس کارها بنگرید. به کاری که درشوید راه برون شد پاس کنید، به هرزه مردم را مرنجانید. از همه کس خشنودی بجویید. به مردم آزاری خودستائی مکنید. همه کس را دل نگاهدارید. کم آزاری و بردباری را پیشه نهاد کنید.

پهلوی دویم: در کارها کنکاش کنید. آزموده را به ناآزموده مدهید، خواسته را برخی کیش و آئین سازید، خود را در جوانی نیک نام کنید. خویشتن را به راست گفتاری و درست کرداری آوازه نمائید. توانگری خواهید، هست و بود کنید.بر سوخته و ریخته و شکسته و گسیخته دریغ مخورید. در خانه مردم فرمان مدهید.

پهلوی سیم: نان خود را بر خوان خویشتن خورید، به کسان زشت و ناهموار مگوئید با کودکان و نادانان کنکاش مکنید. زنان پیرو بیگانه را در خانه مگذارید. از ریو و رنگ زنان اندیشه مند باشید. خویشتن را گرفتار زنان مسازید. از دزدان پروا و پرهیز روا دانید. از همسایه بد دوری کنید.

پهلوی چهارم: از آمیز بدگوهران دامن در کشید. در فرگاه پادشاهان گستاخی مسگالید. با فرومایه و پست گوهر و نامرد رنج مبرید. در زمین مردم تخم و درخت مکارید. از نوکیسه وام مخواهید. با نازادگان سست بنیاد خویشی و پیوند مجوئید. با بی شرمان خاست و نشست مکنید. از مردم پرده در پاس پیمان و دوستداری مجوئید، دوستی با خام کاران پخته خوار زشت شناسید.

پهلوی پنجم: آنان را که از بیغاره و نکوهش پروا نیست از خود برانید. با آنکه نیکی نشناسد پیوند پیوستگی در گسلانید. از چیز مردم کام آز و هوس درشوئید. مردان جنگی را به دست خود خون مریزید. بی گناهان را از گزند خویش آسوده دارید. پیران و بی دلان را با خود به جنگ مبرید. به خواسته و تندرستی پشت گرم مباشید. پیران و آزموده مردم را خوار مسازید.

پهلوی ششم: در همه کاری پیران را گرامی دارید. از پادشاهان پیوسته و هراسان باشید. دشمن را اگر همه خرد باشد بزرگ شمارید. پایه و مایه خود و مردم را نیکو پاس کنید. با خداوند جایگاه و بزرگی کینه کوش مباشید. از پادشاهان و سخن سنجان و زنان ترسناک باشید. بر هیچکس رشک و افسوس مخورید. زشت و ناپسند مردم را پیدا مسازید. از مرگ زنان اندوهگین مباشید.

پهلوی هفتم: کار زمستان را در تابستان راست دارید. زن به روزگار جوانی خواهید. کار امروز را به فردا میندازید. دارو به هنگام تندرستی خورید. کارها بهوش و دانش کنید. در پیری زن جوان مخواهید. از خداوند رنج و پریشانی شمار کار خود گیرید. با مردم در همه کاری نیکوئی کنید. گندم و جو و مانند آنرا به بویه گران فروشی در بند مدارید.

پهلوی هشتم: خویشتن را در هرمنش خوش دارید.پرجوئی را پیرایه و سرمایه مسازید، تا روزگار هستی شیرین گذرد. چشم و زبان و شکم و پوشیدنی های خود را از ناشایست و ناروا پاس دارید. زیان بهنگام را از سود بی هنگام بهتر دانید. جائی که آهستگی و نرمی باید تندی و درشتی مکنید. سایه مهتران را سنگین و بزرگ دارید. در جنگ ها راه آشتی بازمانید، نانهاده برمگیرید. ناشمرده به کار نبرید.

پهلوی نهم: تا درخت نو بر ننشانید درخت کهن برمکنید. پای به اندازه گلیم دراز کنید. چشم و دست از آنچه نباید درکشید. نادان و مست و دیوانه را پند مگوئید. زن آزرم سوز زبان دراز را در خانه مگذارید. هر چه شما را ناپسند آید بر دیگران روا مدانید.

پهلوی دهم: بر کردار سرد و گفتار رنجش آویز سرافرازی مجوئید.با نابخردان تنک مایه اندرز مسرائید. سپاس مهتری را بر کهتران بخشایش آرید. تنها دست به خوان و خورش مبرید. زیردستان را خوش و خرم دارید. در جوانی از روزگار پیری براندیشید. کار هنگام پیری در روزگار جوانی راست دارید. دل ناتوانان را به بازوی نواخت نیرو بخشید. ناخوانده به مهمان کسان در مشوید. پرورش و رنج پدر و مادر را بزرگ و گرامی شناسید. به راست و دروغ سوگند مخورید. آن جهان را بدین جهان مفروشید.

میرزا کوچک خوشنویس اصفهانی این پندها را بر پارچه پرندی دلپذیر و دیده شکر نگارش کرده بود چون خوشنویان را بیشتر آن دید و دانش نیست که چاق و لاغر و سنگ و گوهر از یکدیگرف نیک و زیبا، باز شناسند، پاره و لختی از آن زیر و بالا شده خواهد بود، آنچه هست فراگیر.روشن و پیدا بر تخته دل نگار.همواره بهر کاری در شدن خواهی از در بینش نگاهی کن و ستوده دوست ودشمن و آزاده و آسوده هر دو جهان باش. در این سخنان نیز راه کاست و فزود باز است و دست زشت و زیبا دراز. سبک ساری که گوش از این گوهر شاهان گران دارد و هوش راز نیوش بر کران خواهد، همه هستی در بلندی و پستی، زهر بجای شکر خواهد خورد و سنگ بر جای گهر خواهد اندوخت، فرد:

سپردم بزنهار اسکندری
تو دانی و فردا و آن داوری

شاهزاده آزاده سیف الدوله که با منش از دیر باز مهری بی گزاف است و پیمانی بی شکست، سرکار والا اسدالله میرزا را نگارشی خوب گزارش و سفارشی جان گوارش فرستاد، بازرسان هر چه کرد و فرمود زودم آگاهی بخش که دیده در راه و از چشمداشت سفید است. شوال در تختگاه ری نگاشته شد، کمترین بنده یغما.

شمارهٔ ۱۵۴ - به دوستی ناجوانمرد نگاشته: آدمی در هر جایگاه که بارجست و راه یافت خواه فراز تخت خواه بالای دار. خوشتر آنستی که از بن دندان و میان جان نی روی دل و سرزبان بار خدا را سپاس دار آید و با نرم خوئی و گشاده روئی بر نرم و درشت و شیرین و تلخ جهان روزگذار. رازی اگر دارد هم بدو گوید و چیزی اگر خواهد هم از او جوید. همین مایه که از بند توپخانه والا رسته اند و در آشیانه درویشانه خویش از گزند توپچی و آسیب قراول با زن و فرزند و خویش و پیوند خود آسوده و آزاد نشسته همواره سپاس دار آیند و ستایش بخشایش پاک یزدان و آرام و آسایش جان و تن را پاسگزار، تا کی و به کدام دستاویز کار سردار و دیگر گرفتاران را از این زنجیر و زندان رستگاری خیزد و آزادی و آرام چاره بند و گرفتاری کند. آفتاب شهریاران را که تختش پاینده باد و بختش فزاینده، به خواست خدا مهر آمرزگاری خواهد جنبید و همگان را دیر یا زود کار از بند خواری شمار ارجمندی و کامکاری خواهد یافت. ندانم سرکار خان این شب ها و روزها با آن تب ها و سوزها در چه کار است و بر پست و بلند چرخ بازیگر به چه راه و روش روزِ شمار؟ بهتر آن است که زشت و زیبای کیهان را به فر بردباری و سنگ و بازوی خویشتن داری و هنگ، بر خود آسان و هموار سازند، و تلخ و شورش را که به خواست خدا دیر یا زود جام بر سنگ است و سنگ بر جام در کام جان شیرین گوار فرمایند. شامی نیست که بامش در پی نباشد و هیچ باغی نه که پیوسته کوب آزمای خزان و دی پاید، شعر:شمارهٔ ۱۵۶ - به دوستی نوشته شد: روزنامه آن پیر پریشان و پور پشیمان در دیده و کامم روز روشن و آب شیرین تلخ و تار افکند و از باغ دل و روان بر جای لاله و گل خس و خار انگیخت آری در این سودا زیان سود انگاشت و بد افتاد بهبود شمرد. بیت:

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نخستین نامه که سراینده سروای ساز و سامان بود و نماینده دربای پیدا و نهان. دیده ودل را دید و دانستی دانش آورد و بینش انگیز، گوش گزار و هوش سپار آورد. راستی احمد اگر در کارها بدین سختی سست نهاد است و زود سیری و گوشه گیری را بدین سستی سخت ستاد، بختی نیک بختی در گل خواهد خفت و دست دوستکامی بر دل خواهد ماند، بار دیگرش نیکوخواهی ازین آغاز زشت انجام که پیش آورده و کیش گرفته آگاهی بخش، اگر راه از چاه دید و فرگاه از پاگاه، گناهش درگذار و در کار تباهش ازین وارونه پوئی نگاهی کن. چنانچه گوش اندرز پذیرش گران و بر هنجار کوران و کران زیست، بازوی دست بالای خود را که فزایش اندیش این کاسته کالاست به دستور دیرین دارای پست و بلند آور و به دستی که دانی و توانی سایه خداوندی برخوار و ارجمند افکن، فرد:
هوش مصنوعی: نخستین نامه که توسط سراینده‌ای نوشته شده نشان‌دهنده نظم و ترتیب است و نمایانگر واقعیت‌های آشکار و پنهان. او دیده و دل را به هم پیوند داد و دانش و بینش را به ارمغان آورد. راستی، احمد اگر در کارها این‌چنین ضعیف عمل کند و به‌راحتی از کار و زندگی کناره‌گیری کند، حتماً بخت خوبی را از دست خواهد داد و دوستی در دلش باقی خواهد ماند. باید دوباره به خوبی‌ها توجه کند و از آغاز کارهای ناپسند آگاه شود. اگر بتواند راه درست را از نادرست تشخیص دهد، باید از اشتباهاتش چشم‌پوشی کند و به کارهایش با نگاهی مثبت بنگرد. چنانچه به نصایح گوش دهد، می‌تواند قدرت و توانایی خود را به کار بگیرد و دستانش را برای رسیدن به اهدافش به کار ببندد و سایه الهی را بر زندگی‌اش بگستراند.
سرنهم آنچه مرا ورهمه خود چشم من است
به یکی تخم فروشی و به دیوار زنی
هوش مصنوعی: من به آن چیزی که باعث می‌شود نتوانم ببینم، سر فرود می‌آورم، زیرا این ناتوانی ناشی از چشمان خودم است. به نوعی که مانند دکانی که تخم می‌فروشد، و به دیواری که بر آن می‌رخشد، به آن می‌اندیشم.
در گفت و نگاشت و افکند وداشت و ساخت و سوخت و درید و دوخت و ستد وداد و بست و گشاد، هر چه اندیشی گوارای جان و تن است و پذیرای هوش و من، خطر را نیز از در پرورش های پدرانه سر رشته کاری سپار و دوش تاب و توشش را بدان دست که پای تواند داشت باری نه. سالی پنج تومان از سر دسترنج که درمان رنجش کند و شکسته بند شکنج گردد، بی کم و کاست باوی بازرسان و نوشته رسید دریاب. بارها در راه و رفتار و کار و کردار بهر در و از هر رهگذر آنچه آموخته بودم و خود به فرمان آزمایش اندوخته نگاشته ام و ترا بدان داشته، کمی آویزه گوش افتاد، و بسیاری فراموش گشت. مرا که پند بزرگان از در نابخردی و خامی با همه دیرینه روزی ها باد است، اگر جوانی جهان ناسپرده اندرز من از یاد برد جای رنجش و بیغاره نخواهد بود. زالی خرسوار با خداوند رخش نیارد تاخت و گوهر بی بهره از هستی هستی بخش نتواند شد.
هوش مصنوعی: در گفت‌وگو، یادگیری، انجام کارها و روابط انسانی، هر چیزی که به ذهن و جسم انسان خوشایند باشد، باید با دقت و احتیاط مورد توجه قرار گیرد. همچنین خطرات نیز باید با تدبیر و برنامه‌ریزی به‌دست آید. سالی پنج تومان از درآمد حاصل از تلاش شخصی، که می‌تواند دردها را تسکین دهد و مشکلات را حل کند، بدون کم و کاست باید به دست فردی بازرسی و ثبت شود. من تجربیات و دانش‌هایی که از راه و روش‌های مختلف آموخته‌ام را در طول سال‌ها جمع‌آوری کرده‌ام و با تو در میان گذاشته‌ام، اما برخی نکات ممکن است فراموش شده باشد. از پندهای بزرگان، اگر جوانی در جهان تازه‌وارد این نصیحت‌ها را نادیده بگیرد، قطعاً دچار رنج و عذاب خواهد شد. فردی شجاع و نیرومند نمی‌تواند بدون تدبیر و تفکر به موفقیت دست یابد.
این روزها پندی چند از داور دادگستر انوشیروان که آموزگاری و آگاهی نیک بختان دانش پژوه را بر افسری به سنگ پنجاه من زر سرخ آکنده به گوهرهای رنگین نگاشته بودند، و فراز اورنگ آسمان سنگش فرا داشته دیدم. اینک نگار آورده، تو هرکرا گوش گیرا و هوش پذیرا باشد فرستادم. چون پند کار آگهان است و پسند شاهنشهان، امیدوارم از دل و جان در پذیرفته، هنجار خود را بر آن بنیاد سازی و سپنجی لانه و جاوید خانه دو کیهان را بدین فر خجسته روش آباد داری، در پهلوی نخست نوشته بود:
هوش مصنوعی: این روزها چند نصیحت از داوری به نام انوشیروان را که درباره آموزش و دانایی انسان‌های خوشبخت نوشته شده و بر سنگی به وزن پنجاه من زر قرمز و پر از گوهرهای رنگین نقش بسته، دیده‌ام. اکنون این گفتار را برای تو آورده‌ام تا اگر گوش شنوا و ذهنت آماده باشد، بتوانی از آن بهره‌برئی. چرا که نصیحت‌ها برای آگاهان است و مورد پسند پادشاهان. امیدوارم با تمام وجود این پندها را بپذیری و بر اساس آن، پایه‌های زندگی‌ات را بنا کنی و دنیای خود را با این روش خجسته، آباد کنی. در بخش ابتدایی این نوشته آمده است:
پهلوی نخست: از راه آسیب های گزند آمیز برخیزید. کارها به هنگام خود انجام دهید، در پیش و پس کارها بنگرید. به کاری که درشوید راه برون شد پاس کنید، به هرزه مردم را مرنجانید. از همه کس خشنودی بجویید. به مردم آزاری خودستائی مکنید. همه کس را دل نگاهدارید. کم آزاری و بردباری را پیشه نهاد کنید.
هوش مصنوعی: از آسیب‌های نامناسب دوری کنید. کارها را در زمان مناسب انجام دهید و به قبل و بعد از کارها توجه نمایید. برای هر کاری که به آن مشغول می‌شوید، راهی برای خروج از آن بگذارید و دیگران را بی‌دلیل ناراحت نکنید. سعی کنید همه را راضی نگه‌دارید و از خودستایی و آزار دیگران پرهیز کنید. به دیگران احترام بگذارید و برای کم‌آزاری و صبر در زندگی خود ارزش قائل شوید.
پهلوی دویم: در کارها کنکاش کنید. آزموده را به ناآزموده مدهید، خواسته را برخی کیش و آئین سازید، خود را در جوانی نیک نام کنید. خویشتن را به راست گفتاری و درست کرداری آوازه نمائید. توانگری خواهید، هست و بود کنید.بر سوخته و ریخته و شکسته و گسیخته دریغ مخورید. در خانه مردم فرمان مدهید.
هوش مصنوعی: در فعالیت‌های خود دقت کنید. تجربه‌های خود را به کسانی که تازه کار هستند انتقال ندهید، خواسته‌های خود را به شکل برخی آداب و رسوم درآورید و در جوانی برای خود نام نیک کسب کنید. خودتان را با راستگویی و درستکاری شناسانید. ثروت و دارایی کسب خواهید کرد. به آنچه از دست رفته و خراب شده اندیشه نکنید. در امور دیگران دخالتی نکنید.
پهلوی سیم: نان خود را بر خوان خویشتن خورید، به کسان زشت و ناهموار مگوئید با کودکان و نادانان کنکاش مکنید. زنان پیرو بیگانه را در خانه مگذارید. از ریو و رنگ زنان اندیشه مند باشید. خویشتن را گرفتار زنان مسازید. از دزدان پروا و پرهیز روا دانید. از همسایه بد دوری کنید.
هوش مصنوعی: نان خود را در سر سفره خود بخورید و در مورد افراد زشت و ناپسند صحبت نکنید. با کودکان و افراد نادان کار نداشته باشید. زنان بیگانه را وارد خانه خود نکنید و به مسائل و خصوصیات زنان با اندیشه توجه کنید. خود را درگیر مسائل زنان نکنید. از دزدان احتیاط کنید و دوری از همسایگان بد را در نظر داشته باشید.
پهلوی چهارم: از آمیز بدگوهران دامن در کشید. در فرگاه پادشاهان گستاخی مسگالید. با فرومایه و پست گوهر و نامرد رنج مبرید. در زمین مردم تخم و درخت مکارید. از نوکیسه وام مخواهید. با نازادگان سست بنیاد خویشی و پیوند مجوئید. با بی شرمان خاست و نشست مکنید. از مردم پرده در پاس پیمان و دوستداری مجوئید، دوستی با خام کاران پخته خوار زشت شناسید.
هوش مصنوعی: پهلوی چهارم: از ترکیب ناتوانان فاصله بگیرید. در محضر پادشاهان، جسارت نکنید. با انسان‌های پست و نالایق هم‌نشینی نکنید. در سرزمین مردم، فریب و دروغ نکارید. از تازه‌به‌دستان قرض نگیرید. با ناپخته‌ها و افرادی که پایه سستی دارند، خویشی و ارتباط برقرار نکنید. با بی‌شرمان نشست و برخاست نکنید. از مردم انتظار وفای به عهد و دوستی نداشته باشید، و دوستی با افرادی که ناپخته و بی‌خود هستند را به زشت تلقی کنید.
پهلوی پنجم: آنان را که از بیغاره و نکوهش پروا نیست از خود برانید. با آنکه نیکی نشناسد پیوند پیوستگی در گسلانید. از چیز مردم کام آز و هوس درشوئید. مردان جنگی را به دست خود خون مریزید. بی گناهان را از گزند خویش آسوده دارید. پیران و بی دلان را با خود به جنگ مبرید. به خواسته و تندرستی پشت گرم مباشید. پیران و آزموده مردم را خوار مسازید.
هوش مصنوعی: پهلوی پنجم: افرادی را که از انتقاد و سرزنش ترسی ندارند، از خود دور کنید. حتی اگر نیکی را نشناسند، پیوندهای مشترک را از هم نزنید. خود را از خواسته‌ها و هوس‌های دیگران دور نگه‌دارید. خون مردان جنگی را به دست خود نریزید. بی‌گناهان را از آسیب خود در امان نگه‌دارید. پیرمردان و افراد بی‌دل را به جنگ نبرید. به خواسته‌ها و سلامتی خود وابسته نباشید و پیران و افرادی با تجربه را خوار نشمارید.
پهلوی ششم: در همه کاری پیران را گرامی دارید. از پادشاهان پیوسته و هراسان باشید. دشمن را اگر همه خرد باشد بزرگ شمارید. پایه و مایه خود و مردم را نیکو پاس کنید. با خداوند جایگاه و بزرگی کینه کوش مباشید. از پادشاهان و سخن سنجان و زنان ترسناک باشید. بر هیچکس رشک و افسوس مخورید. زشت و ناپسند مردم را پیدا مسازید. از مرگ زنان اندوهگین مباشید.
هوش مصنوعی: در تمامی امور به پیشکسوتان احترام بگذارید. از پادشاهان همواره هوشیار و محتاط باشید. حتی اگر دشمنان به نظر خردمند بیایند، آن‌ها را بزرگ‌تر از آنچه که هستند، تصور کنید. از موقعیت و منابع خود و مردم به خوبی محافظت کنید. در تلاش برای دستیابی به مقام و بزرگی، از خداوند کمک بخواهید. از پادشاهان، سخن‌رانان و زنان سرسخت احتیاط کنید. به هیچ کس حسد و افسوس نخورید. عیوب و ناپسندی‌های دیگران را برملا نکنید. از مرگ زنان غمگین نشوید.
پهلوی هفتم: کار زمستان را در تابستان راست دارید. زن به روزگار جوانی خواهید. کار امروز را به فردا میندازید. دارو به هنگام تندرستی خورید. کارها بهوش و دانش کنید. در پیری زن جوان مخواهید. از خداوند رنج و پریشانی شمار کار خود گیرید. با مردم در همه کاری نیکوئی کنید. گندم و جو و مانند آنرا به بویه گران فروشی در بند مدارید.
هوش مصنوعی: پهلوی هفتم: کارهای مربوط به زمستان را در تابستان انجام دهید. در جوانی به فکر مسائل زندگی باشید. امروز را به فردا نیندازید. داروها را در زمان سلامتی مصرف کنید. کارهایتان را با دقت و دانش انجام دهید. در دوران پیری به دنبال همسری جوان نباشید. از خداوند برای رنج‌ها و مشکلات خود کمک بخواهید. با مردم در تمام امور نیکو رفتار کنید و مواد غذایی مانند گندم و جو را به قیمت‌های گزاف نفروشید.
پهلوی هشتم: خویشتن را در هرمنش خوش دارید.پرجوئی را پیرایه و سرمایه مسازید، تا روزگار هستی شیرین گذرد. چشم و زبان و شکم و پوشیدنی های خود را از ناشایست و ناروا پاس دارید. زیان بهنگام را از سود بی هنگام بهتر دانید. جائی که آهستگی و نرمی باید تندی و درشتی مکنید. سایه مهتران را سنگین و بزرگ دارید. در جنگ ها راه آشتی بازمانید، نانهاده برمگیرید. ناشمرده به کار نبرید.
هوش مصنوعی: خودتان را در هر حالتی که هستید دوست داشته باشید. تلاش و کوشش را به عنوان زینت و دارایی خود در نظر نگیرید تا زندگی‌تان به خوبی سپری شود. از کارهای نادرست و نامناسب در مورد چشم، زبان، شکم و پوشیدنی‌هایتان پرهیز کنید. وقتی سودی به‌موقع نیست، بهتر است که ضرر را بپذیرید. در جاهایی که باید آرام باشید، از تندی و خشونت پرهیز کنید. احترام به بزرگان و افراد با تجربه را در نظر داشته باشید. در هنگام جنگ، به دنبال آشتی باشید و به زور و اجبار اقدام نکنید. بدون تفکر و دقت، کار انجام ندهید.
پهلوی نهم: تا درخت نو بر ننشانید درخت کهن برمکنید. پای به اندازه گلیم دراز کنید. چشم و دست از آنچه نباید درکشید. نادان و مست و دیوانه را پند مگوئید. زن آزرم سوز زبان دراز را در خانه مگذارید. هر چه شما را ناپسند آید بر دیگران روا مدانید.
هوش مصنوعی: پند می‌دهد که تا زمانی که چیز جدیدی را نمی‌کاری، نباید چیز قدیمی را از ریشه درآوری. باید به اندازه‌ای که می‌توانی پیش بروی و از آنچه باید دوری کنی، پرهیز کنی. به افراد نادان و مست و دیوانه نصیحت نکنید. زنانی که زبانشان تند و بی‌ادب است را در خانه نگهداری نکنید. هر چیزی که برای شما ناپسند است، برای دیگران هم ناپسند بدانید و اجازه ندهید که بر دیگران روا باشد.
پهلوی دهم: بر کردار سرد و گفتار رنجش آویز سرافرازی مجوئید.با نابخردان تنک مایه اندرز مسرائید. سپاس مهتری را بر کهتران بخشایش آرید. تنها دست به خوان و خورش مبرید. زیردستان را خوش و خرم دارید. در جوانی از روزگار پیری براندیشید. کار هنگام پیری در روزگار جوانی راست دارید. دل ناتوانان را به بازوی نواخت نیرو بخشید. ناخوانده به مهمان کسان در مشوید. پرورش و رنج پدر و مادر را بزرگ و گرامی شناسید. به راست و دروغ سوگند مخورید. آن جهان را بدین جهان مفروشید.
هوش مصنوعی: در این متن به رفتارهایی که نباید انجام دهید اشاره شده است. از جمله اینکه نباید به زیر دستان خود بی‌احترامی کنید و باید به آنها محبت نشان دهید. همچنین به اهمیت قدردانی از والدین و زحمت‌های آنها تأکید شده است. از سوگند خوردن به دروغ هم پرهیز کنید و به یاد داشته باشید که زندگی در این دنیا را نباید فدای زندگی در دنیای دیگر کنید.
میرزا کوچک خوشنویس اصفهانی این پندها را بر پارچه پرندی دلپذیر و دیده شکر نگارش کرده بود چون خوشنویان را بیشتر آن دید و دانش نیست که چاق و لاغر و سنگ و گوهر از یکدیگرف نیک و زیبا، باز شناسند، پاره و لختی از آن زیر و بالا شده خواهد بود، آنچه هست فراگیر.روشن و پیدا بر تخته دل نگار.همواره بهر کاری در شدن خواهی از در بینش نگاهی کن و ستوده دوست ودشمن و آزاده و آسوده هر دو جهان باش. در این سخنان نیز راه کاست و فزود باز است و دست زشت و زیبا دراز. سبک ساری که گوش از این گوهر شاهان گران دارد و هوش راز نیوش بر کران خواهد، همه هستی در بلندی و پستی، زهر بجای شکر خواهد خورد و سنگ بر جای گهر خواهد اندوخت، فرد:
هوش مصنوعی: میرزا کوچک خوشنویس اصفهانی این اندرزها را با دقت و زیبایی بر زمینه‌ای دل‌نواز نوشته بود. او می‌دانست که خوشنویسان باید قادر باشند زیبایی و ارزش چیزها را تشخیص دهند، حتی اگر برخی از آن‌ها به نظر ناپایدار یا بی‌ارزش بیایند. او به اهمیت دید روشن در هر کار تأکید داشت و از ما خواسته که به هر دو سوی یک مسئله، چه دوستان و چه دشمنان، نگاهی عمیق داشته باشیم. در این گفتار، او به این نکته اشاره می‌کند که مسیر بهبود و رشد همواره در دسترس است و هر کسی می‌تواند از آن بهره‌مند شود. سخنان او بر اهمیت ذهن باز و دریافتن ارزش‌ها تأکید می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که در زندگی، همواره باید به جستجوی زیبایی و ارزش‌های مثبت باشیم.
سپردم بزنهار اسکندری
تو دانی و فردا و آن داوری
هوش مصنوعی: من موضوع خود را به کسی سپردم که از اسکندر می‌داند و به داوری آینده آگاه است.
شاهزاده آزاده سیف الدوله که با منش از دیر باز مهری بی گزاف است و پیمانی بی شکست، سرکار والا اسدالله میرزا را نگارشی خوب گزارش و سفارشی جان گوارش فرستاد، بازرسان هر چه کرد و فرمود زودم آگاهی بخش که دیده در راه و از چشمداشت سفید است. شوال در تختگاه ری نگاشته شد، کمترین بنده یغما.
هوش مصنوعی: شاهزاده آزاده سیف الدوله که از دیرباز معروف به وفاداری و صداقت است، گزارشی خوب درباره سرکار والا اسدالله میرزا نوشت و پیام دلگرم‌کننده‌ای برای او فرستاد. بازرسان را موظف کرد تا هرچه زودتر او را از وضعیت آگاه کنند، زیرا او در انتظار خبرهای خوبی است. در ایام شوال، نامه‌ای در تختگاه ری نوشته شد، از طرف کمترین بنده یغما.