گنجور

شمارهٔ ۳

به ناله تا نفسم آه صبحگاه گرفت
زمین به ناله درآمد زمانه آه گرفت
فتوح مملکت دل که صد سپاه نکرد
هجوم نرگس مستت به یک نگاه گرفت
از آن زمان که خطت گرد بدر هاله کشید
به سینه طشت همی می زنم که ماه گرفت
فقیه گفت که یغما پیاله می گیرد
بلی گرفت و به فرمان پادشاه گرفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به ناله تا نفسم آه صبحگاه گرفت
زمین به ناله درآمد زمانه آه گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر ناله‌ها و اندوه‌های عمیق من، صبح به آرامش نمی‌آید. به‌گونه‌ای که زمین هم از درد و رنج من می‌نالد و دنیا نیز متأثر از حال و هوای من، به شدت ناله می‌کند.
فتوح مملکت دل که صد سپاه نکرد
هجوم نرگس مستت به یک نگاه گرفت
هوش مصنوعی: فتح قلب انسان‌ها به اندازه‌ای آسان نیست که سپاه‌های زیادی آن را نتوانند به دست آورند، اما یک نگاه از چشمان مست تو کافی است تا این قلب‌ها را تسخیر کند.
از آن زمان که خطت گرد بدر هاله کشید
به سینه طشت همی می زنم که ماه گرفت
هوش مصنوعی: از وقتی که خطی زیبا بر چهره‌ات افتاد، گویی در سینه‌ام طشت بزرگی به صدا درآمده که نشان می‌دهد معشوق دچار مشکل یا غمی شده است.
فقیه گفت که یغما پیاله می گیرد
بلی گرفت و به فرمان پادشاه گرفت
هوش مصنوعی: فقیه گفت که یغما لیوان می‌گیرد، بله، او گرفت و به دستور پادشاه هم گرفت.