گنجور

شمارهٔ ۱۶

گرنه در شکوه بود ز آن دولب شکرخند
کاغذین جامه به خود از چه برآراسته قند
آن نه سرو است که سر می کشد از غایت ناز
در چمن ها شده آوازه قد تو بلند
هست فرقی که میان تو و خورشید این است
کو همی تابد از شیر و تو از پشت سمند
مجلس زلف تو جائی است کز آن مجنون را
نتوان برد سوی حجله لیلی به کمند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرنه در شکوه بود ز آن دولب شکرخند
کاغذین جامه به خود از چه برآراسته قند
هوش مصنوعی: اگر نبود زیبایی و طعم دلنشین لبان آن که به مانند شکر می‌باشد، پس چرا این لباس زیبا را به خود آراسته است؟
آن نه سرو است که سر می کشد از غایت ناز
در چمن ها شده آوازه قد تو بلند
هوش مصنوعی: این شخص مانند سروی نیست که از روی ناز و زیبایی خود در باغ‌ها قد برافرازد، بلکه آوازه و شهرت قد و قامت او در تمام جاها پخش شده است.
هست فرقی که میان تو و خورشید این است
کو همی تابد از شیر و تو از پشت سمند
هوش مصنوعی: تفاوتی که بین تو و خورشید وجود دارد این است که خورشید نور و گرما را از خود به دیگران می‌دهد در حالی که تو این نور و گرما را از پشت اسب به دست می‌آوری.
مجلس زلف تو جائی است کز آن مجنون را
نتوان برد سوی حجله لیلی به کمند
هوش مصنوعی: محل حضور تو جایی است که نمی‌توان مجنون را از آنجا به سمت بستر لیلا با دامی کشید.