گنجور

بخش ۸ - خاتمه

گرفتم آنکه باز ار بخت فیروز
شب یلدای ما را بر دمد روز
سمند تند گردون رام گردد
مدار مهر و مه بر کام گردد
کند تجدید عهد نوبهاران
شود خرم بساط لاله زاران
همی بر جای قطره ابر نیسان
چکد آموده ای در عقد مرجان
ز اغصان غنچه یاقوت بالد
هزار از حنجر داود نالد
شمر از جنبش باد بهاری
نه موج آرد کند آئینه داری
نسیم از گلشن فردوس خیزد
صبا بر فرق ریحان روح بیزد
زند چشمک همی ز اطراف گلزار
به جای چشم نرگس عبهر یار
دمد ریحان خط و جعد کاکل
ز مرغول بنفشه زلف سنبل
به بزم اندر به جای باده خمار
کند در جام ساغر خون اغیار
نه این خنیاگران نغمه پرداز
زند ناهید چنگی زخمه ساز
نه شیرین شاهدی گردد ز رضوان
به جای خم ز کوثر جام گردان
بجای نشاه راح ارغوانی
همی بخشد حیات جاودانی
چه حاصل زین همه ملزوم اطراب
که شد بگسسته سلک نظم احباب
محال است از خلاف روزگاران
که دیگر بار جمع آیند یاران
هم ار این رشته عهد گسسته
به دست جهد گردد باز بسته
کجا عمر گذشته آیدی باز
ز نای کشته کس نشنیده آواز
به طیبت داستانی ساز کردم
لآلی با خزف انباز کردم
به دکان اندرون شهد است و حنظل
زکال و نافه و چوب است و صندل
زهر جنس آدمی آید به بازار
شود هر کس متاعی را خریدار
گشادم این دکان را از دو سو در
بهر در بر نهادم کاله ای بر
درین سوق از سفیدی و سیاهی
بخر از من بهر نرخی که خواهی
اگر شوخی خری این فحش مادر
وگر بقال طبع این نقل و گوهر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرفتم آنکه باز ار بخت فیروز
شب یلدای ما را بر دمد روز
هوش مصنوعی: من کسی را به دست آورده‌ام که اگر بخت ما کمکی کند، شب یلدا را به روزی روشن تبدیل خواهد کرد.
سمند تند گردون رام گردد
مدار مهر و مه بر کام گردد
هوش مصنوعی: اسب تند و تیز گردون که نماد زندگی و زمان است، با دوران چرخش خودش همگام می‌شود و در این مسیر عشق و زیبایی هم همیشه در کنار اوست و برای او خوشبختی به ارمغان می‌آورد.
کند تجدید عهد نوبهاران
شود خرم بساط لاله زاران
هوش مصنوعی: وقتی بهار دوباره آغاز می‌شود، روزگار شادابی و نشاطی برای باغ‌های پر از لاله به ارمغان می‌آورد.
همی بر جای قطره ابر نیسان
چکد آموده ای در عقد مرجان
هوش مصنوعی: در این بیت گفته می‌شود که قطره‌ای باران از ابرهایی که در ماه نیسان (فروردین) قرار دارند، بر زمین می‌افتد و در این دنیای زیبا، حالتی شگفت‌انگیز و جذاب را به وجود می‌آورد، گویی که این باران آماده‌ای است برای طرحی جدید مانند عقد مرجان. این تصویر نشان‌دهنده زیبایی و تازگی طبیعت در این زمان از سال است.
ز اغصان غنچه یاقوت بالد
هزار از حنجر داود نالد
هوش مصنوعی: از شاخه‌های درخت گل یاقوت، هزار صدای خوش به گوش می‌رسد که مانند ناله‌های داوود زیباست.
شمر از جنبش باد بهاری
نه موج آرد کند آئینه داری
هوش مصنوعی: نسیم بهاری مانند شمر، آرام و لطیف است و اگر به درستی نگاه کنیم، می‌تواند زیبایی را به ما نشان دهد. این نسیم مثل آینه‌ای عمل می‌کند که جلوه‌های زیبای طبیعت را به تصویر می‌کشد.
نسیم از گلشن فردوس خیزد
صبا بر فرق ریحان روح بیزد
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی از باغ بهشت می‌وزد و این باد لطیف روح را بر فراز گل‌های ریحان می‌نشاند.
زند چشمک همی ز اطراف گلزار
به جای چشم نرگس عبهر یار
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت چشمان یار اشاره می‌کند و آن‌ها را با چشم‌های نرگس مقایسه می‌کند. همچنین، او به جلوه و تلالوی زودگذر و شیرین در اطراف گلزار، که داستانی از شگفتی و زیبایی را روایت می‌کند، اشاره دارد. به طور کلی، تصویرسازی زیبا از عشق و زیبایی در این متن مشاهده می‌شود.
دمد ریحان خط و جعد کاکل
ز مرغول بنفشه زلف سنبل
هوش مصنوعی: بوی خوش ریحان و زیبایی موهای مجعد، همچون تارهای بنفشه و زلف‌های سنبل را به تصویر می‌کشد.
به بزم اندر به جای باده خمار
کند در جام ساغر خون اغیار
هوش مصنوعی: در میهمانی، به جای شراب، مایعاتی از غم و اندوه و خون دشمنان را می‌نوشد.
نه این خنیاگران نغمه پرداز
زند ناهید چنگی زخمه ساز
هوش مصنوعی: این مضمون به این معناست که آوازخوانان و نوازندگان تنها به خاطر زیبایی صدایشان یا مهارت در نواختن ابزار موسیقی شناخته نمی‌شوند. در واقع، آن‌ها از روح و احساس عمیق برای بیان عواطف و احساسات در موسیقی خود بهره می‌برند.
نه شیرین شاهدی گردد ز رضوان
به جای خم ز کوثر جام گردان
هوش مصنوعی: شاهد شیرین وقتی به بهشت برود، دیگر نیازی به باده‌ای از کوثر ندارد؛ زیرا لذت خود را به خوبی پیدا می‌کند.
بجای نشاه راح ارغوانی
همی بخشد حیات جاودانی
هوش مصنوعی: عطر دلکش ارغوان به زندگی همیشه‌گی رنگ و جلوه می‌بخشد.
چه حاصل زین همه ملزوم اطراب
که شد بگسسته سلک نظم احباب
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که تمام شوق و هیجان به چه کارایی می‌آید، وقتی که پیوند و دوستی بین دوستان از هم گسسته شده باشد. به عبارت دیگر، اگر ارتباطات و دوستی‌ها از بین برود، هیچ چیز ارزشمند نخواهد بود و تمام خوشحالی‌ها بی‌فایده خواهد شد.
محال است از خلاف روزگاران
که دیگر بار جمع آیند یاران
هوش مصنوعی: امکان ندارد که به رغم تغییرات زندگی، دوستان دوباره گرد هم آیند.
هم ار این رشته عهد گسسته
به دست جهد گردد باز بسته
هوش مصنوعی: اگرچه این پیوند و دوستی دچار شکست و جدایی شده، اما با تلاش و کوشش می‌توان دوباره آن را برقرار کرد.
کجا عمر گذشته آیدی باز
ز نای کشته کس نشنیده آواز
هوش مصنوعی: کجا می‌توانی عمر از دست رفته‌ات را دوباره به دست آوری؟ هیچ‌کس صدای نای کسی که جانش را از دست داده است را نشنیده است.
به طیبت داستانی ساز کردم
لآلی با خزف انباز کردم
هوش مصنوعی: من داستانی زیبا و دلنشین ایجاد کردم، مانند لالایی که با زیبایی‌های دنیا آراسته شده است.
به دکان اندرون شهد است و حنظل
زکال و نافه و چوب است و صندل
هوش مصنوعی: در داخل دکان، عسل و میوه تلخی به نام حنظل وجود دارد، همچنین کالاهایی چون زکال، نافه، چوب و صندل هم پیدا می‌شود.
زهر جنس آدمی آید به بازار
شود هر کس متاعی را خریدار
هوش مصنوعی: هر فردی از جنس انسان به بازار می‌آید و هر کس به دنبال خرید کالایی است.
گشادم این دکان را از دو سو در
بهر در بر نهادم کاله ای بر
هوش مصنوعی: من این دکان را از دو طرف باز کردم و برای ورود و خروج، کالایی را در آن قرار دادم.
درین سوق از سفیدی و سیاهی
بخر از من بهر نرخی که خواهی
هوش مصنوعی: در این بازار، می‌توانی از من هر چیزی که می‌خواهی بخری، خواه سفید باشد یا سیاه، با قیمتی که خودت پسند کنی.
اگر شوخی خری این فحش مادر
وگر بقال طبع این نقل و گوهر
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو توهین کند، به آن اهمیت نده و بدان که این حرف‌ها ارزش چندانی ندارند. به جای فکر کردن به این حرف‌ها، بهتر است در پی کلمات و اندیشه‌های ارزشمند و زیبا باشی.