گنجور

شمارهٔ ۵۲

سوی مدینه ای صبا افتد اگر عبور تو
گفت بگو به فاطمه زینب ناصبور تو
در به بقیع بی خبر خفته تو و به کربلا
مال هبا و خون هدر با تن پاره پور تو
چون نرسانم از زمین آتش دل بر اختران
شد به اثیر هیر من، رفت به خاک هور تو
دانی اگر چگونه زد برق عطش به تشنگان
شعله بر آسمان برد ناله ز خاک گور تو
سوخت سموم تشنگی برگ بهار عیش من
خورد به مگر کشتگان لطمه سوگ سور تو
بگذری ار به کربلا شب نگری و روز ما
عیش نه ماتم آورد زانده ما سرور تو
تلخ به زهر تشنگی چند زید مذاق ما
وقت شد آنکه بر دمد چشمه آب شور تو
ظلم فلک به ظلمتم بست قوی گشای رخ
بو که ز دود نار غم باز رهم به نور تو
نه به خیال ما پدر، نی تو به فکر مادری
غفلت او شد از چه ره یا سبب غرور تو
خواهی جنت دگر بر به جحیم ما گذر
کوثر تو سرشک ما دیده ما قصور تو
آنچه به ما زغیبتت رفت در این مجاهدت
کی به مشاهدت کشد تا نفتد حضور تو
فرصت غیر تا به کی سوخت شرار غیرتم
چند مغایرت کند حوصله غیور تو
کیفر این خلاف را وعده به محشر افکنی
ماند قریب حسرتم دل ز قصاص دور تو
خیز و گذر به ماریه پس پی داد و داوری
قصه رستخیز ما واقعه نشور تو
با همه خردی از قضا والی و ویله امان
نیست بزرگ اگر زند پنجه به پیل مور تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوی مدینه ای صبا افتد اگر عبور تو
گفت بگو به فاطمه زینب ناصبور تو
هوش مصنوعی: اگر نسیم به سمت مدینه بوزد و تو عبور کنی، بگو به فاطمه که زینب تو صبور است.
در به بقیع بی خبر خفته تو و به کربلا
مال هبا و خون هدر با تن پاره پور تو
هوش مصنوعی: در بقیع، تو در آرامش و بی‌خبری خوابیده‌ای، در حالی که در کربلا، مال و خون زیادی بیهوده بر زمین ریخته شده و بدن پاره‌پاره شده فرزند تو در آنجا است.
چون نرسانم از زمین آتش دل بر اختران
شد به اثیر هیر من، رفت به خاک هور تو
هوش مصنوعی: زمانی که احساسات آتشین من به آسمان نرسد، به فضایی می‌رود که مانند ستاره‌ها به زمین بر می‌گردد و در خاک وجود تو آشکار می‌شود.
دانی اگر چگونه زد برق عطش به تشنگان
شعله بر آسمان برد ناله ز خاک گور تو
هوش مصنوعی: می‌دانی که چگونه شدت عطش در دل تشنگان برقی به آسمان می‌زند و ناله‌ای از خاک گور تو برمی‌خیزد؟
سوخت سموم تشنگی برگ بهار عیش من
خورد به مگر کشتگان لطمه سوگ سور تو
هوش مصنوعی: عطش شدیدی که از گرما به وجود آمده، شادی و لذت من را خشک کرده است. اما با این حال، زخم تازه‌ای که بر دل دارم به خاطر سوگ و عزای تو است.
بگذری ار به کربلا شب نگری و روز ما
عیش نه ماتم آورد زانده ما سرور تو
هوش مصنوعی: اگر در شب به کربلا بروی و در روز به ما سرور و شادی بخشی، نه عزا و ماتم، این نشان می‌دهد که ما از وجود تو خوشحال و شادمان هستیم.
تلخ به زهر تشنگی چند زید مذاق ما
وقت شد آنکه بر دمد چشمه آب شور تو
هوش مصنوعی: بر ناجور بودن طعم زندگی باید تحمل کنیم و گاهی این تلخی بیشتر می‌شود، به ویژه زمانی که در برابر سختی‌های بزرگ قرار می‌گیریم و نیاز به آرامش و کمک داریم.
ظلم فلک به ظلمتم بست قوی گشای رخ
بو که ز دود نار غم باز رهم به نور تو
هوش مصنوعی: فلک به من ظلم کرده و مرا در تنگنای سختی قرار داده است. ای محبوب من، چهره‌ات را نشانم بده تا از دود غم رهایی یابم و به نور وجود تو دست پیدا کنم.
نه به خیال ما پدر، نی تو به فکر مادری
غفلت او شد از چه ره یا سبب غرور تو
هوش مصنوعی: نه ما به فکر پدر هستیم و نه تو به یاد مادر؛ غفلت او باعث شده که نگوید که از چه راهی یا به چه دلیلی تو مغرور شده‌ای.
خواهی جنت دگر بر به جحیم ما گذر
کوثر تو سرشک ما دیده ما قصور تو
هوش مصنوعی: اگر به دنبال بهشت هستی، باید به جهنم ما بگذری. اشک ما همچون کوثر است و کمبودهای تو را به وضوح نشان می‌دهد.
آنچه به ما زغیبتت رفت در این مجاهدت
کی به مشاهدت کشد تا نفتد حضور تو
هوش مصنوعی: در این تلاش و کوشش، آنچه درباره غیبت تو به ما رسید، کی می‌تواند به دیدن تو منجر شود تا ما در حضور تو دچار غفلت نشویم.
فرصت غیر تا به کی سوخت شرار غیرتم
چند مغایرت کند حوصله غیور تو
هوش مصنوعی: تا چه زمانی آتش غیرت من در میان فرصت‌های دیگر بسوزد؟ چندین تفاوت می‌تواند تحمل غیرت تو را آزمایش کند؟
کیفر این خلاف را وعده به محشر افکنی
ماند قریب حسرتم دل ز قصاص دور تو
هوش مصنوعی: تنبیه ناشی از این wrongdoing را به قیامت واگذار می‌کنی، و من نزدیک به حسرتی هستم که دل‌ام از دوری‌ات به خاطر انتقام‌جویی دلتنگ است.
خیز و گذر به ماریه پس پی داد و داوری
قصه رستخیز ما واقعه نشور تو
هوش مصنوعی: بیدار شو و به سمت ماریه برو، پس از آن به قضاوت و بررسی داستان قیامت ما بپرداز.
با همه خردی از قضا والی و ویله امان
نیست بزرگ اگر زند پنجه به پیل مور تو
هوش مصنوعی: اگرچه در نظر می‌آید که موجودات کوچک و ضعیف قدرتی ندارند، اما نباید فراموش کرد که حتی یک موجود بزرگ و مقتدر نیز ممکن است تحت تأثیر آنها قرار گیرد و نتواند از آسیب دوری کند. این یعنی کوچک‌ترین موجودات نیز می‌توانند تأثیرگذار باشند و در برابر قدرت‌های بزرگ، چالش‌هایی ایجاد کنند.