گنجور

شمارهٔ ۸۲

لبت از می چو لعل رنگ آید
نام آب خضر به ننگ آید
ننهم از کف آبگینه قدح
گرز روئینه چرخ سنگ آید
می سپارم رهی که اول گام
رخش رستم نرفته لنگ آید
تا نگنجد در او به جز غم عشق
خوشدلم چون دلم به تنگ آید
کفن از خنجر تو خون آلود
به ز دیبای رنگ رنگ آید
باده آبی بود کز او ماهی
کام اگر تر کند نهنگ آید
نبرد ز آهوان چشم تو جان
دل به سر پنجه گر پلنگ آید
چه غم ار چاک شد گریبان ها
اگرم دامنش به چنگ آید
چون کنم ز آن دهان تنگ حدیث
شکر از خامه تنگ تنگ آید
از پی نرم کردن دل دوست
می روم تا سرم به سنگ آید
آنکه صلحش هزار خون ریزد
تا چه خیزد اگر به جنگ آید
دل من در سواد زلف تو کیست
آن مسلمان که در فرنگ آید
نشنوم وعظ تا ز کوی مغان
نوش ساقی و بانگ چنگ آید
سینه یغما سپر نمود ای کاش
که یکی تیر او خدنگ آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لبت از می چو لعل رنگ آید
نام آب خضر به ننگ آید
هوش مصنوعی: لب‌های تو با شراب به گونه‌ای می‌درخشد که مانند سنگ قیمتی می‌باشد، و در مقابل این زیبایی، نام آب خضر به نظر بی‌ارزش و ننگین می‌آید.
ننهم از کف آبگینه قدح
گرز روئینه چرخ سنگ آید
 قدح شراب را کنار نخواهم گذاشت ، حتی اگر سنگ از آسمان بر سرم ببارد.
می سپارم رهی که اول گام
رخش رستم نرفته لنگ آید
هوش مصنوعی: من راهی را به شما می‌سپارم که رخش، اسب رستم، حتی نخستین قدمش را نیز در آن برنداشته و بر آن لنگ می‌زند.
تا نگنجد در او به جز غم عشق
خوشدلم چون دلم به تنگ آید
هوش مصنوعی: زمانی که دل من از غم عشق پر شود، خوشحالم که هیچ چیز دیگری در دل نیست.
کفن از خنجر تو خون آلود
به ز دیبای رنگ رنگ آید
هوش مصنوعی: کفن خونین تو به مراتب زیباتر از پارچه‌های رنگی و فاخر به نظر می‌رسد.
باده آبی بود کز او ماهی
کام اگر تر کند نهنگ آید
هوش مصنوعی: مشروب آبی بود که اگر ماهی را سیراب کند، نهنگ هم به سراغش می‌آید.
نبرد ز آهوان چشم تو جان
دل به سر پنجه گر پلنگ آید
هوش مصنوعی: زیبایی و encantment چشمان تو به قدری است که اگر یک پلنگ خطرناک به اینجا بیاید، جان و دل من را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به معنای واقعی کلمه به جنگ می‌افتم. این زیبایی، چنان قدرتی دارد که هر خطر دیگری در برابرش ناچیز به نظر می‌رسد.
چه غم ار چاک شد گریبان ها
اگرم دامنش به چنگ آید
هوش مصنوعی: چه غمی دارد اگر گریبان‌ها پاره شود، اگر دامنش به دستم بیفتد.
چون کنم ز آن دهان تنگ حدیث
شکر از خامه تنگ تنگ آید
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم از آن دهان بسته درباره شیرینی‌ها بگویم که کلمات به سختی از قلم بیرون می‌آیند؟
از پی نرم کردن دل دوست
می روم تا سرم به سنگ آید
هوش مصنوعی: برای نرم کردن دل دوست، به سفر می‌روم تا سرم بر سنگ بیفتد.
آنکه صلحش هزار خون ریزد
تا چه خیزد اگر به جنگ آید
هوش مصنوعی: کسی که برای حفظ صلح هزاران نفر را به قتل می‌رساند، نتیجه‌اش چه خواهد بود اگر وارد جنگ شود؟
دل من در سواد زلف تو کیست
آن مسلمان که در فرنگ آید
هوش مصنوعی: دل من در تاریکی‌های زلف تو گم شده است. چه کسی در دیار غربت می‌تواند مسلمان باشد؟
نشنوم وعظ تا ز کوی مغان
نوش ساقی و بانگ چنگ آید
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم نصیحت‌ها را بشنوم؛ بلکه دوست دارم از دنیای شاد و پر از لذت شراب‌نوشی و موسیقی لذت ببرم.
سینه یغما سپر نمود ای کاش
که یکی تیر او خدنگ آید
هوش مصنوعی: ای کاش دل من که در مقابل یغما و دزدی‌ها قرار گرفته، از تیرهای او محافظتی داشته باشد.