گنجور

شمارهٔ ۷۴

گفتم آن چشم و مژه گفت نه بیمارانند
آن دو وین خِیْلِ سِیَه‌ْجامه پرستارانند
بر کلاه حرم ایمن نِیَم ای کعبهٔ حُسن
زین دو هندو که بر اطرافِ تو طرّارانند
شب قدر است و در میکدهٔ رحمت باز
خنک آن قوم که در مسجد میخوارانند
دزد اگر خرقه صوفی ببرد مغبون است
صرفه با اوست که آسوده سبکبارانند
گر به کوثر نبرم مستی می حشر کناد
ایزدم در صف آن قوم که هشیارانند
خون خلقی به تَکَلُّف بخوری ای لبِ یار
گر تو ضَحّاکی و زلفینِ سِیَهْ مارانند
گردن طوعِ من و طوقِ خمِ زلفِ بتان
سگِ این سلسله‌ام گرچه ستمکارانند
هیچ کس را خبر از عالم آزادی نیست
مگر آنان که به دام تو گرفتارانند
مردم مدرسه را نیک شناسم یغما
کافرستم اگر این طایفه دیندارانند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم آن چشم و مژه گفت نه بیمارانند
آن دو وین خِیْلِ سِیَه‌ْجامه پرستارانند
هوش مصنوعی: گفتم که آن چشم و مژه زیبا هستند، اما آن‌ها در واقع افرادی بیمارند. و این افرادی که لباس سیاه پوشیده‌اند، در حقیقت پرستارانی هستند که به این بیماران رسیدگی می‌کنند.
بر کلاه حرم ایمن نِیَم ای کعبهٔ حُسن
زین دو هندو که بر اطرافِ تو طرّارانند
هوش مصنوعی: من در کلاه حرم احساس امنیت نمی‌کنم، ای کعبه زیبایی، چون دو هندو (غیر مسلمان) در اطراف تو هستند که در حال زیبا کردن و نمایش هستند.
شب قدر است و در میکدهٔ رحمت باز
خنک آن قوم که در مسجد میخوارانند
هوش مصنوعی: شب قدر است و در میکدهٔ رحمت، چه خوب هستند آن‌هایی که در مسجد مشغول نوشیدن هستند.
دزد اگر خرقه صوفی ببرد مغبون است
صرفه با اوست که آسوده سبکبارانند
هوش مصنوعی: اگر دزدی لباس و ظاهر صوفی را بگیرد، خودش زیان‌دیده است؛ زیرا فقرا و زاهدان واقعی سبک‌بار و آسوده‌خاطرند.
گر به کوثر نبرم مستی می حشر کناد
ایزدم در صف آن قوم که هشیارانند
هوش مصنوعی: اگر به بهشت نروم، مستی و شوق را به روز قیامت نخواهی آورد، پروردگارا، مرا در صف افرادی قرار بده که بیدار و هشیارند.
خون خلقی به تَکَلُّف بخوری ای لبِ یار
گر تو ضَحّاکی و زلفینِ سِیَهْ مارانند
هوش مصنوعی: ای لب محبوب، اگر تو مانند ضحاکی، که به ناچار خون مردم را می‌نوشد، به زحمت و زجر بخوری، باید بدان که موی سیاه تو مانند مارهاست.
گردن طوعِ من و طوقِ خمِ زلفِ بتان
سگِ این سلسله‌ام گرچه ستمکارانند
هوش مصنوعی: من با تمام میل و رغبت خود گردن را به طوق خم زلف یاران می‌نهم، هرچند که آن‌ها ستمکار هستند و من در این زنجیره مانند سگ آن‌ها قرار دارم.
هیچ کس را خبر از عالم آزادی نیست
مگر آنان که به دام تو گرفتارانند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از حقیقت آزادی باخبر نیست، به جز کسانی که در چنگال تو گرفتار شده‌اند.
مردم مدرسه را نیک شناسم یغما
کافرستم اگر این طایفه دیندارانند
هوش مصنوعی: من به خوبی مردم مدرسه را می‌شناسم؛ اگر این جماعت را دیندار بدانید، من کافر هستم.