گنجور

شمارهٔ ۱۰

مشکست توده توده، نهاده بَر ارغوان
زلفینِ حلقه حلقهٔ آن ماه دلستان
زان توده توده،تودهٔ مشک آیدم حقیر
زین حلقه حلقه،حلقهٔ تنگ آیدم بجان
چون قطره قطرهٔ آب لطیفست عارضش
وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان
زان قطره قطره،قطرهٔ آبست چون بخار
زین شعله شعله،شعلهٔ نارست چون دخان
هر روز دجله دجله بر آرم من از سرشک
کو طرفه طرفه گل شکفاند ببوستان
زان دجله دجله،دجلهٔ بغداد را مدد
زین طرفه طرفه،طرفهٔ شمشاد شد نوان
تا پشته پشته بار فراقش همی کشم
چون ذره ذره کرد مرا بر هوا هوان
زان پشته پشته،پشتهٔ کوه آیدم سبک
زین ذره ذره،ذرهٔ گَرد آیدم گران
هجرانش باره باره زمن برد خواب و خور
من خیره خیره مانده ز دست عنا عیان
زان باره باره بارهٔ ...............
زین خیره خیره خیرهٔ ...................
چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او
بَختم ز تحفه تحفهٔ دولت دهد نشان
زان نکته نکته،نکتهٔ رنج و جراحتست
زین تحفه تحفه،تحفه قبول خدایگان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکست توده توده، نهاده بَر ارغوان
زلفینِ حلقه حلقهٔ آن ماه دلستان
هوش مصنوعی: عطر خوشی مثل مشک در حال پخش شدن است و در کنار گل ارغوان به خوبی جلوه‌گری می‌کند. همچنین، زلف‌های حلزونی و زیبا آن ماه دوست‌داشتنی، جلوه‌ای خاص و دلنواز به آن فضا می‌بخشد.
زان توده توده،تودهٔ مشک آیدم حقیر
زین حلقه حلقه،حلقهٔ تنگ آیدم بجان
هوش مصنوعی: از آن توده توده که بوی مشک می‌دهد، من حقیر و کوچک هستم. از این حلقه حلقه، که تنگ و محدود است، به جانم می‌آید.
چون قطره قطرهٔ آب لطیفست عارضش
وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان
هوش مصنوعی: مانند اینکه قطرات آب به نرمی بر صورت گل می‌نشینند و نور شمع به آرامی بر روی رنگ ارغوانی می‌تابد.
زان قطره قطره،قطرهٔ آبست چون بخار
زین شعله شعله،شعلهٔ نارست چون دخان
هوش مصنوعی: از آن قطرهٔ آب، وقتی تبخیر می‌شود، به بخار تبدیل می‌شود؛ و از این شعلهٔ آتش، هنگامی که می‌سوزد، به دود تبدیل می‌شود.
هر روز دجله دجله بر آرم من از سرشک
کو طرفه طرفه گل شکفاند ببوستان
هوش مصنوعی: هر روز من از اشک‌هایم، آب دجله را به دست می‌آورم تا در باغ، گل‌های زیبا و تازه‌ای را ببینم که در حال شکفتن هستند.
زان دجله دجله،دجلهٔ بغداد را مدد
زین طرفه طرفه،طرفهٔ شمشاد شد نوان
هوش مصنوعی: از دجله، رودخانه‌ای در بغداد، کمکی می‌رسد که بر اثر زیبایی و لطافت به گونه‌ای شگفت‌انگیز و دلربا، به سمت شمشاد‌ها می‌چرخد و تبدیل به جریانی متفاوت و زیبا می‌شود.
تا پشته پشته بار فراقش همی کشم
چون ذره ذره کرد مرا بر هوا هوان
هوش مصنوعی: من به شدت بار جدایی او را تحمل می‌کنم، چرا که او مرا به گونه‌ای پراکنده و بی‌دفاع کرده که احساس می‌کنم به نرمی در هوا معلق شده‌ام.
زان پشته پشته،پشتهٔ کوه آیدم سبک
زین ذره ذره،ذرهٔ گَرد آیدم گران
هوش مصنوعی: از آن تپه‌ها و بلندی‌ها، به آرامی و سبک از این ذرات ریز، به سمت پایین می‌آیم و سنگین‌تر مانند غبار می‌شوم.
هجرانش باره باره زمن برد خواب و خور
من خیره خیره مانده ز دست عنا عیان
هوش مصنوعی: فراق او بارها خواب و خوراک را از من گرفته و من در حالتی حیرت و بی‌خبری از حال او مانده‌ام.
زان باره باره بارهٔ ...............
زین خیره خیره خیرهٔ ...................
هوش مصنوعی: هر بار که به خاطر مسئله‌ای فکر می‌کنم، دوباره آن فکرها به سراغم می‌آیند و ذهنم را مشغول می‌کنند. این چرخه مداوم تفکر، مثل نوری که همیشه درخشان و خیره‌کننده است، مرا به خود جذب می‌کند.
چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او
بَختم ز تحفه تحفهٔ دولت دهد نشان
هوش مصنوعی: وقتی که هر نکته از زیبایی‌های او را در شعر بیان می‌کنم، گویی از هر کدام یک هدیه از ثروت‌های او دریافت کرده‌ام که نشانه‌ای از آن است.
زان نکته نکته،نکتهٔ رنج و جراحتست
زین تحفه تحفه،تحفه قبول خدایگان
هوش مصنوعی: از آن نکته‌ها، نکته‌ای از درد و زخم است و از این هدیه، هدیه‌ای است که نزد خداوند مورد قبول واقع می‌شود.

حاشیه ها

1400/09/02 13:12
احمدرضا ضیایی

این شعر به نام ادیب صابر هم ضبط شده و در دیوان اشعار او آمده است. این شعر مزین به صنعت زیبای تکرار میباشد و در متن موجود در گنجور(همین متن حاضر) به درستی نوشته نشده و کاستی دارد. در دیوان ادیب بدین شکل آمده است:

مشکست توده توده نهاده بر ارغوان

زلفین حلقه حلقهء آن ماه دلستان

زان توده توده، تودهء مشک آیدم حقیر

زین حلقه حلقه، حلقهء تنگ آیدم جهان

چون قطره قطره آب لطیفست عارضش

وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان

زان قطره قطره، قطرهء آبست در بخار

زین شعله شعله، شعلهء نارست چون دخان

هر روز دجله دجله ببارم من از دو چشم

کو طرفه طرفه گل شکفاند به بوستان

زان دجله دجله، دجله بغداد دردمند

زین طرفه طرفه، طرفهء بغداد شد نوان

تا پشته پشته بار فراقش همی کشم

چون ذره ذره کرد مرا در هوا هوان

زان پشته پشته، پشته چو کاه آیدم سبک

زین ذره ذره، ذره چو کوه آیدم گران

هجرانش پاره پاره زمن برد خواب و خور

من خیره خیره داده بدست عنا عنان 

زان پاره پاره، پاره شود مر مرا جگر

زین خیره خیره، خیره شود چشم خونفشان

چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او

بختم ز تحفه تحفهء دولت دهد نشان

زان نکته نکته، نکتهء رنج و جراحت است

زین تحفه تحفه، تحفه قبول خدایگان. 

1401/08/03 15:11
عبدالکریم میق رحیمی

زان پاره ، پاره پاره شود مر مرا جگر

زان خیره ، خیره خیره شود چشم خون فشان