گنجور

شمارهٔ ۴۷ - در مدح اتسز خوارزمشاه

هرچه جز معشوق و می از آن کران باید گرفت
با غم جانان سبک رطل گران باید گرفت
تو جوانی، ای نگار و بادهٔ پیرم دهی
بادهٔ پیر از کف یار جوان باید گرفت
گر بود در بوستان یک لذت باده هزار
پس دو رخسار ترا صد بوستان باید گرفت
گاه از ز لفین و گاه از عارض و گه از رخت
هم بنفشه، هم سمن،هم ارغوان باید گرفت
عاشقان را از کف تو جام می‌ باید ستد
بیدلان را از لب تو قوت جان باید گرفت
غمزه و ابروی تو تیر و کمان شد، پس چرا
در زره گون زلف تو جای امان باید گرفت
منکه باشم در جهان ؟ کز غمزه و ابروی خویش
بر هلاک من ترا تیر و کمان باید گرفت ؟
گر مرا در عاشقی نادر قرین باید شمرد
پس دلبری صاحب قران باید گرفت
از غم عشقت جهان باید گرفت و زان سپس
بی غمی را حضرت شاه جهان باید گرفت
نصرة‌الدین، آنکه هر دم چون جمال فرخش
از علوش قبهٔ اخضر مکان باید گرفت
گر بر افتد رسم بحر و کان ز عالم باک نیست
کف رادش در سخا بحر و کان باید گرفت
از پی دفع حوادث وز پی رفع ضرر
حرز اوصافش همیشه بر زبان باید گرفت
محمدت را از دل پاکش اثر باید نمود
مکرمت را از کف رادش نشان باید گرفت
ای خداوندی، که افریدون و جم را بر درت
موضع دربان و جای پاسبان باید گرفت
بر هلاک خصم تو از آفتاب و از شهاب
آسمان را روز و شب تیغ و سنان باید گرفت
عنف و لطف عمدهٔ خوف و رجا باید نهاد
مهر و کینت مایهٔ سود و زیان باید گرفت
با حسامت لشکری در یک زمان باید شکست
وز سپاهت کشوری در یک زمان باید گرفت
هر که خواهد تا نگیرد حادثاتش در میان
خلافش از خلاف تو کران باید گرفت
فتح منقلاتش کآمد در وجود از دست تو
داستان خوانده را صد داستان باید گرفت
خسروا، هست این خزان وز دست حورا پیکران
اشک حورای رزان اندر خزان باید گرفت
خسروان را رسم بزم و سرکشان را شرط رزم
از شهاب دولت و دین ارسلان باید گرفت
مهر از نام جلالش بر نگین باید نشاند
کلک از بهر مدیحش در بنان باید گرفت
سعی دولت میهمان و میزبان را جمع کرد
کز دل و جان هوای این و آن باید گرفت
در سرای آسمانی شکل شهابی از طرب
باده ای را چون شهاب آسمان باید گرفت
اندرین جشن همایون، اندرین بزم خطیر
می بیاد میزبان و میهمان باید گرفت
تا در اسباط حدوث عالم از راه کلام
شرح اعراض و جواهر در میان باید گرفت
با بقای جاودان بادی ،که ملت را همی
از حسام بقای جاودان باید گرفت
خاتم دولت ترا زیر نگین باید کشید
مرکب عزت ترا صید عنان باید گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه جز معشوق و می از آن کران باید گرفت
با غم جانان سبک رطل گران باید گرفت
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از عشق و شراب است، ارزش ندارد. باید با تحمل اندوه عشق، بار سنگین زندگی را بر دوش گرفت.
تو جوانی، ای نگار و بادهٔ پیرم دهی
بادهٔ پیر از کف یار جوان باید گرفت
هوش مصنوعی: تو جوانی و زیبایی، اما من از تو انتظار دارم که از شراب کهنه بگذاری و به من بدهی. جوانی به سرمایه‌گذاری بر روی لحظات شاداب زندگی الزامی است.
گر بود در بوستان یک لذت باده هزار
پس دو رخسار ترا صد بوستان باید گرفت
هوش مصنوعی: اگر در بوستان یک لذت از نوشیدن وجود داشته باشد، هزار لذت از دیدن چهره تو ارزش دارد، پس باید هزار بوستان را برای دو چهره تو به دست آورد.
گاه از ز لفین و گاه از عارض و گه از رخت
هم بنفشه، هم سمن،هم ارغوان باید گرفت
هوش مصنوعی: گاهی از صورت‌های زیبای مختلف، گاهی از لبه‌ها و گاهی از چهره‌ات، باید گل‌های مختلفی مثل بنفشه، سمن و ارغوان را گرفت.
عاشقان را از کف تو جام می‌ باید ستد
بیدلان را از لب تو قوت جان باید گرفت
هوش مصنوعی: عاشقان برای سرگرفتن احساسات و عواطف خود باید از دست تو شرابی بگیرند، و نادانان و بی‌خیال‌ها باید از لب تو نیروی زندگی و جانی به دست آورند.
غمزه و ابروی تو تیر و کمان شد، پس چرا
در زره گون زلف تو جای امان باید گرفت
هوش مصنوعی: چشمان خیره‌کننده و ابروی زیبا تو مانند تیر و کمان هستند، پس چرا باید در زلف‌های پیچیده‌ات که شبیه زره است، دنبال مکانی برای پناه گرفتن بگردم؟
منکه باشم در جهان ؟ کز غمزه و ابروی خویش
بر هلاک من ترا تیر و کمان باید گرفت ؟
هوش مصنوعی: من که در این دنیا چه اهمیت یا ارزشی دارم؟ با نگاه و چهره‌ی خودت، به سادگی می‌توانی باعث نابودی من شوی، آیا لازم است که برای این کار تیر و کمان به دست بگیری؟
گر مرا در عاشقی نادر قرین باید شمرد
پس دلبری صاحب قران باید گرفت
هوش مصنوعی: اگر در عشق، مرا نادر و خاص بشمارید، پس باید محبوبی مانند صاحب قرآن انتخاب کنم.
از غم عشقت جهان باید گرفت و زان سپس
بی غمی را حضرت شاه جهان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای عشق تو باید از دنیا دل بکند و پس از آن، بی‌غم بودن را از وجود پادشاه دنیا باید طلب کرد.
نصرة‌الدین، آنکه هر دم چون جمال فرخش
از علوش قبهٔ اخضر مکان باید گرفت
هوش مصنوعی: نصرة‌الدین، هر لحظه همچنان که زیبایی چهره‌اش از بلندی قبه سبز مشهد به خود جلب می‌کند، سزاوار تقدیر و ارادت است.
گر بر افتد رسم بحر و کان ز عالم باک نیست
کف رادش در سخا بحر و کان باید گرفت
هوش مصنوعی: اگر دریا به سرانجام خود برسد و از عالم دیگر نترسیم، باید از زیبایی‌های سخاوت دریایی و شخصیت او بهره‌مند شویم.
از پی دفع حوادث وز پی رفع ضرر
حرز اوصافش همیشه بر زبان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از حوادث و کاهش ضرر، باید به طور مداوم ویژگی‌های مثبت و صفات نیک فرد یا چیز مورد نظر را بر زبان آورد و یادآوری کرد.
محمدت را از دل پاکش اثر باید نمود
مکرمت را از کف رادش نشان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای نشان دادن ویژگی‌های نیکو و آراسته محمد، باید از دل پاک او نشانه‌ای پیدا کرد. و برای نشان دادن بزرگواری و کرامت او، باید نشانه‌هایی از دست سخاوتمندش برداشت.
ای خداوندی، که افریدون و جم را بر درت
موضع دربان و جای پاسبان باید گرفت
هوش مصنوعی: ای خداوندی که افریدون و جم را آفریدی، باید درباری و پاسبانی در نزد تو قرار گیرد.
بر هلاک خصم تو از آفتاب و از شهاب
آسمان را روز و شب تیغ و سنان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای نابودی دشمن خود، باید در روز و شب از انرژی خورشید و سنگ‌های آسمانی بهره برد و به سلاح و قدرت نیاز است.
عنف و لطف عمدهٔ خوف و رجا باید نهاد
مهر و کینت مایهٔ سود و زیان باید گرفت
هوش مصنوعی: در زندگی، خوف و امید دو عامل مهم هستند که باید به آن‌ها توجه کنیم. همچنین، عشق و نفرت می‌تواند عاملی برای سود و ضرر در زندگی باشد که باید از آن‌ها درس بگیریم.
با حسامت لشکری در یک زمان باید شکست
وز سپاهت کشوری در یک زمان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای شکست دادن حسادت تو، باید در یک زمان با نیرویی هماهنگ مقابله کنم و از قدرت تو باید در همان زمان، برتری بگیرم.
هر که خواهد تا نگیرد حادثاتش در میان
خلافش از خلاف تو کران باید گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد حوادث و مشکلاتش در زندگی او را آزار ندهد، باید از کج‌روی‌ها و اشتباهات تو دوری کند.
فتح منقلاتش کآمد در وجود از دست تو
داستان خوانده را صد داستان باید گرفت
هوش مصنوعی: یکی از معانی این بیت به این صورت است که ورود آثار و نشانه‌های عشق و محبت تو در وجود من آن‌قدر عمیق و گسترده است که برای درک و فهم آن، باید بسیاری از قصه‌ها و داستان‌ها را روایت کرد. به عبارت دیگر، عشق تو باعث شده که زندگی‌ام پر از رویدادها و احساسات مختلف شود که هرکدام داستانی دارند.
خسروا، هست این خزان وز دست حورا پیکران
اشک حورای رزان اندر خزان باید گرفت
هوش مصنوعی: این روزها، زمانی است که درختان و گل‌ها به رنگ زرد و قهوه‌ای درآمده‌اند و خود را آماده برای زمستان می‌کنند. در این روزهای پاییزی، دلتنگی و غم در دلها حس می‌شود و احساس می‌کنیم که زیبایی‌های زندگی در حال از دست رفتن است. باید به یاد داشته باشیم که در این دوران، احساسات عمیق و غم‌انگیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود.
خسروان را رسم بزم و سرکشان را شرط رزم
از شهاب دولت و دین ارسلان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای برگزاری جشن و شادی در میان پادشاهان و همچنین برای انجام جنگ و نبرد در صفوف دلیران، باید از شهاب، که نماد دولتمردی و دیانت است، الگو گرفت.
مهر از نام جلالش بر نگین باید نشاند
کلک از بهر مدیحش در بنان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای زیباتر کردن نگین، باید نامی با شکوه بر آن حک کرد و برای ستایش او، قلم را در دست گرفت.
سعی دولت میهمان و میزبان را جمع کرد
کز دل و جان هوای این و آن باید گرفت
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش در اینجا باعث شده تا مهمان و میزبان در کنار هم جمع شوند، زیرا از دل و جان باید به عشق و محبت یکدیگر توجه کنند.
در سرای آسمانی شکل شهابی از طرب
باده ای را چون شهاب آسمان باید گرفت
هوش مصنوعی: در آسمان پرستاره، تجربه شادی مانند یک شهاب را باید چنانکه به نور آن زمان می‌دهیم، با نوشیدن باده‌ای به یاد بیاوریم.
اندرین جشن همایون، اندرین بزم خطیر
می بیاد میزبان و میهمان باید گرفت
هوش مصنوعی: در این جشن بزرگ و با شکوه، در این مهمانی باشکوه، باید به یاد داشته باشیم که میزبان و مهمان هر دو در این مراسم جایگاه ویژه‌ای دارند و باید به یکدیگر توجه کنند.
تا در اسباط حدوث عالم از راه کلام
شرح اعراض و جواهر در میان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای بررسی پیدایش جهان، باید به توضیح ویژگی‌ها و خصایص اشیاء از طریق کلمات پرداخته شود.
با بقای جاودان بادی ،که ملت را همی
از حسام بقای جاودان باید گرفت
هوش مصنوعی: با ماندگاری ابدی باد، که ملت را باید از سلاح جاودان حفظ کرد.
خاتم دولت ترا زیر نگین باید کشید
مرکب عزت ترا صید عنان باید گرفت
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به اوج موفقیت و قدرت برسی، باید به درستی تدبیر کنی و از قدرت و افتخار خود بهره‌برداری کنی.