گنجور

شمارهٔ ۲۲ - نیز در ستایش گوید

تویی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب
فگند هیبت تو زلزله در آتش و آب
چه باک از آتش و آبت ؟ که چون خلیل و کلیم
ترا شدند مطیع و مسخر آتش و آب
حسام تست ، که اندر مواقف پیکار
رسد ز پیکر او برد و پیکر آتش و آب
ز کین و مهر تو گشته محقق اندوه و لهو
ز خشم و عفو تو گشته مقرر آتش و آب
اگر بر آتش و بر آب بنگرد خلقت
شود معنبر و گردد معطر آتش و آب
وگر بر آتش و بر آب بگذری، گردد
بزیر پای تو نسرین و عبهر آتش و آب
بجنب جاه و جلال تو پست زهره و ماه
بپیش باس و نوال تو ابتر آتش و آب
ز بیم تیغ و سنان چو آتش و آبت
شدند در دل خا را محقرآتش و آب
فگنده در کف پیمان تو دل اختر و چرخ
نهاده در خط فرمان تو سر آتش و آب
همان کند فزع تیغ و هیبت رمحت
ببدسگال ، که برموم و شکر آتش و آب
همه علوم جهان مضمرست در دل تو
چنانکه در دل خاراست مضمر آتش و آب
عجب نباشد ، اگر ساخته شوند بطبع
ز یمن عدل تو چون دو برادر آتش و آب
فلک نباشد با تو برادر اندر قدر
چنانکه نیست بفطرت برابر آتش و آب
بر کمال محل و وفور مکرمتت
عظیم مختصر و بس محقر آتش و آب
چو باد خاک بسر بر کنند ، عاجز وار
اگر شکوه تو حمله برد بر آتش و آب
مخالفان ترا سال و مه بکینه و خشم
کشند بر دل و بر چشم لشکر آتش و آب
بوقت سوختن و ساختن علی التحقیق
ز عنف و لطف تو باشند کمتر آتش و آب
بر ضیای ضمیر و صفای خاطر تو
نموده مظلم و بوده مکدر آتش و آب
ز بس عنا و بکا ، حاسد ترا دادند
همیشه با لب خشک و رخ تر آتش و آب
کسی که نقص تو خواهد نوشت بر دفتر
بگیردش همه اطراف دفتر آتش و آب
چو تو بکینه بر آهختی از نیام حسام
ز باختر برسد تا بخاور آتش و آب
در آن زمان که ز شمشیر صفدران گیرد
همه بسیطهٔ آفاق یکسر آتش و آب
زبان ها زده و موج ها بر آورده
ز گوی اغبر تا موج اخضر آتش و آب
یلان معرکه و سرکشان هیجا را
گرفته از نف و خوی درع و مغفر آتش و آب
در آن مقام بر اشخاص دشمنان باری
ز نوک نیزه و از خد خنجر آتش و آب
اگرت آتش و آب این زمان بپیش آیند
برند ازدم تیغ تو کیفر آتش و آب
خدایگانا ، تا کی ز حرب ؟ کز تیغت
گرفته عرصهٔ هر هفت کشور آتش و آب
بخواه ساغر پر می ، چنانکه طیره شوند
ز گونهٔ می و از لون ساغر آتش و آب
همیشه باد ز تف دل و نم دیده
عدوت را همه بالین و بستر آتش و آب
نصیب حاسد و قسم ولیت در عقبی
ز قعر دوزخ و از حوض کوثر آتش و آب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تویی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب
فگند هیبت تو زلزله در آتش و آب
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که شمشیرت بر آتش و آب تسلط دارد و قدرت تو باعث به لرزه درآمدن این عناصر شده است.
چه باک از آتش و آبت ؟ که چون خلیل و کلیم
ترا شدند مطیع و مسخر آتش و آب
هوش مصنوعی: بی‌توجهی به آتش و آب چه اهمیتی دارد؟ زیرا مانند ابراهیم خلیل و موسی کلیم، این دو عنصر به تو تسلیم و فرمان‌بر خواهند بود.
حسام تست ، که اندر مواقف پیکار
رسد ز پیکر او برد و پیکر آتش و آب
هوش مصنوعی: حسام تو آن کسی هستی که در میدان نبرد، از وجود تو تمامی قدرت و سرسختی جلوه‌گر می‌شود، همان‌طور که آتش و آب هر یک با ویژگی‌های خاص خود تاثیرگذارند.
ز کین و مهر تو گشته محقق اندوه و لهو
ز خشم و عفو تو گشته مقرر آتش و آب
هوش مصنوعی: از دشمنی و دوستی تو، غم و شادی به واقعیت پیوسته است؛ از خشم و بخشش تو، آتش و آب به صورت مشخصی درآمده‌اند.
اگر بر آتش و بر آب بنگرد خلقت
شود معنبر و گردد معطر آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر به آتش و آب بنگریم، آفرینش به شکلی خاص و زیبا معنا پیدا می‌کند و بوی خوشی از آتش و آب به مشام می‌رسد.
وگر بر آتش و بر آب بگذری، گردد
بزیر پای تو نسرین و عبهر آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر از روی آتش و آب بگذری، در زیر پاهایت، گل نسرین و عبهر (گلی مشابه گل آتش) خواهد روئید.
بجنب جاه و جلال تو پست زهره و ماه
بپیش باس و نوال تو ابتر آتش و آب
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و بزرگی تو، زهره و ماه در مقایسه با تو کوچک و پست هستند. در برابر فراوانی نعمت‌ها و هدایا و بخشش‌های تو، آتش و آب هیچ ارزشی ندارند و بی‌فایده به نظر می‌رسند.
ز بیم تیغ و سنان چو آتش و آبت
شدند در دل خا را محقرآتش و آب
هوش مصنوعی: از ترس شمشیر و نیزه، دل‌ها مانند آتش و آب در برابر سختی‌ها و مشکلات ضعیف و ناتوان شده‌اند.
فگنده در کف پیمان تو دل اختر و چرخ
نهاده در خط فرمان تو سر آتش و آب
هوش مصنوعی: دل ستاره و آسمان را در دستان تو گذاشته‌ام، و سر آتش و آب را به تو سپرده‌ام.
همان کند فزع تیغ و هیبت رمحت
ببدسگال ، که برموم و شکر آتش و آب
هوش مصنوعی: تیغ و هیبت تو ایجاد ترس می‌کند، همان‌طور که آتش و آب بر شیرینی و عسل تاثیر می‌گذارند.
همه علوم جهان مضمرست در دل تو
چنانکه در دل خاراست مضمر آتش و آب
هوش مصنوعی: تمام علوم و دانش‌های جهان در وجود تو نهفته است، همان‌طور که آتش و آب در دل یک خار پنهان است.
عجب نباشد ، اگر ساخته شوند بطبع
ز یمن عدل تو چون دو برادر آتش و آب
هوش مصنوعی: عجیب نیست اگر بر اثر عدالت تو، آتش و آب مانند دو برادر کنار هم زندگی کنند.
فلک نباشد با تو برادر اندر قدر
چنانکه نیست بفطرت برابر آتش و آب
هوش مصنوعی: آسمان یا سرنوشت نمی‌تواند با تو برادر و هم‌پایه باشد، درست همان طور که آتش و آب به طبیعت خود نمی‌توانند برابر هم قرار بگیرند.
بر کمال محل و وفور مکرمتت
عظیم مختصر و بس محقر آتش و آب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگی‌های برجسته و بزرگی مقام شخصی می‌پردازد، در حالی که اشاره می‌کند به نسبت عظمت و کیفیت مقامش، چیزهای مادی و دنیوی مانند آتش و آب به طور خفی و ناچیز جلوه می‌کنند. به عبارتی، آنچه که از نظر دنیا مهم و ارزشمند است در مقایسه با کمال و شخصیت فرد به چشم نمی‌آید و بسیار کم‌ارزش به نظر می‌رسد.
چو باد خاک بسر بر کنند ، عاجز وار
اگر شکوه تو حمله برد بر آتش و آب
هوش مصنوعی: وقتی که باد خاک را به هوا می‌برد، اگر تو به‌خاطر ناتوانی‌ات شکایت کنی، آن زمان می‌توانی با آتش و آب نیز مواجه شوی.
مخالفان ترا سال و مه بکینه و خشم
کشند بر دل و بر چشم لشکر آتش و آب
هوش مصنوعی: دشمنان تو، سال‌ها و ماه‌ها با کینه و خشم بر دل و چشمان خود احساس غم و خشم می‌کنند، همچون لشکری که با آتش و آب به جنگ می‌پردازد.
بوقت سوختن و ساختن علی التحقیق
ز عنف و لطف تو باشند کمتر آتش و آب
هوش مصنوعی: در زمانهایی که انسان می‌سوزد و دوباره ساخته می‌شود، به واقعیت این اشاره می‌شود که در مسیر زندگی، نسبت به شدت و نرمی اوضاع، آتش و آب کمتر وجود دارند. یعنی در شرایط سخت، همواره امکان تغییر و تحول کمتر خواهد بود.
بر ضیای ضمیر و صفای خاطر تو
نموده مظلم و بوده مکدر آتش و آب
هوش مصنوعی: در روشنایی درون و پاکی فکر تو، آتش و آب باعث شده‌اند که غم و اندوه به وجود بیاید.
ز بس عنا و بکا ، حاسد ترا دادند
همیشه با لب خشک و رخ تر آتش و آب
هوش مصنوعی: به خاطر نگرانی‌ها و دلسوزی‌های فراوان، بدخواهان تو همیشه به تو می‌رسند، در حالی که تو با لب خشک و چهره‌ای شاداب، در میان آتش و آب قرار داری.
کسی که نقص تو خواهد نوشت بر دفتر
بگیردش همه اطراف دفتر آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد عیوب و نقص‌های تو را در جایی یادداشت کند، بهتر است که دفترش را با آتش و آب احاطه کند تا از هر سو در امان باشد و نتوانند به آن آسیب بزنند.
چو تو بکینه بر آهختی از نیام حسام
ز باختر برسد تا بخاور آتش و آب
هوش مصنوعی: وقتی که تو با خشم و کینه عزم کردی، شمشیری که از نیام بیرون آورده‌ای، می‌تواند از سمت غرب به سمت شرق بیاید و آتش و آب را پدید آورد.
در آن زمان که ز شمشیر صفدران گیرد
همه بسیطهٔ آفاق یکسر آتش و آب
هوش مصنوعی: در آن زمان که جنگجویان دلیر و شجاع به میدان بیایند، تمام نقاط زمین دچار آشوب و ناامنی خواهند شد و هرج و مرج به وجود خواهد آمد.
زبان ها زده و موج ها بر آورده
ز گوی اغبر تا موج اخضر آتش و آب
هوش مصنوعی: زبان‌ها به تلاطم درآمده و امواج به حرکت درآمده‌اند؛ از گوی خاکی تا اینکه موجی سبز از آتش و آب به وجود آمده است.
یلان معرکه و سرکشان هیجا را
گرفته از نف و خوی درع و مغفر آتش و آب
هوش مصنوعی: مردان جنگجو و قهرمانان در میدان نبرد، با تمام وجود و قدرت خود در تلاش هستند و از آتش و آب به عنوان نماد خطرات و چالش‌ها، غلبه می‌کنند.
در آن مقام بر اشخاص دشمنان باری
ز نوک نیزه و از خد خنجر آتش و آب
هوش مصنوعی: در آن مکان، دشمنان بر افراد مختلف تسلط دارند و در این شرایط، خطرات و تهدیدات به وسیله نیزه و خنجرهایی که به آتش و آب مرتبط هستند، وجود دارد.
اگرت آتش و آب این زمان بپیش آیند
برند ازدم تیغ تو کیفر آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر آتش و آب در این زمان به جلو بیایند، تیغ تو عذاب و مجازات آتش و آب را خواهد برد.
خدایگانا ، تا کی ز حرب ؟ کز تیغت
گرفته عرصهٔ هر هفت کشور آتش و آب
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، تا چه زمانی باید با جنگ و درگیری روزگار بگذرانیم؟ چرا که شمشیر تو باعث شده هر هفت سرزمین در آتش و آب غرق شوند.
بخواه ساغر پر می ، چنانکه طیره شوند
ز گونهٔ می و از لون ساغر آتش و آب
هوش مصنوعی: از معشوق بخواه که جام پر از می را به تو بدهد، به گونه‌ای که از آن شراب، رنگ و طعم به وجود آید و ساغر هم مانند آتش و آب، زنده و جذاب شود.
همیشه باد ز تف دل و نم دیده
عدوت را همه بالین و بستر آتش و آب
هوش مصنوعی: همیشه با خیال و احساسات درونی خود، دشمن را در شرایطی قرار ده که همیشه در زحمت و درد باشد، نه در آسایش، بلکه در تلاطم و کشمکش مانند آتش و آب.
نصیب حاسد و قسم ولیت در عقبی
ز قعر دوزخ و از حوض کوثر آتش و آب
هوش مصنوعی: گزینه‌های نصیب حاسد و دوستانت در آخرت به شدت متفاوت است؛ یکی به عذاب دوزخ گرفتار می‌شود و دیگری از نعمت حوض کوثر بهره‌مند خواهد شد.