گنجور

شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح اتسز

زهی! لشکرت کوه و صحرا گرفته
سپاه تو پستی و بالا گرفته
زبیم حسام چو آب تو آتش
وطن در دل سنگ خارا گرفته
عنان تو جاه مجره ربوده
رکاب تو قدر ثریا گرفته
بر احیای شخص مکارم ، کف تو
مدد از دعای مسیحا گرفته
تویی بحر جود و همه روی عالم
ز موج تو لؤلوی لالا گرفته
بساط خلاف تو عاقل نوشته
طریق وفای تو دانا گرفته
خیالات تیغت ، که برنده بادا
منازل در ارواح اعدا گرفته
بد اندیش جاهت ، نکوه خواه ملکت
ز نخل بقا خار و خرما گرفته
عدو از تو تیمار هایل کشیده
ولی از تو مقدار والا گرفته
بدلالی تیغ در عهد شاهی
چو مردان بسی مهره عذرا گرفته
زهی آمده از بیابان و آنگه
هم از گرد ره قصد دریا گرفته
در اطراف مشرق ، در اکناف مغرب
دو قلعه بیک ماه تنها گرفته
همه باد خاقان و قیصر نشانده
همه ملک کسری و دارا گرفته
نشاندی تو غوغا و بود از ملاعین
همه صحن آفاق غوغا گرفته
ترا کف بیضاست وز نور آن کف
جهان رتبت طور سینا گرفته
تو ثعبان صفت نیزه با سحر اعدا
چو موسی در آن کف بیضا گرفته
دیاری ، که خیل ترا گشت منزل
ز تو حرمت ارض بطحا گرفته
زمینی ، که اسب ترا بوده میدان
ز تو رفعت سقف خضرا گرفته
تو چون یوسف و عون حق دامن تو
بصد مهر همچون زلیخا گرفته
نخواهد حسام تو ماندن بعالم
ز کفر و هدی بقعه ای نا گرفته
همی تا بود در بهاران ز صانع
همه باغ مرجان و مینا گرفته
صبا راحت بوی فردوس داده
چمن زینت روی حورا گرفته
دلت باد مهر معالی گزیده
کف باد جام معلا گرفته
گه از مطربان لعن عنقا شنوده
گه از ساقیان جام صهبا گرفته
تو در صدر آلا و نعما و از تو
نکوه خواه آلا و نعما گرفته
ز صحرای دولت ، سر کوه محنت
عدو پیشه عزلت چو عنقا گرفته
بدل مهر تو مرد و زن پروریده
بجان یاد تو پیر و برنا گرفته

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی! لشکرت کوه و صحرا گرفته
سپاه تو پستی و بالا گرفته
هوش مصنوعی: شگفتا! ارتش تو در کوهستان و دشت به صف آمده و نیروهای تو زمین را پر از قدرت و باریابی کرده‌اند.
زبیم حسام چو آب تو آتش
وطن در دل سنگ خارا گرفته
هوش مصنوعی: به خاطر احساسات عمیق و عشق به وطن، مانند آتش در دل سنگ سخت و خارا شعله‌ور شده‌ام. این عواطف در من مانند آب تند و خروشانی جاری است که به شدت موجودیت و احساسات مرا تحت تأثیر قرار داده است.
عنان تو جاه مجره ربوده
رکاب تو قدر ثریا گرفته
هوش مصنوعی: تو فرمانده‌ای که با قدرت و شکوه خود، اسب را به سمت بلندای ستاره‌ها هدایت می‌کنی و همچون ثریا به اوج رسیده‌ای.
بر احیای شخص مکارم ، کف تو
مدد از دعای مسیحا گرفته
هوش مصنوعی: در تلاش برای نجات و بهبود وضعیت شخصی با ویژگی‌های برجسته، دست تو به یاری دعاهای یک شخص نیکوکار و پاکیزه آویخته است.
تویی بحر جود و همه روی عالم
ز موج تو لؤلوی لالا گرفته
هوش مصنوعی: تو مانند دریای generosity هستی و همه موجودات جهان از امواج تو جواهراتی درخشان گرفته‌اند.
بساط خلاف تو عاقل نوشته
طریق وفای تو دانا گرفته
هوش مصنوعی: شما با درک عمیق و خردمندی، مسیر وفاداری را انتخاب کرده‌اید و در عین حال از نادرستی‌ها فاصله گرفته‌اید.
خیالات تیغت ، که برنده بادا
منازل در ارواح اعدا گرفته
هوش مصنوعی: خیالات تیز و برنده‌ی تو، مانند تیغی است که در روح دشمنان جا گرفته و می‌تواند به آنها آسیب بزند.
بد اندیش جاهت ، نکوه خواه ملکت
ز نخل بقا خار و خرما گرفته
هوش مصنوعی: بدبینان به مقام تو حسادت می‌ورزند، همان‌طور که درخت خرما در کنار نخل بقا، خاردار و خار دارد.
عدو از تو تیمار هایل کشیده
ولی از تو مقدار والا گرفته
هوش مصنوعی: دشمن از تو به خوبی مراقبت کرده، اما از تو ارزش و مقام بالایی دریافت کرده است.
بدلالی تیغ در عهد شاهی
چو مردان بسی مهره عذرا گرفته
هوش مصنوعی: تیغ و شمشیر در دوران پادشاهی، همانند مردانی هستند که مهره‌های عذرا را در دست دارند.
زهی آمده از بیابان و آنگه
هم از گرد ره قصد دریا گرفته
هوش مصنوعی: آه! چه خوب که از بیابان آمده و اکنون قصد عبور از دریا را دارد.
در اطراف مشرق ، در اکناف مغرب
دو قلعه بیک ماه تنها گرفته
هوش مصنوعی: در اطراف سرزمین شرقی و در گوشه‌های سرزمین غربی، دو دژ در اطراف یک ماه تنها وجود دارد.
همه باد خاقان و قیصر نشانده
همه ملک کسری و دارا گرفته
هوش مصنوعی: تمام حاکمان بزرگ و قدرتمند دنیا، نشان و نشانه‌های خود را از باد به ارث برده‌اند و پادشاهی کسری و دارا را در دست گرفته‌اند.
نشاندی تو غوغا و بود از ملاعین
همه صحن آفاق غوغا گرفته
هوش مصنوعی: تو در دل‌ها شوری ایجاد کردی و تمام فضای دنیا از دست ملاعین پر از جنجال و آشفتگی است.
ترا کف بیضاست وز نور آن کف
جهان رتبت طور سینا گرفته
هوش مصنوعی: دست تو مانند دستان مریم معصومه است و به واسطه نور آن دست، دنیا مقام و جایگاهی شبیه کوه طور سینا پیدا کرده است.
تو ثعبان صفت نیزه با سحر اعدا
چو موسی در آن کف بیضا گرفته
هوش مصنوعی: شما مانند مار زهرآگینی هستید که با سحر و جادو دشمنان، مانند موسی که عصای خود را در آن کف بیضا گرفته، مقابله می‌کنید.
دیاری ، که خیل ترا گشت منزل
ز تو حرمت ارض بطحا گرفته
هوش مصنوعی: سرزمین‌ات، جایی که بسیاری به آنجا آمده‌اند و تو را جا داده‌اند، اکنون حرمت و ارزش سرزمین بطحا را یافته است.
زمینی ، که اسب ترا بوده میدان
ز تو رفعت سقف خضرا گرفته
هوش مصنوعی: زمینی که اسب تو در آن می‌تازد، به خاطر وجود تو به بلندی و شکوه رسیده است.
تو چون یوسف و عون حق دامن تو
بصد مهر همچون زلیخا گرفته
هوش مصنوعی: تو همچون یوسف هستی و به دلیل محبت و ارادت فراوانی که به تو می‌شود، دیگران به تو عشق می‌ورزند و به نوعی پیش تو در حال درخواست محبت هستند.
نخواهد حسام تو ماندن بعالم
ز کفر و هدی بقعه ای نا گرفته
هوش مصنوعی: حسام تو نمی‌خواهد که در جهانی پر از کفر و گمراهی باقی بماند، بلکه خواهان جایی است که هنوز پاک و نجات‌دهنده است.
همی تا بود در بهاران ز صانع
همه باغ مرجان و مینا گرفته
هوش مصنوعی: تا زمانی که بهار ادامه دارد و خالق وجود دارد، تمام باغ‌ها پر از زیبایی‌های درخشان و گران‌بها هستند.
صبا راحت بوی فردوس داده
چمن زینت روی حورا گرفته
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی عطر بهشت را به همراه دارد و بهار، زیبایی چهره حوری را به خود جذب کرده است.
دلت باد مهر معالی گزیده
کف باد جام معلا گرفته
هوش مصنوعی: دل تو مانند گلهای با ارزش است که با محبت و زیبایی خالص پر شده است و در دستان تو، زندگی و عشق را به بهترین شکل به نمایش می‌گذارد.
گه از مطربان لعن عنقا شنوده
گه از ساقیان جام صهبا گرفته
هوش مصنوعی: گاهی از موسیقی‌دانان الفاظی شنیده می‌شود که شغف و محبت را می‌آفریند و گاهی از می‌نوشان، جامی از شراب زیبایی به دست می‌آید.
تو در صدر آلا و نعما و از تو
نکوه خواه آلا و نعما گرفته
هوش مصنوعی: تو در بالاترین مقام و نعمت قرار داری و از توست که دیگران نکوهش و بدگویی می‌کنند.
ز صحرای دولت ، سر کوه محنت
عدو پیشه عزلت چو عنقا گرفته
هوش مصنوعی: از دشت موفقیت، در بالای کوه مشکلات، کسی که به دوری از دنیا و همراهی با ناملایمات عادت کرده، مانند پرنده‌ای افسانه‌ای به نام عنقا، در تک isolation خود را گرفته است.
بدل مهر تو مرد و زن پروریده
بجان یاد تو پیر و برنا گرفته
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر می‌گوید که عشق و محبت تو باعث شده است که مردان و زنان به یاد تو رشد کنند و زندگی کنند. همچنین، این عشق به گونه‌ای است که در دل همه، چه جوانان و چه پیران، باقی مانده و تاثیرگذار است.

حاشیه ها

1398/09/18 12:12
رحیم غلامی

دیوان قائمیات، صفحۀ 368:
حکیم زمانه بر این وزن گوید زهی خیل تو کوه و صحرا گرفته