اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آزادچهر ایرا را بجایگاهی معیّن بنشاند و خود بطلب یهه که اگرچ بصورت خرد بود ، متانت بزرگانِ دولت داشت و بخردهشناسیِ کارها از میان کاردانانِ ملک متمیّز و بانواع هنر و دانش مبرّز میگردید تا او را بیافت. چون باو رسید از آینهٔ منظرش همه محاسنِ مخبر در مشاهدت آمد، تحیّت و سلام که از وظایفِ تبرّعاتِ اسلام بود، بگزاردند. چون دو همراز بخلوت خانهٔ سلوت راه یافتند و چون دو همآواز در پردهٔ محرمیّت ساخته، چین از پیشانیِ امانی بگشودند و بدیدار یکدیگر شادمانیها نمودند. یهه پرسید که مولد و منشأ تو از کجاست و مطلب و مقصد تو کدامست و رکابِ عزیمت از کجا میخرامد و متوجّهِ نیّت و اندیشه چیست ؟ آزادچهر گفت :
هوش مصنوعی: آزادچهر ایرا را به جایگاه مشخصی نشاند و خود به دنبال کسی رفت که اگرچه به ظاهر کوچک بود، اما همانند بزرگان دولت وقار و متانت داشت و در شایستگی کاری، از بین کارشناسان ملک متمایز بود و با انواع هنر و دانش درخشان، خود را نشان میداد تا او را بیابد. وقتی به او رسید، از نمایان شدن چهرهاش، همه ویژگیهای خوبش را مشاهده کرد و تحیت و سلام که از وظایف انسانی در اسلام است، را بر عهده گرفتند. وقتی دو دوست به خلوتخانهِ آرامش راه یافتند، مانند دو همنوای دلنواز پردهای از حریم خود را کنار زدند و با خوشحالی به دیدار هم پرداختند. یهه پرسید که زادگاه و منشأ تو کجاست و مقصد و هدف تو چیست و از کجا سفر میکنی و به چه اندیشهای متوجهای؟ آزادچهر پاسخ داد:
فَفِی سَمَرِی مَدٌّ کَهَجرِکَ مُفرِطٌ
وَفِی قِصَّتِی طُولٌ کَصدغِکَ فَاحِشُ
هوش مصنوعی: در شبزندهداری من، مدت زمانی به طولانی میانجامد که مثل بیتابی توست و در داستان من هم، طولانی بودنش به شدت در مقایسه با حالات توست.
با تو بنشینم و بگویم غمها
در حجرهٔ وصلِ تو بر آرمدمها
هوش مصنوعی: دوست دارم با تو بنشینم و درد و غمهایم را با تو در میان بگذارم، تا در آغوش وصالت آرامش و راحتی را تجربه کنم.
بدانک مولدِ من بکوهیست از کوههایِ آدربایگان بغایت خوش و خرم، از مبسمِ اوایل جوانی خندانتر و از موسمِ نعیمِ زندگانی تازهتر.
هوش مصنوعی: من اهل سرزمینی هستم که از کوههای آذربایجان بسیار زیبا و شاداب قرار دارد، و این کوهها از زمانهای نخستین جوانیام شادابتر و از دوران خوشی زندگیام تازهتر هستند.
ز خرشید و سایه زمین آبنوس
همه دمِّ طاوس و چشمِ خروس
هوش مصنوعی: در اینجا به زیباییهای طبیعی اشاره شده است. نور خورشید و سایه درختان روی زمین مانند چوب آبنوس زیبا و دلانگیز هستند. همچنین، در تمام لحظات، پرندهای مانند طاووس با زیبایی و جلالش و جوجهتیغی مانند خروس با سر و صدای خاص خود وجود دارند. این تصاویر به حس زیبایی و حیات در طبیعت اشاره میکنند.
همه ساله با طفلِ گل مهد او
مطرّا همه جامهٔ عهد او
هوش مصنوعی: هر ساله با گل کوچکی که در مهدش است، باران رحمت به سامان میریزد و همه لباسهای عهد او را تازه نگه میدارد.
چون گردشِ روزگار حال بر ما بگردانید و عادتِ نامساعدی اعادت کرد، من از پیشِ صدماتِ حوادث برخاستم و در پس کنجِ بینامی بانواع نامرادی و ناکامی بنشستم و با جفتی که داشتم ، پای در دامنِ صبر کشیدم و از همهٔ این طاق ورواقِ مروّقِ دنیا و طمطراقِ مزّورِ مطوِّق او بگوشهٔ قانع شدم و گوش فرا حقلهٔ قناعت دادم، مرا با مؤانست او از اوانسِ حور چهرگانِ چین و ختن فراغتی بود و بمجالستِ او از مجالسِ ملوک و سلاطین شام و یمن اقتصار کرده بودم و در پردهٔ ساز و سوزی که یاران را باشد، مرا از اغریدِ قدسیان زمزمهٔ اناشید او خوشتر آمدی و در آن سماع بمکانِ او از همه اخوانِ زمان شادمانتر بودمی ، بدانچ از دیوانِ مشیّتِ رزق قلمِ تقدیر راندند و بر اوراقِ روالبِ قسمت ثبت کردند. راضی گشتم ، ثَلثَهٌٔ تَحمِی العَقلَ وَ النَّفسَ الزَّوجَهُٔ الجَمِیلَهُٔ وَ الاَخُ المُؤَانِسُ وَ الکَفَافُ مِنَ الرِّزقِ پیشِ خاطر داشتم ، چه این هر سه مراد که اختیاراتِ عقلاءِ جهان در آن محصورست و نظر از همه فواضل و زوایدِ حاجت بدان مقصور بحضورِ او حاصل داشتم ، اما بحکم آنک همه ساله در مصایدِ مرغان میبودیم و در مصایبِ ایشان بمصیبتِ خویش شریک، و هرگه که ما را فرزندی آمدی و از چراغ مهر قرّه العینی برسیدی یا از باغ عشق ثمرهالفؤادی پدید شدی ، ناگاه از فواصفِ قصدِ صیّادان تندبادی بشبگیرِ شبیخون در سر آمدی و اومیدهایِ ما در دیده و دل شکستی ، مرا طاقتِ آن محنت برسید ، صلاحِ کار و حال در آن شناختم که بصواب دیدِ جفتِ خویش خانه و آشیانه بگردانم و گفتم : اَلمرءُ مِن حَیثُ یُوجَدُ لَامِن حَیثُ یُولَدُ ، از معرضِ این آفت که تصوّن و توقّی از آن ممکن نیست، تحویل کنم و بجائی روم که از آنجا چشمِ خلاص توان داشت ف هرچند این معنی با او تقریر میدادم، رایِ او را عنانِ موافقت بصوبِ این صواب نمیگردید و امضاءِ این اندیشهٔ من اقتضا نمیکرد و معارضاتِ بسیار درین معنی میانِ ما رفت که تا هر تیرِ نزاع که ما هر دو را در ترکشِ طبیعتِ سرکش بود، در آن مناضلت بیکدیگر انداختیم، دستِ آخر که من از راهِ تسامح و تفادی آخِرُ مَا فِی الجَعبَهِ برو خواندم و او از سرِ انصاف و رجوع از اصرار و تمادی اَعطَیتُ القَوس بَارِیهَا بر من خواند و زمامِ مراد از قبضهٔ عناد بمن داد و عنانِ اختیار را بارخاء و تسلیم در شدّت و رخا واجب دید ، فی الحال هر دو خیمهٔ ارتحال بیرون زدیم و این ساعت که بسعتِ جلالِ این جناب کرم و سدّهٔ مکرّم پیوستیم، چندین روزگاریست تا بقدمِ قوادم و خوافی روز و شب بساطِ فلوات و فیافی میسپریم و از هزار دامِ خداع بجستیم و صد هزار دانهٔ طمع بجای بگذاشتیم تا اینجا رسیدیم اینک :
هوش مصنوعی: در پی چرخش روزگار و پیش آمدن شرایط نامناسب، من از زخمهای حوادث برخاستم و در گوشهای از ناشناسی به انواع ناکامیها نشستم. با همسرم دست به دامن صبر شدم و از تمام زرق و برق دنیا به قناعت راضی شدم. ارتباطم با او باعث شد که از مجالس پادشاهان و سلاطین فاصله بگیرم و صدای دلنشین او برایم از هر آواز دیگر دلپذیرتر باشد. در آن فضا نسبت به دوستانم شادتر بودم، چرا که تقدیر مرا به نوعی از برکات روزگار واگذار کرده بود. من به این نتیجه رسیدم که سعادت در چهار چیز خلاصه میشود: عقل، همسر زیبا، رفیق همراه و زندگی مفرح. با این حال در زندگی ما هر سال با مصیبتهایی روبهرو بودیم، به خصوص وقتی که فرزندی به دنیا میآمد؛ ناگهان مشکلات جدیدی پیش میآمد و امیدهایمان را میشکست. به همین دلیل تصمیم گرفتم به همراه همسرم محلی جدید پیدا کنیم تا از این آفات دور شویم. هرچند در ابتدا او با این فکر موافقت نمیکرد، اما پس از بحث و جدالهای بسیار، در نهایت به توافق رسیدیم و هر دو به سمت آغاز یک زندگی جدید حرکت کردیم. اکنون از زمانی که به این سرزمین آمدهایم، روزها و شبها را در تلاش و کوشش سپری کردهایم و از بسیاری دامها و فریبها فرار کردهایم تا به اینجا رسیدهایم.
وَجَدنَا مِنَ الدُّنیَا کَرِیما نَؤُمُّهُ
لِدَفعِ مُلِمٍ اَو لِنَیلِ جَزِیلِ
هوش مصنوعی: ما در این دنیا چیزی ارزشمند پیدا کردیم که به آن رو میآوریم، یا برای دفع مشکلاتی که بر ما نازل میشود و یا برای به دست آوردن نعمتهای فراوان.
و اگرچ در خدمتِ تو هیچ سابقهٔ جر آنک در متعارفِ ارواح بمعهدِ آفرینش رفتست و در سابقِ حال بمؤتلفِ جواهرِ فطرت افتاده، دیگر چیزی نداریم اما واثقیم بهمان آشنایی عهدِ اولیّت که مارا بخدمتِ شاه مرغان رسانی و اگرچ جنابِ رفعتِ او نه باندازهٔ پروازِ اهلیّت ماست، دُونَهُ بَیضُ الأَنُوقِ ، لکن تو بدین بزرگی و مهترنوازی قیام نمائی و مقامِ ما در جوارِ اقبال او از جوایرِ دیگر پرندگان شکاری و شکنندگانِ ضواری معمور گردانی. یهه گفت :
هوش مصنوعی: اگرچه ما در خدمت تو هیچ تجربهای جز آنچه در زمان آفرینش روحها داشتهایم نداریم و در گذشته به اصول و عناصر اولیه طبیعت وابسته بودهایم، اما به همان شناخت اولیهای که ما را به خدمت شاه پرندگان رسانده، اطمینان داریم. اگرچه مقام والای او به اندازه پرواز ما نیست، اما تو با بزرگی و محبت خود به ما یاری میرسانی و جایگاه ما را در نزدیکی او از دیگر پرندگان شکاری و توانایان در شکستن موانع پر رونق میسازی.
عهدِ من و تو بر آن قرارست که بود
وین دیده همان سرشک بارست که بود
هوش مصنوعی: عهد و توافق ما بر این است که همچنان همانگونه باشیم و این چشمان همچنان پر از اشک هستند که همیشه بودهاند.
بحمدالله این نگرشِ ضمایر از هر دو جانبست و بر سرایرِ یکدیگر اطلاع حاصل، شاد آمدی، فتحالبابِ سعادت کردی ، فتوحِ روح آوردی، آن انتقال فرخ بود، این نزول مبارک باد و چون تمسّک بجبالِِ اهتمامِ ما نمودی، فارغالبال میباید بودن و خاطر از همهٔ شواغل آسوده داشتن و اومید در بستن که زمینِ این متوحوّل منبتِ لآلی دولتی تازه و مسقطِ سلالهٔ سعادتی نو باشد. چه این پادشاه اگرچ پادشاهی کوهنشین و میوهٔ سایه پروردست و از کثافت و خامی خالی نباشد ، امّا از آفتِ حیل و فسادِ ضمیر که از کثرتِ مخالطتِ مردم و مواصلتِ ایشان خیزد ، دور ترک تواند بود و هرگه که التجاءِ ضعیفان و ارتجاءِ حاجتمندان بخدمتِ خویش بیند ، رحیم و رؤوف و کریم و عطوف گردد و عنانِ عنایت زود معطوف گرداند و خود چنین شاید و سنّتِ آفریدگار ، تَعَالی ، است که ضعفا در دامنِ رعایتِ اقویا پرورند و اصاغرِ در سایهٔ اکابر نشینند ، ع، بَیضَ قَطَاً یَحضُنُهُ اَجدَلُ اکنون فرصتِ آن ساعت که ترا بخدمتِ او شاید آمدن، انتهاز باید کرد، چه در همه حالی بپادشاه نزدیک شدن از قضیّهٔ عقل دورست که ایشان لطیف مزاجاند، ع، لطیف زود پذیرد تغیّرِ احوال. آن آبِ سلسال لطف که صلصالِ اناءِ غریزتِ ایشان بدان معجون کردهاند، هر لحظه بنوعی دیگر ترّح کند و از ورودِاندک مایه نایبهٔ تکدّر گیرد و از مجاورتِ کمتر شایبهٔ تغیّر فاحش پذیرد و سرِّ حدیثِ جَاوِر مَلِکاً اَو بَحراً اینجا روشن میشود که طبعِ دریاوشِ پادشاه تا از غوایل آسودهترست، سفینهٔ صحبتِ ایشان بسلامت باکناری توان بردن و سودِ ده چهل طمع داشتن وجود شوریده گشت و مضطرب شد ، اگر پایِ مجاور در آن حال از کمالِ تمکین بر شرفِ افلاکست او را بر شرفِ هلاک باید دانست ،ع، حَظٌّ جَزِیلٌ بَینَ شِدقَی ضَیغَمِ. و بدانک از علاماتِ قبض و بسطِ شاه این صفتی چندست که بر تو میشمارم تا تو بدانی و مراقبِ خطرات و حرکات و مواظبِ آن اوقات باشی که از آن حذر باید کرد. اکنون هر وقت که از شکار پیروز آید بر صیدِ مرادها ظفر یافته و حوصلهٔ حرص را بغذا آگنده و بواعثِ شره که مایهٔ سفهست از درون نشانده ، ناچار چون پیشانیِ کریمان بگاهِ سؤال پر و بال گشاده دارد و چشمِ همّت از مطامحِ پروازِ نیاز بسته، جملهٔ مرغان رنگین و خوش آواز را بخواند و با هر یک بنوعی از سرِ نشاط انبساط کند و هر وقت که سر در گریبانِ شهپر کشیده باشد یا گردن برافروخته و آثار بیقراری و تشویش بر شمایلِ او ظاهر، لاشکّ عنانِ عزیمتِ شکار را تاب خواهد دادن و سنانِ مخلب و منقار را آب وقتِ آن باشد که بیک جولان میدانِ هوا را از مرغانِ بلند پرواز خالی گرداند و غیاثِ مستنسراتِ بغاث از مواقعِ هیبتِ او بگوش نسرِ طایر و واقع رسد.
هوش مصنوعی: خوشبختانه این نگرش و دیدگاه از هر دو طرف وجود دارد و به یکدیگر آگاهی میدهد. خوش آمدید، آغاز خوشبختی را رقم زدید و روحتان را شاداب کردید. این انتقال خوشیمن بود و به خاطر تلاشی که در راستای آن داشتید، باید بدون دغدغه باشید و ذهنتان را از تمامی مشغلهها راحت کنید و امیدوار باشید که این زمین پر تحول، سرشار از نعمتها و خوشبختیهای تازه است. هرچند این پادشاه، پادشاهی کوهنشین و تحت سایه سایر درختان است و ممکن است دچار ناپختگی باشد، اما از اثرات فساد و ناپاکی که از تماس با مردم ناشی میشود، دور خواهد ماند. هرگاه که درخواستهای ضعیفان و نیازمندان را ببیند، رحمت و مهربانیاش واقعی خواهد شد و به سرعت به آنها توجه خواهد کرد. چنین صفاتی از سنت خداوند متعال است که ضعیفان در دامن قویترها پرورش مییابند.
اکنون زمان مناسبی است که شما به خدمت او بیایید، چرا که نزدیکی به پادشاه از نظر عقلانی باید با احتیاط انجام شود زیرا آنها دارای مزاج لطیفی هستند. هر لحظه ویژگیهایشان ممکن است دگرگون شود و اگر در کنار آنها باشید و تحولی مشاهده نکنید، احتمالاً دچار اشکال خواهید شد. اینجا روشن میشود که چگونه باید مراقب رفتار پادشاه بود و علامتهای تغییر او را شناسایی کرد. هر زمان که پادشاه به پیروزی در شکار برسد، نشاط و حرص در او افزایش مییابد و او آماده میشود تا خواستههای خود را نمایان کند و از دیگران نیز خواستههای خود را طلب کند. از طرف دیگر، اگر نشانههای ناامیدی و بیقراری بر او نمایان شود، باید در آن زمان احتیاط کرد و از نزدیک شدن به او پرهیز کرد.
چنین گفت با من یکی تیزهوش
که مغزش خرد بود و رایش سروش
هوش مصنوعی: یک نفر باهوش به من گفت که فکر و ذهن او بسیار هوشمند و اندیشمند است.
پلنگ آن زمان پیچد از کینِ خویش
که نخجیر بیند ببالینِ خویش
هوش مصنوعی: پلنگ زمانی به خود میپیچد و خشمگین میشود که شکار خود را در نزدیکی ببیند.
باید که در آن حضرت فصلی گوئی که لایقِ حال و موافقِ وقت باشد و صغوِ پادشاه باصغاءِ آن زیادت شود. آزادچهر گفت : شبهت نیست که هرکرا زبان که سفیرِ ضمیر و ترجمانِ جنانست، سخن نه چنان راند که اسماعِ شنوندگان را در مقاعدِ قبول جای گیرد و مرصّعاتِ الفاظ و معانی او را چون طوق و گوشوار از گوش و گردنِ انقیاد درآویزند ، اولیتر که شکوهِ ناموس دانائی نگاه دارد و بازارِ سخن فروشی بآیین خموشی تزیین دهد.
هوش مصنوعی: باید در صحبتهای او به موضوعاتی بپردازیم که مناسب حال و زمان باشد و در عین حال، سطح پادشاه را به سطح عالیتری ارتقاء دهد. آزادچهر گفت: شک و تردیدی نیست که هر کسی که زبانش نماینده افکار و احساساتش باشد، باید سخنانی بگوید که مورد توجه و پذیرش شنوندگان قرار گیرد و زیبایی معنا و واژههایش مانند زیورآلاتی باشد که از گوش و گردن افراد آزاد میشود. اولویت این است که احترام به دانش و آگاهی رعایت شود و فضای سخنرانی با سکوت و دقت بیشتر تزئین گردد.
وَ اِن لَم تُصِب فِی القَولِ فَاسکُت فَأِنَّمَا
سُکُوتُکَ عَن غَیرِ الصَّوَابِ صَوَابُ
هوش مصنوعی: اگر در گفتن چیزی به درستى نرسیدى، سکوت کن، چرا که خاموشى تو در برابر نادرستى، خود نوعى درستى است.
در سخن در ببایدت سفتن
ورنه گنگی به از سخن گفتن
هوش مصنوعی: در صحبت کردن باید محکم و با اعتماد به نفس باشی، وگرنه بهتر است سکوت کنی تا اینکه بیهدف و بیمعنی صحبت کنی.
کرد عقلت نصیحتی محکم
که نکو گوی باش یا ابکم
هوش مصنوعی: عقل تو را به خوبی وصیتی میکند که یا به خوبی حرف بزن یا اصلاً صحبت نکن.
بتوفیقِ خدای ، عزَّوَجَلَّ ، و مددِ تربیت و معاونتِ تمشیتِ تو واثقم که از شرایطِ آدابِ حضرت در سخن پیوستن و حاجت عرضه داشتن و اندازهٔ مواسمِ توقیر و تحقیر محافظت کردن، هیچ فرو نرود ، وَاللهُ المُسَهِّلُ لِذَلِکَ ؛ یهه از آنجا بخدمتِ عقاب رفت و برفور بازگشت و آزادچهر را با خود ببرد.
هوش مصنوعی: با کمک و توفیق خداوند متعال و حمایت آموزش و همراهی شما، امیدوارم که تمام شرایط و آداب مربوط به سخن گفتن و عرضه کردن نیازها و حفظ احترام و حرمت را به خوبی رعایت کنم. به یاری خداوند، شخصی از آنجا به خدمت عقاب رفت و به سرعت بازگشت و آزادچهر را با خود برد.