گنجور

بخش ۸۰ - رجوع کردن بقصۀ شفاعت مریدان و پذیرفتن ولد سخن ایشانرا و بمقام والد خود بشیخی نشستن

چونکه بنشست بر مقام پدر
داد با هر یکی دفینۀ زر
کمترینی که بد بعقل حقیر
گشت فرزانه و علیم و خبیر
بیعدد مرد و زن مرید شدند
همه اندر هنر فرید شدند
خلقا ساخت در طریق پدر
کرد در هر مقام یک سرور
زانکه از دور اهالی هر شهر
همه بودند تشنۀ این ن هر
مانده بودند در وطن ناکام
همچو مرغان بسته اندر دام
خویش و فرزند گشته مانعشان
این طرف آمدن نبود امکان
واجب آمد کز این طرف هر جا
برود یک خلیفه ای از ما
تا نمانند تشنگان لقا
خشک و بی آب از چنین دریا
خل ف ا پر شدند اندر روم
تا نماند کسی ز ما محروم
روم چی بل همه جهان پر شد
قطرۀ جمله زین عمان درشد
نور این خور گرفت عالم را
دید این هر که دارد آن دم را
همه گشتند مقتدا بسزا
هر یکی شیخ و پیشوا بسزا
همه گشتند لعل از این خورشید
همه را از خدا رسید نوید
ره بریدند جمله چون مردان
همه برخاستند از تن و جان
تا نبشیتم بهرشان شجره
باغشان داد بیعدد ثمره
همه صادق شدند چون فاروق
صیت ایشان گذشت از عیوق
هر یکی را جدا مرید شدند
خلق بسیار مستفیذ شدند
هر کشان دید دان که ما را دید
زانکه جمله یکیم در توحید
بتن ار چه نموده ایم جدا
جان جمله یکی است در دو سرا
تو بجان درنگر گذر از تن
تا که گردد یکی ما روشن
بنشاندیم هر طرف نایب
تا نمانند از این عطا خایب
زانکه نایب بود بجای منوب
هست همچون مناب نایب خوب
چون بود دور جوی آب صفا
تشنگان را بود چو جوی سقا
باغ چون دور باشد و اشجار
حاصل آید مرادها ز ثمار
این چنین سنت از خداست روان
میفرستد رسول هر دوران
زانکه هر کس ندارد آن قوت
که برد بی نبی ز حق رحمت
هر خسی را کجاست آن رتبت
که شود ز اهل منزل و رؤیت
هر نبی گشت واسطه که زهو
پند و پیغام آورد این سو
تا نمانند بی نصیب از حق
همچو طفل از نبی برند سبق
از نبی بشنوند امرش را
زانکه ساقی نبی است خمرش را
همه امر خدا بجای آرند
وانچه کرده است نهی بگذارند
همه اندر رضای او کوشند
همه ازنار عشق او جوشند
تا ز کژهای نفس پاک شوند
سوی خلاق خوب و صاف روند
در تو مضمر پلیدی و پاکی است
نیم خاکی و نیم افلاکی است
جهد کن تا ز زشت باز رهی
از بدی نقل کن بسوی بهی
تا رهد خوبیت از آن زشتی
بردت بحر عشق بی کشتی
چون شوی خوب سوی خوب روی
جنس آنی باصل خود گروی
حق جمیل و جمال را خواهد
گذر از قال حال را خواهد
ور نرفت از تو این زمان زشتی
خوبیت گم شود در آن زشتی
دردرا کن دوا بپند حکیم
ورنه ناسور گشت و ماند مقیم
بعد از آنش دوا ندارد سود
این زمان کن وجود خود را جود
خودیت هست کان زشتیها
زشت را کن برای خوب فدا
نبود خود تجارتی به از این
که بری تو ز زشت خوب گزین
عوض قلب زر صاف بری
عوض زهر قن د و شهد خوری
عوض جسم جمله جان گردی
عوض یک قراضه کان گردی
عمر ده روزه ات هزار شود
بلکه بیحد و بیشمار شود
رنجها یک یک از تو بگریزند
مرگها جمله از تو پرهیزند
فارغ آئی ز کاسه و از دیگ
بر تو یکسان شوند گندم و ریگ
در جهانی روی که موتش نیست
وقت یابی در او که فوتش نیست
چون که بیسر شوی سری یابی
چون مس از کیمیا زری یابی
عیش و طیشت ز حق بود باقی
نکنی بر حقوق حق عاقی
زان نئی از حقوق حق شاکر
که پر از غفلتی تو ای ماکر
ورنه اینجا چو منعمت پیدا
گردد و بخشدت هزار عطا
کی کنی تو حقوق آن نعمش
چونکه پیدا بود چو خور کرمش
کو را گر اوفتد بود معذور
دیده ور کی فتد چ و دارد نور
خلق کورند از آن کنند خطا
کور لابد که گم کند ره را
زان بود توبه این طرف مقبول
که نکردند کشف سرزفضول
هست ایمان بغیب مردم را
نیست گوهر بجیب مردم را
و عده ها را شنیده از قرآن
که رسد در جزای خیر ج نان
هم شنیده که جاهلان لئیم
بروند از فعال بد بجحیم
چون نشد آن شنیده شان دیده
گنج طاعت بماند پوشیده
همه اعمالشان بشک مقرون
کم کسی راست نور ذوق درون
کم کسی مخلص است در ایمان
طاعت هر کسی ندارد جان
گر کنی طاعت و نماز اینجا
ور فزائی ز دل نیاز اینجا
رسدت عاقبت جزا پی آن
از خدای کریم حور و جنان
ورنه در آخرت چو کشف شود
پرده از پیش چشمها برود
همه پوشیده ها عیان گردد
این جهان محو آن جهان گردد
سرهای درون شود پیدا
نیک گردد عزیز و بد رسوا
روی نیکان شود سپید چو ماه
روی بدکارهمچو قیر سیاه
یوم تبیض وجوه گفت خدا
یوم تسود وجوه بهر جزا
نی زمین ماند و نه چرخ و فلک
حق کند جلوه با سپاه ملک
که نگردد در آن زمان محکوم
از هزاران یکی شود مرحوم
توبه ها آن زمان ندارد سود
ناله و گریه ها بود مردود
زانکه وقت درودن و دخل است
تمرگیری نهالت ار نخل است
ور نهالت بود ز خار ای شوم
میوه ات زان شجر رسد زقوم
طاعت وصوم و ذکر تخم تو گشت
دار دنیات بود موضع کشت
گر بکشتی تو بدروی اکنون
ورنه مفلس بمانی و مغبون
مفلسان را بود مقام جحیم
مؤمنان را بود سرای نعیم
این ندارد کران ولد خلفا
کرد در روم هر کجا پیدا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونکه بنشست بر مقام پدر
داد با هر یکی دفینۀ زر
هوش مصنوعی: زمانی که او بر جایگاه پدر نشسته بود، به هر یک از افراد با ارزشی که داشت، مقدار زیادی طلا هدیه داد.
کمترینی که بد بعقل حقیر
گشت فرزانه و علیم و خبیر
هوش مصنوعی: کسی که کم‌ترین دانشی داشته باشد، به نظر حقیر و بی‌خبر می‌آید، ولی با کمی تفکر و دانش می‌تواند فرزانه، عالم و آگاه شود.
بیعدد مرد و زن مرید شدند
همه اندر هنر فرید شدند
هوش مصنوعی: همه مردان و زنان بدون شمار در هنر، پیرو فرید شدند.
خلقا ساخت در طریق پدر
کرد در هر مقام یک سرور
هوش مصنوعی: او به زیبایی خلقی را ساخته و در راه پدرش، در هر موقعیتی یک فرمانروایی ایجاد کرده است.
زانکه از دور اهالی هر شهر
همه بودند تشنۀ این ن هر
هوش مصنوعی: زیرا از دور، مردم هر شهری همه مشتاق دریافت این ن بودند.
مانده بودند در وطن ناکام
همچو مرغان بسته اندر دام
هوش مصنوعی: آن‌ها در سرزمین خود باقی ماندند و مانند پرندگانی هستند که در تله گرفتار شده‌اند و نمی‌توانند فرار کنند.
خویش و فرزند گشته مانعشان
این طرف آمدن نبود امکان
هوش مصنوعی: دوست و خانواده مانع نمی‌شوند که آنها به این سمت بیایند، چون شرایط برایشان مهیا نیست.
واجب آمد کز این طرف هر جا
برود یک خلیفه ای از ما
هوش مصنوعی: این ضرورت به وجود آمده که در هر کجا که برویم، یک نماینده و جانشینی از ما حضور داشته باشد.
تا نمانند تشنگان لقا
خشک و بی آب از چنین دریا
هوش مصنوعی: بی‌وقفه تلاش کن تا کسانی که تشنه‌ی وصال و دیدار هستند، در این دنیای پرخروش و پربار، بی‌یار و کمک نمانند.
خل ف ا پر شدند اندر روم
تا نماند کسی ز ما محروم
هوش مصنوعی: جمعیت زیادی در روم حضور پیدا کردند تا هیچ‌کس از ما بی‌بهره نماند.
روم چی بل همه جهان پر شد
قطرۀ جمله زین عمان درشد
هوش مصنوعی: من به کجا بروم وقتی که همه جا پر از زیبایی‌های عمان است و قطرات آن به دیار ما رسیده‌اند؟
نور این خور گرفت عالم را
دید این هر که دارد آن دم را
هوش مصنوعی: هر کسی که در آن لحظه حقیقت را درک کند، نور و روشنی‌ای که می‌تواند زندگی را تغییر دهد، خواهد دید.
همه گشتند مقتدا بسزا
هر یکی شیخ و پیشوا بسزا
هوش مصنوعی: همه به درستی به راهنمایی و رهبری شایسته‌ای دست یافته‌اند و هر کدام به نوعی رهبری خود را پیدا کرده‌اند.
همه گشتند لعل از این خورشید
همه را از خدا رسید نوید
هوش مصنوعی: همه از پرتو این خورشید به زیبایی و درخشندگی تبدیل شدند و همه این خبر خوش را از جانب خداوند دریافت کردند.
ره بریدند جمله چون مردان
همه برخاستند از تن و جان
هوش مصنوعی: همه به مانند مردان، راه را بریدند و از بدن و جان خود بلند شدند.
تا نبشیتم بهرشان شجره
باغشان داد بیعدد ثمره
هوش مصنوعی: تا زمانی که برایشان درختان باغ را پیوند نزدم، میوه‌ای بی‌شمار به آنها ندادم.
همه صادق شدند چون فاروق
صیت ایشان گذشت از عیوق
هوش مصنوعی: همه راستگو شدند، زیرا که نام و شهرت آنها از هر چیز دیگری فراتر رفت.
هر یکی را جدا مرید شدند
خلق بسیار مستفیذ شدند
هوش مصنوعی: هر شخصی طرفداران و پیروان خاص خود را پیدا کرد و به این ترتیب، تعداد زیادی از مردم بهره‌مند شدند.
هر کشان دید دان که ما را دید
زانکه جمله یکیم در توحید
هوش مصنوعی: هرکس که ما را ببیند، می‌فهمد که ما یکدیگر را در اصل وحدت و یک‌بودگی دیده‌ایم.
بتن ار چه نموده ایم جدا
جان جمله یکی است در دو سرا
هوش مصنوعی: هرچند که ما از همدیگر جدا به نظر می‌رسیم و مانند دو بدن متفاوت هستیم، اما در حقیقت روح و وجود اصلی همه ما یکسان است و در هر دو جهان وجود دارد.
تو بجان درنگر گذر از تن
تا که گردد یکی ما روشن
هوش مصنوعی: به جانت توجه کن و از محدودیت‌های جسمی فراتر برو تا به وحدتی دست یابی که روشنگر است.
بنشاندیم هر طرف نایب
تا نمانند از این عطا خایب
هوش مصنوعی: ما نمایندگان را در هر سو قرار دادیم تا هیچ کسی از این بخشش بی‌نصیب نماند.
زانکه نایب بود بجای منوب
هست همچون مناب نایب خوب
هوش مصنوعی: زیرا او نماینده من است و به مانند من، خوب و شایسته است.
چون بود دور جوی آب صفا
تشنگان را بود چو جوی سقا
هوش مصنوعی: وقتی که دور از جوی آب صاف و زلال باشد، عطش تشنگان مانند حالتی است که در دوردست‌ها سقا (آب‌فروش) حضور ندارد و آنها به شدت تشنه می‌مانند.
باغ چون دور باشد و اشجار
حاصل آید مرادها ز ثمار
هوش مصنوعی: اگر باغ دور باشد و درختان میوه بدهند، آرزوها به واسطه میوه‌ها برآورده می‌شود.
این چنین سنت از خداست روان
میفرستد رسول هر دوران
هوش مصنوعی: خداوند برای هر دوره‌ای پیامبری را می‌فرستد تا راه را نشان دهد و هدایت کند.
زانکه هر کس ندارد آن قوت
که برد بی نبی ز حق رحمت
هوش مصنوعی: زیرا هر کسی قدرت و استقامت لازم را ندارد تا بدون پیامبر، از رحمت حق بهره‌مند شود.
هر خسی را کجاست آن رتبت
که شود ز اهل منزل و رؤیت
هوش مصنوعی: هر انسانی در زندگی‌اش باید به دنبال جایگاهی باشد که او را از افراد عادی و دیدگاه‌های محدود فراتر ببرد.
هر نبی گشت واسطه که زهو
پند و پیغام آورد این سو
هوش مصنوعی: هر پیامبری به عنوان واسطه‌ای عمل کرد تا پیام و نصیحتی را از سوی خدا به مردم منتقل کند.
تا نمانند بی نصیب از حق
همچو طفل از نبی برند سبق
هوش مصنوعی: به گونه‌ای رفتار کن که هیچ‌کس از حق و حقوق خود بی‌بهره نماند، مانند کودکانی که از راهنمایی نبی بی‌نصیب هستند.
از نبی بشنوند امرش را
زانکه ساقی نبی است خمرش را
هوش مصنوعی: از پیامبر بشنوند که باید چه کار کنند، چون ساقی (بخشنده) خمر (شراب) او پیامبر است.
همه امر خدا بجای آرند
وانچه کرده است نهی بگذارند
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که خداوند فرمان داده است را اجرا می‌کنند و آنچه را که او نهی کرده، رها می‌کنند.
همه اندر رضای او کوشند
همه ازنار عشق او جوشند
هوش مصنوعی: همه برای خشنودی او تلاش می‌کنند و همه بر اثر عشق او شور و نشاط دارند.
تا ز کژهای نفس پاک شوند
سوی خلاق خوب و صاف روند
هوش مصنوعی: برای این که از اشتباهات و ناپاکی‌های نفس خود آزاد شویم، باید به سوی خالق نیکو و بی‌نقص حرکت کنیم.
در تو مضمر پلیدی و پاکی است
نیم خاکی و نیم افلاکی است
هوش مصنوعی: در وجود تو هم جنبه‌های خوب و هم جنبه‌های بد وجود دارد، تو هم از خاک هستی و هم از آسمان.
جهد کن تا ز زشت باز رهی
از بدی نقل کن بسوی بهی
هوش مصنوعی: سعی کن تا از کارهای زشت دور شوی و بدی‌ها را رها کنی و به خوبی‌ها و زیبایی‌ها برسی.
تا رهد خوبیت از آن زشتی
بردت بحر عشق بی کشتی
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی‌ات تحت تأثیر زشتی نباشد، در دریای عشق غرق نمی‌شوی و نیازی به کشتی نداری.
چون شوی خوب سوی خوب روی
جنس آنی باصل خود گروی
هوش مصنوعی: زمانی که به زیبایی‌ها نزدیک شوی، به خوبی‌های آن سمت جذب می‌شوی و با هم‌نسخ خودت هم‌راستا می‌گردی.
حق جمیل و جمال را خواهد
گذر از قال حال را خواهد
هوش مصنوعی: حق زیبایی و جمال را خواهد شناخت و به این ترتیب از سخن و گفتار فراتر خواهد رفت و حال و وضعیت واقعی را درک خواهد کرد.
ور نرفت از تو این زمان زشتی
خوبیت گم شود در آن زشتی
هوش مصنوعی: اگر زشتی تو در این زمان از تو دور نشود، زیبایی‌ات در آن زشتی گم خواهد شد.
دردرا کن دوا بپند حکیم
ورنه ناسور گشت و ماند مقیم
هوش مصنوعی: اگر داروی درد را به توصیه حکیم به کار ببری، خوب می‌شوی؛ وگرنه درد، عمیق و دائمی می‌شود و همیشه با تو خواهد ماند.
بعد از آنش دوا ندارد سود
این زمان کن وجود خود را جود
هوش مصنوعی: پس از آنکه در آتش عشق بسوزی، دیگر هیچ دارویی برای تو کارساز نیست. اکنون وقت آن است که وجود خود را با بخشندگی نیکو کنی.
خودیت هست کان زشتیها
زشت را کن برای خوب فدا
هوش مصنوعی: خودت هستی که باید زشتی‌ها را برای بهبودی خوب‌ها فدای آن کنی.
نبود خود تجارتی به از این
که بری تو ز زشت خوب گزین
هوش مصنوعی: بهتر از این نیست که خود را برای تجارت و کسب و کار در معرض زشتی قرار دهی، بلکه باید در انتخاب‌های خود، آنچه را که خوب و زیباست برگزینی.
عوض قلب زر صاف بری
عوض زهر قن د و شهد خوری
هوش مصنوعی: به جای قلبی که خالص و خوب باشد، زهر را انتخاب نکن و به جای آن از شیرینی زندگی بهره‌بر.
عوض جسم جمله جان گردی
عوض یک قراضه کان گردی
هوش مصنوعی: به جای اینکه فقط به یک جسم محدود باشی، به روح و معنای عمیق‌تری تبدیل شو و از دنیای مادی فراتر برو. وقتی به این حالت دست پیدا کنی، ارزش بیشتری خواهی داشت و به حقیقتی بزرگ‌تر تبدیل خواهی شد.
عمر ده روزه ات هزار شود
بلکه بیحد و بیشمار شود
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه تو می‌تواند به هزاران سال برسد، به شرطی که بی‌حد و بی‌مرز باشد.
رنجها یک یک از تو بگریزند
مرگها جمله از تو پرهیزند
هوش مصنوعی: همه‌ی دردها و سختی‌ها از تو دور می‌شوند و حتی مرگ‌ها نیز از تو فرار می‌کنند.
فارغ آئی ز کاسه و از دیگ
بر تو یکسان شوند گندم و ریگ
هوش مصنوعی: از ظرف و دیگ، وقتی فارغ شوی، گندم و شن برای تو یکسان خواهند شد.
در جهانی روی که موتش نیست
وقت یابی در او که فوتش نیست
هوش مصنوعی: در جهانی که هیچ کس در آن نمی‌میرد، زمانی را پیدا می‌کنی که چیزی از دست نرود.
چون که بیسر شوی سری یابی
چون مس از کیمیا زری یابی
هوش مصنوعی: وقتی که از خودگذشتگی کنی و بی‌غرض باشی، به‌زودی به ارزش و نعمتی بزرگ دست پیدا خواهی کرد.
عیش و طیشت ز حق بود باقی
نکنی بر حقوق حق عاقی
هوش مصنوعی: زندگی و لذت‌های تو از حق و حقیقت است، پس نباید حقوق حق را نادیده بگیری و نسبت به آن بی‌توجه باشی.
زان نئی از حقوق حق شاکر
که پر از غفلتی تو ای ماکر
هوش مصنوعی: از آن حقیقت، حتماً قدردانی کن، چرا که در غفلت فرو رفته‌ای ای فریبنده.
ورنه اینجا چو منعمت پیدا
گردد و بخشدت هزار عطا
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه در اینجا نعمت تو آشکار شود، و بر تو هزار عطا نثار کند.
کی کنی تو حقوق آن نعمش
چونکه پیدا بود چو خور کرمش
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانی حقوق نعماتی که از آنها بهره‌مند هستی را نادیده بگیری، در حالی که آثار و زیبایی‌های آن‌ها آشکار و روشن است؟
کو را گر اوفتد بود معذور
دیده ور کی فتد چ و دارد نور
هوش مصنوعی: اگر کسی در موقعیتی بد باشد، او معذور است و می‌توان او را فهمید، اما اگر کسی در شرایط خوب باشد و دچار مشکل شود، جای سوال دارد که چرا اینگونه است.
خلق کورند از آن کنند خطا
کور لابد که گم کند ره را
هوش مصنوعی: آدم‌ها به خاطر نداشتن بصیرت و درک درست، اشتباهات زیادی انجام می‌دهند و مانند کسی که کور است، نمی‌توانند راه صحیح را پیدا کنند.
زان بود توبه این طرف مقبول
که نکردند کشف سرزفضول
هوش مصنوعی: توبه از این طرف پذیرفته می‌شود که افشاگری‌های بی‌فایده انجام ندهند.
هست ایمان بغیب مردم را
نیست گوهر بجیب مردم را
هوش مصنوعی: ایمان مردم به چیزهایی است که نمی‌بینند و درونی است، اما در حقیقت، زیبایی و ارزش واقعی در وجود آنها نهفته است.
و عده ها را شنیده از قرآن
که رسد در جزای خیر ج نان
هوش مصنوعی: و گفته‌های زیادی از قرآن شنیده‌ام که انسان‌ها در ازای کارهای خوبشان به پاداش‌های بهشتی می‌رسند.
هم شنیده که جاهلان لئیم
بروند از فعال بد بجحیم
هوش مصنوعی: جاهلان و خسیس‌ها می‌دانند که چگونه از اعمال بد دیگران بهره‌برداری کنند و به اوج قساوت و بدی برسند.
چون نشد آن شنیده شان دیده
گنج طاعت بماند پوشیده
هوش مصنوعی: زمانی که آنچه را باید بشنوی، نشنیده بگذاری، گنجایشی که از طاعت و بندگی به دست می‌آید، در درونت پنهان می‌ماند.
همه اعمالشان بشک مقرون
کم کسی راست نور ذوق درون
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تمامی کارهای افراد به طور کلی، با واقعیت‌هایی همراه است، اما تنها عده‌ی کمی هستند که از درون خود نور واقعی و لذت خالص را می‌توانند احساس کنند.
کم کسی مخلص است در ایمان
طاعت هر کسی ندارد جان
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در ایمان و عمل به دستورات دینی صادق نیستند و تنها تعداد کمی هستند که به راستی از روی خلوص نیت عبادت می‌کنند.
گر کنی طاعت و نماز اینجا
ور فزائی ز دل نیاز اینجا
هوش مصنوعی: اگر در اینجا اطاعت و نماز را انجام دهی، یا از درون نیاز و آرزوهای خود را افزایش دهی، در حقیقت به هدف خود نزدیک‌تر می‌شوی.
رسدت عاقبت جزا پی آن
از خدای کریم حور و جنان
هوش مصنوعی: در نهایت، به پاداش اعمالت از سوی خداوند بخشنده، به نعمت‌های بهشتی و لذت‌های آن دسترسی پیدا خواهی کرد.
ورنه در آخرت چو کشف شود
پرده از پیش چشمها برود
هوش مصنوعی: اگر در آخرت حقیقت‌ها روشن شود و پرده‌ها کنار برود، همه چیز آشکار خواهد شد.
همه پوشیده ها عیان گردد
این جهان محو آن جهان گردد
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که در این دنیا پنهان هستند، روزی آشکار می‌شوند و این دنیا به صورت کامل به فراموشی سپرده خواهد شد و به جهانی دیگر منتقل خواهد شد.
سرهای درون شود پیدا
نیک گردد عزیز و بد رسوا
هوش مصنوعی: وقتی افکار و نیت‌های واقعی انسان‌ها آشکار می‌شود، چیزهای خوب نمایان و عزیز می‌شوند و در مقابل، چیزهای بد رسوا خواهند شد.
روی نیکان شود سپید چو ماه
روی بدکارهمچو قیر سیاه
هوش مصنوعی: چهره نیکوکاران همچون ماه سفید و درخشان است، در حالی که چهره بدکاران سیاه و تاریک مانند قیر می‌شود.
یوم تبیض وجوه گفت خدا
یوم تسود وجوه بهر جزا
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که چهره‌ها سفید می‌شود و افرادی خوشحال و راضی‌اند، در حالی که روزی دیگر چهره‌ها سیاه می‌شود و افرادی در ناامیدی و عذاب قرار می‌گیرند. این وضعیت نتیجه اعمال و رفتار هر فرد است.
نی زمین ماند و نه چرخ و فلک
حق کند جلوه با سپاه ملک
هوش مصنوعی: نه زمین باقی می‌ماند و نه آسمان، حقیقت با قدرت ملائکه ظهور می‌کند.
که نگردد در آن زمان محکوم
از هزاران یکی شود مرحوم
هوش مصنوعی: در آن زمان، از بین هزاران نفر، تنها یکی محکوم نخواهد شد و باقی همه نجات خواهند یافت.
توبه ها آن زمان ندارد سود
ناله و گریه ها بود مردود
هوش مصنوعی: توبه زمانی تاثیرگذار است که همراه با ناله و گریه‌های واقعی باشد؛ در غیر این صورت، این اعمال مورد قبول نیستند و نتیجه‌ای نخواهند داشت.
زانکه وقت درودن و دخل است
تمرگیری نهالت ار نخل است
هوش مصنوعی: زمانی که زمان برداشت و سودآوری فرا رسیده باشد، اگر جوانه‌ات شبیه نخل باشد، باید آماده باشی و تمرین کرده باشی.
ور نهالت بود ز خار ای شوم
میوه ات زان شجر رسد زقوم
هوش مصنوعی: اگر درختت از خار و خار و هیاهو رشد کند، میوه‌ات هم از همان درخت خواهد آمد و به خوبی و زیبایی نخواهد بود.
طاعت وصوم و ذکر تخم تو گشت
دار دنیات بود موضع کشت
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که عبادت‌ها و اعمالی مانند روزه‌داری وذكر گفتن، بذر و زمینه‌ای هستند که دنیا و زندگی انسان را متحول می‌کنند و رشد می‌دهند. یعنی این عمل‌ها همانند کشت و کار در زمین هستند که قطعا ثمره‌ای خوب به دنبال خواهند داشت.
گر بکشتی تو بدروی اکنون
ورنه مفلس بمانی و مغبون
هوش مصنوعی: اگر تو با زیبایی خود مرا از پا درآوری، خوب است؛ وگرنه تو در فقر و نقصان باقی خواهی ماند.
مفلسان را بود مقام جحیم
مؤمنان را بود سرای نعیم
هوش مصنوعی: فقرا و بی‌چیزان در جهنم به سر می‌برند و مؤمنان در بهشت زندگی می‌کنند.
این ندارد کران ولد خلفا
کرد در روم هر کجا پیدا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در سرزمین روم، خلفا و نسل‌های آنها وجود دارند و هر جا که بروی، می‌توان آن‌ها را پیدا کرد. به عبارت دیگر، این نشان می‌دهد که نفوذ و اثر خلفا در آنجا قابل مشاهده است و آن‌ها در هر گوشه‌ای از روم حاضرند.