بخش ۷۰ - در تقریر آنکه چلبی حسامالدین قدساللّهسرهالعزیز خود را در واقعه به ولد نمود و گفت که هر ولی و اصل را که بیابی در حقیقت آن منم مقصود از او حاصل شود
با ولد شه حسام دین در خواب
گفت چون سائلی شنو تو جواب
تا جهان قایم است ما هستیم
هیچ پنهان نئیم در دستیم
گرچه بتخانه را بگردانیم
هر که از ماست داند آن کانیم
نور حقیم در لباس بشر
نور حق چون مسیح و تن چون خر
این عدد وصف جنس مرکوب است
کو عدد آن طرف که محبوب است؟
شاه صد گونه اسب برشیند
گاه بر ماده گه به نر شیند
گاه بر ابغری سوار شود
گاه بر مادیان به راه رود
شه همان باشد و دگر نشود
گرچه مرکب هزار گونه بود
شاه نور حق است و تن مرکب
شاه چون آفتاب و تن کوکب
بهر تو سر زنیم از بدنی
تا دهیم ز نو طریق و فنی
تا که گردی تمام در ره حق
رسدت نو به نو از عشق سبق
تا رهی در جهان همچون دام
تا رسی همچو واصلان در کام
یافتم بعد خواب آن کس را
گشت بر من سرّ نهان پیدا
گفت نیکم ببین که من آنم
در تن آب و گل چو مهمانم
آمدم تا کنم ز نو یاری
برهانم ترا ز اغیاری
لیک از من مگو به خلق خبر
این چنین گنج را تو تنها بر
زانکه این نیست لایق حیوان
نخورد زین ابا بجز انسان
قوم بیدین حسود مردانند
زانکه در جسم نقش بیجانند
هیچ ایشان از این نعم نخورند
پردۀ ما ز دشمنی بدرند
کار نافع نیاید از ایشان
بلکه آتش زنند در خویشان
دشمن یوسفاند این گرگان
گرچه خود را نمودهاند اخوان
تا بده است از قدم چنین بوده است
هیچ قرنی نبی نیاسوده است
انبیا را به دشمنی کشتند
جامهشان را به خون درآغشتند
آنچه قابیل کرد با هابیل
گرگ با خر نکرد و کرگ به پیل
همچنان قوم عاد و قوم ثمود
چه نکردند آن گروه حسود
نوح دایم به نوحه بد مشغول
از ستمهای آن گروه فضول
هم خلیل و مسیح و هود و کلیم
دیده از دشمنان عذاب الیم
هم ز بوجهل احمد مرسل
دیده آن رنجها که لاتسأل
نسل ایشان پر است در عالم
از قدم تا پدید گشت آدم
واجب آمد حذر از این خامان
زین گروه پلید خودکامان
همه خودبین خودپسند بده
همه زین روی در جهیم شده
من و تو زیر پردۀ یارانیم
در لباس دو جسم یک جانیم
تو ز من گوی و من ز تو گویم
تو مرا جوی و من ترا جویم
در عدد گرچه ما دو چون دو پریم
یک بود دو چو یار یکدگریم
مرغ را سر یک است اگر دو پر است
در گذر تو ز پر که اصل سر است
دست را گرچه هست انگشتان
چشم بگشا و جمله را یک دان
همچنین چون دو شخص یار شوند
چون دو جسم ار چه در شمار شوند
هر دو باشند یک چو هر دو به هم
می نمایند راه را به قدم
چون عددها بوند یکدل و جان
رو به معنی و جمله را یک دان
گر به صورت ز هم دگر دوریم
چه تفاوت کند چو یک نوریم
این ندارد نهایت و آغاز
چنگ آن قصه را دمی بنواز
بخش ۶۹ - در بیان آنکه هر کرا در این عالم کار تمام نشد با وجود چندین آلت که حق تعالی بوی داده است بعد از آنکه آلتش نماند از او چه کار خواهد آمدن نه در قرآن میفرماید که و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی. و در تقریر آنکه در افواه است که چون مرید شیخی شدی بعد از او نشاید شیخی دیگر گرفتن این سخن نزد اولیاء و اهل تحقیق خطاست.: گفت یزدان صریح در قرآنبخش ۷۱ - در بیان آنکه چون چلبی حسامالدین قدساللّهسره از دنیا نقل کرد خلق جمع شدند و ولد را گفتند که «بجای والد بنشین و شیخی کن. تا اکنون بهانه میکردی که حضرت مولانا قدسنااللّهبسره العزیز چلبی حسامالدین را خلیفه کرده بود. در این حال که او نقل کرد باید که قبول کنی و بهانه نیاوری» و منقاد شدن ولد و قبول کردن شیخی را.: خلق جمع آمدند پیر و جوان
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با ولد شه حسام دین در خواب
گفت چون سائلی شنو تو جواب
هوش مصنوعی: حسین بن منصور حلاج در خواب به فرزندش گفت: وقتی درخواستکنندهای از تو سوالی کرد، پاسخ را بشنو و به او بگو.
تا جهان قایم است ما هستیم
هیچ پنهان نئیم در دستیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، ما نیز وجود داریم و در این جهان چیزی از ما پنهان نیست.
گرچه بتخانه را بگردانیم
هر که از ماست داند آن کانیم
هوش مصنوعی: اگر چه ما میتوانیم طرز فکر و رفتار دیگران را تغییر دهیم، اما کسی که با ماست حقیقت ما را میداند.
نور حقیم در لباس بشر
نور حق چون مسیح و تن چون خر
هوش مصنوعی: من نور الهی هستم که در جسم انسانی زندگی میکنم، مانند مسیح که نور عالی است و جسمش مانند کسی است که تحت رنج و سختی قرار دارد.
این عدد وصف جنس مرکوب است
کو عدد آن طرف که محبوب است؟
هوش مصنوعی: این عدد توصیف کننده نوع وسیلهای است که از آن استفاده میشود، که عدد مربوط به آن طرف، به محبوبیت اشاره دارد.
شاه صد گونه اسب برشیند
گاه بر ماده گه به نر شیند
هوش مصنوعی: شاه از انواع مختلف اسبها استفاده میکند؛ گاهی بر روی مادیان سوار میشود و گاهی بر روی نر.
گاه بر ابغری سوار شود
گاه بر مادیان به راه رود
هوش مصنوعی: گاهی بر اسب نَفَسگیر سوار میشود و گاهی بر مادیانِ تندرو میتازد.
شه همان باشد و دگر نشود
گرچه مرکب هزار گونه بود
هوش مصنوعی: پادشاه همان پادشاه است و تغییر نمیکند، حتی اگر ظاهر او هزاران شکل متفاوت داشته باشد.
شاه نور حق است و تن مرکب
شاه چون آفتاب و تن کوکب
هوش مصنوعی: شاه نماد نور حقیقت است و بدن او به مانند مرکبی است که مانند آفتاب درخشان و نورانی است، در حالی که بدن دیگران مانند ستارگان است.
بهر تو سر زنیم از بدنی
تا دهیم ز نو طریق و فنی
هوش مصنوعی: برای تو جان خود را فدای میکنیم تا بتوانیم راه و روش جدیدی را به تو بیاموزیم.
تا که گردی تمام در ره حق
رسدت نو به نو از عشق سبق
هوش مصنوعی: تا زمانی که تمام وجودت را در مسیر حق قرار بدهی، هر بار از عشق به سوی آن هدف پیشی خواهی گرفت.
تا رهی در جهان همچون دام
تا رسی همچو واصلان در کام
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا به جستجوی راهی هستی، همچون دامداری که به دنبال شکار است، وقتی به هدف برسی و به مقصود خود دست یابی، همانند کسانی خواهی بود که به کامیابی و اصل خود رسیدهاند.
یافتم بعد خواب آن کس را
گشت بر من سرّ نهان پیدا
هوش مصنوعی: بعد از خواب، آن شخصی را یافتم که راز پنهانیام برایش روشن شد.
گفت نیکم ببین که من آنم
در تن آب و گل چو مهمانم
هوش مصنوعی: گفت: من خوبم، ببین که مانند مهمانی هستم در این دنیا که با بدن مادی و ظاهریام، در آب و گل زندگی میکنم.
آمدم تا کنم ز نو یاری
برهانم ترا ز اغیاری
هوش مصنوعی: به دیدنت آمدهام تا دوباره یاریات کنم و تو را از شر کسانی که به تو آسیب میزنند نجات دهم.
لیک از من مگو به خلق خبر
این چنین گنج را تو تنها بر
هوش مصنوعی: اما درباره من به دیگران چیزی نگو، این گنج را فقط تو برای خود نگهدار.
زانکه این نیست لایق حیوان
نخورد زین ابا بجز انسان
هوش مصنوعی: چون این چیز شایستهی حیوان نیست، جز انسان هیچکس از این نعمت نمیتواند بهرهمند شود.
قوم بیدین حسود مردانند
زانکه در جسم نقش بیجانند
هوش مصنوعی: افراد بیدین، افرادی حسود و ناراحت هستند، زیرا آنها در فرم و ظاهر خود، فاقد روح و زندگی واقعیاند.
هیچ ایشان از این نعم نخورند
پردۀ ما ز دشمنی بدرند
هوش مصنوعی: هیچکس از این نعمتها بهرهمند نشود، اگر پردهٔ ما به خاطر دشمنیها کنار زده شود.
کار نافع نیاید از ایشان
بلکه آتش زنند در خویشان
هوش مصنوعی: این افراد نه تنها نفعی ندارند، بلکه به جای کمک، تنها باعث دردسر و آسیب برای نزدیکان خود میشوند.
دشمن یوسفاند این گرگان
گرچه خود را نمودهاند اخوان
هوش مصنوعی: این گرگها که خود را برادر و دوست نشان میدهند، در حقیقت دشمن یوسف (نماد نیکوکاران) هستند.
تا بده است از قدم چنین بوده است
هیچ قرنی نبی نیاسوده است
هوش مصنوعی: از زمانهای بسیار دور و از آغاز وجود بشر، هیچ دورهای نبوده است که پیامبری در آن آرامش نیافته باشد.
انبیا را به دشمنی کشتند
جامهشان را به خون درآغشتند
هوش مصنوعی: پیامبران را به خاطر دشمنی کشتند و لباسهایشان را به خون آغشته کردند.
آنچه قابیل کرد با هابیل
گرگ با خر نکرد و کرگ به پیل
هوش مصنوعی: آنچه که قابیل با هابیل انجام داد، حتی گرگ هم با خر نکرد و همچنان تغییر رفتار دیگری با فیل نداشت.
همچنان قوم عاد و قوم ثمود
چه نکردند آن گروه حسود
هوش مصنوعی: قوم عاد و ثمود، که هر دو از ملل گذشته بودند، به خاطر حسادت و کینهتوزی خود چه سختیها و عذابهایی را متحمل شدند.
نوح دایم به نوحه بد مشغول
از ستمهای آن گروه فضول
هوش مصنوعی: نوح همیشه در حال سرودن ناله و زاری است به خاطر ستمهایی که آن گروه بیخبر بر او میروند.
هم خلیل و مسیح و هود و کلیم
دیده از دشمنان عذاب الیم
هوش مصنوعی: این شعر به شخصیتهای بزرگ تاریخ اشاره دارد که هر کدام در برابر دشمنان خود با مشکلات و عذابهایی مواجه شدهاند. این بزرگمردان، همچون خلیل (ابراهیم)، مسیح، هود و کلیم (موسی)، هر یک به نوعی با چالشها و فشارهای سنگینی روبرو بودهاند، اما همچنان به راه خود ادامه دادهاند.
هم ز بوجهل احمد مرسل
دیده آن رنجها که لاتسأل
هوش مصنوعی: بوجهل احمد مرسل را مشاهده کردهام که آن رنجها را میبیند و از آنها شکایت نمیکند.
نسل ایشان پر است در عالم
از قدم تا پدید گشت آدم
هوش مصنوعی: نسل آنها در دنیا به قدری فراوان است که از زمان خلقت آدم تا کنون، بسیار گسترده شدهاند.
واجب آمد حذر از این خامان
زین گروه پلید خودکامان
هوش مصنوعی: حذر کردن از این نادانان و این گروه بدطینت ضروری است.
همه خودبین خودپسند بده
همه زین روی در جهیم شده
هوش مصنوعی: همه به خودشان مغرور و خودخواهند و به همین دلیل به سمت سقوط و انحراف رفتهاند.
من و تو زیر پردۀ یارانیم
در لباس دو جسم یک جانیم
هوش مصنوعی: ما در کنار هم و در میان دوستان هستیم و به ظاهر دو نفر متفاوت به نظر میرسیم، اما در حقیقت، یک روح مشترک داریم.
تو ز من گوی و من ز تو گویم
تو مرا جوی و من ترا جویم
هوش مصنوعی: تو از من صحبت کن و من از تو صحبت میکنم، تو به دنبالم بگرد و من به دنبالت میگردم.
در عدد گرچه ما دو چون دو پریم
یک بود دو چو یار یکدگریم
هوش مصنوعی: اگرچه در عدد ما دو نفر هستیم، اما مانند دو پرنده که در کنار یکدیگر به پرواز در میآیند، در حقیقت یک وجود مشترک داریم و همانند یاران نزد یکدیگریم.
مرغ را سر یک است اگر دو پر است
در گذر تو ز پر که اصل سر است
هوش مصنوعی: پرنده اگرچه دو بال دارد، اما سر او تنها یک است. در عبور از زندگی، به اصل و اساس توجه کن، نه به زواید.
دست را گرچه هست انگشتان
چشم بگشا و جمله را یک دان
هوش مصنوعی: اگرچه دست تو انگشتان دارد، اما با دید باز به همه چیز بنگر و همه را یکسان محسوب کن.
همچنین چون دو شخص یار شوند
چون دو جسم ار چه در شمار شوند
هوش مصنوعی: وقتی که دو نفر به یکدیگر نزدیک میشوند و دوست میشوند، مانند دو جسم هستند که هرچند ممکن است جدا از هم باشند، اما در واقع به هم پیوسته و مرتبطاند.
هر دو باشند یک چو هر دو به هم
می نمایند راه را به قدم
هوش مصنوعی: هر دو نفر در کنار هم قرار دارند، و چون هر کدام به یکدیگر نگاه میکنند، مسیر را با همراهی و هماهنگی قدم برمیدارند.
چون عددها بوند یکدل و جان
رو به معنی و جمله را یک دان
هوش مصنوعی: زمانی که عددها هم سو و همدل هستند، باید به معنای واحدی برسید و همه چیز را به عنوان یک حقیقت در نظر بگیرید.
گر به صورت ز هم دگر دوریم
چه تفاوت کند چو یک نوریم
هوش مصنوعی: اگر از هم فاصله داشته باشیم و در ظاهر جدا باشیم، چه اهمیتی دارد وقتی که در حقیقت ما یک نور واحد هستیم.
این ندارد نهایت و آغاز
چنگ آن قصه را دمی بنواز
هوش مصنوعی: این موضوع هیچگونه پایانی یا شروعی ندارد؛ لحظهای به نواختن آن بپرداز.
حاشیه ها
1403/12/14 01:03
احمد خرمآبادیزاد
کرگ (karg) و کرک (kark) هردو به معنی کرگدن (=کرکدن) هستند.