گنجور

بخش ۱۳۹ - در بیان آنکه صحبت اولیا معظمترین طاعات و مفیدترین عبادات است. زیرا آنچه بسالی و دو باجتهاد خود کس نتواند حاصل کردن بساعتی اضعاف آن از صحبت شیخ میسر شود. همچنانکه اگر کسی بفکر و اجتهاد خود خواهد که صنعتی بیاموزد البته نتواند. و اگر بمرور ایام بعد از اجتهاد بسیار بیاموزد هم ناقص باشد. لیکن آنچه در یک لحظه از استاد آموزد بسالها بجهد خود حاصل نکند. پس اگر آنکه نادراً حق تعالی کسی را بی شیخ و استاد تعلیم دهد که الرحمن علم القرآن بر او حکم نباشد که النادر لاحکم له. و آن نادر هم برای آن آید که دیگران از او بیاموزند و اینچنین نادر پیش آن پختگان که پیر پرورند خام نماید از این رو مصطفی علیه السلام با امیرالمؤمنین علی کرم اللّه وجهه نصیحت فرمود که اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فتقرب الی اللّه بانواع العقل تسبقهم بالدرجات و الزلف عندالناس فی الدنیا و عنداللّه فی الاخرة.

با علی گفت احمد مرسل
کای هژبر خدا امیر اجل
خلق جویند قرب حق در بر
تو برو عاقلی طلب در سر
چون بیابی بخدمتش بنشین
صحبتش را ز جان ودر بگزین
تا شوی از همه فزون در خیر
تا ز جمله گذر کنی در سیر
خیر را گرچه رحمت است جزا
تا توانی برو تو عقل افزا
کاصل طاعات و خیر عقل بود
هرکه عقلش فزود بیش شود
کیست عاقل ولی خاص خدا
که ز غیر خدا شده است جدا
عقل خلق ار بعقل میماند
لیک آن کش نظر بود داند
که ز عقل حقیقتی دوراند
زانکه در ظلمت اند و بینوراند
قلب اگرچه بنقد میماند
لیک صراف با محک داند
قیمتش را که چند میارزد
کی بر آن همچو دیگران لرزد
پس بصراف مینما دینار
لیک در پیش اولیا دین آر
که جز از دین بنزد آن مردان
همچو گردی است بر هوا گردان
صحبت اولیاست سر جهاد
هرکه بگزیند آن رهد ز فساد
کشف آن کش کسی ز خود صد سال
نکند ز اولیا شود در حال
رو بیاموز پیشه از استاد
تا بود پیشۀ تو بر بنیاد
پیشه ایراکه از خود آموزی
تو از آن پیشه کی خوری روزی
نپسندد کسی خود آن کارت
همه عالم کنند انکارت
خود پسندی مکن گذر از خود
پهلوان وار گرد گرد خرد
خرد آن پیشواست نی خردت
بنده ‌ اش شو که تا ز خود خردت
چون خریدت ز خود خردیابی
زود بیدار شو چه در خوابی
همه را پرورش کند موزون
خویش پرورده هست ابله و دون
ز آدمی و درخت و باغ و زمین
پرورش هرچه یافت گشت گزین
وانکه بی پرورش بماند ببین
چون کثیف است و خوار و بی تمکین
نادرست آنکه ایزدش سازد
کار او را تمام پردازد
نتوان حکم کرد بر نادر
گرچه حق هست بر همه قادر
حکم بر غالب است در عالم
زان زمان که پدید شد آدم
تو ازین حکم وقاعده مگذر
مکش از امر و حکم یزدان سر
تا دهد از کرم بخود راهت
گرچه ز اختر کمی کند ماهت
نادراً گر کسی بیابد گنج
تو مهل کسب خود مرم از رنج
کار میکن ز کسب خود میخور
تا نگردی اسیر جوع و ضرر
گر دهد با تو نیز گنج خدا
کسب مانع نمیشود آنرا
هیچگونه زکسب و کار ممان
گر بود قسمتت رسد هم آن
ورنه زین نیز تا نمانی تو
جهد مگذار تا توانی تو
طاعت و بندگی بجا میار
هیچیک امر را فرو مگذار
تا زهر طاعتت ثواب رسد
تا ترا از خدا خطاب رسد
که مرا بندۀ سزاواری
نشود ضایع آنچه میکاری
بر دهد بیگمان در آخر کار
پر کنی خود ز کشته صد انبار
روز حشر و ندامت ای مؤمن
همه ترسان روند و تو ایمن

بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه جنسیت لازم نیست که از طریق صورت باشد. شاید که دو چیز بظاهر مختلف باشند و بمعنی متحد. همچون نان و آب و طعام‌های دیگر از روی صورت جنس تو نیستند، تو متحرک و ایشان ساکن، تو ناطق و ایشان ساکت، تو زنده و ایشان مرده. لیکن از روی معنی اتحاد و جنسیت دارند، زیرا از خوردن نان قوت میافزاید و الم جوع زایل میگردد و تن از آن میبالد و فربه میشود. پس هرچه تن را بیفزاید جنس تن است. و هرچه دین و ایمان را بیفزاید جنس دین و ایمان است.لازم نیاید که جنسیت مخلوق با خالق از روی ذات باشد. این نوع باشد که گفته آمد العاقل یکفیه الاشارة و الذی فهم له البشارۀ: هرچه زان خوش شوی وافزائیبخش ۱۴۰ - در بیان آنکه عملها چون تخمهاست، روز قیامت از دانۀ هر تخمی صورتی روید که بدان نماند. آنچنانکه در این عالم از آب منی آدمی میشود که هیچ بمنی نمیماند،و از باد شهوت مرغ مرغی میشود که بباد نمیماند، و از دانۀ شفتالو و خرما درختی میشود که بدان نمیماند. همچنان مرد وفادار را پادشاه شهره و خلعت و اسباب و مال میبخشد، هیچ اینها بدانۀ وفا نمیمانند. دزد را بردار میکنند دانۀ دزدی بدار نمیماند. و نظیر این بسیار و بیشمار است. پس چون میبینیم در این عالم ازدانه‌ها صورتها میزاید که بدانها نمیماند. همچنان در عالم غیب افعال واقوال واوراد و طاعات که دانه‌های آن عالم‌اند صورتها شوند که بدانها نمانند، مثل حور و قصور و انهار و اشجار و انواع اثمار و ازهار که در صفات بهشت مذکور است، همه صورتهای دانه‌های اعمال مؤمنان باشد بقدر مراتبهم. چندانکه دانه خوب‌تر صورتش محبوبتر و اوصاف جزاها و عذاب‌های آتش دوزخ و طبقات و درکات آن از دانهای اعمال مشرکان و مجرمان بود، پس لازم نیست که جزای افعال بمثل باشد: دانه های عمل چو بر رویند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با علی گفت احمد مرسل
کای هژبر خدا امیر اجل
هوش مصنوعی: احمد به علی گفت: ای بزرگ زاده‌ی خدا، تو فرمانده‌ی سرنوشت هستی.
خلق جویند قرب حق در بر
تو برو عاقلی طلب در سر
هوش مصنوعی: مردم به دنبال نزدیکی به حق هستند، اما تو ای عاقل، باید این را در دل خود بجویی.
چون بیابی بخدمتش بنشین
صحبتش را ز جان ودر بگزین
هوش مصنوعی: وقتی که او را ملاقات کنی، با احترام به صحبت‌هایش گوش کن و از قلبت انتخاب کن که چه چیزی را بپذیری.
تا شوی از همه فزون در خیر
تا ز جمله گذر کنی در سیر
هوش مصنوعی: برای اینکه در کارهای نیکو برتر از همه شوی، باید از مراحل مختلف عبور کنی و در مسیر پیشرفت ادامه دهی.
خیر را گرچه رحمت است جزا
تا توانی برو تو عقل افزا
هوش مصنوعی: خیر و خوبی هرچند نتیجه‌ای از رحمت است، ولی تا جایی که می‌توانی تلاش کن و عقل و فهم خود را بالا ببری.
کاصل طاعات و خیر عقل بود
هرکه عقلش فزود بیش شود
هوش مصنوعی: هر چه انسان در کارهای نیک و عبادت‌ها پیشرفت کند، نشانه‌ای از افزایش عقل اوست و هر کس که عقلش بیشتر باشد، به انجام کارهای بهتر و خیر بیشتری تمایل دارد.
کیست عاقل ولی خاص خدا
که ز غیر خدا شده است جدا
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که عاقل و دانا باشد و تنها به خداوند تعلق داشته باشد و از سایرین جدا شده باشد؟
عقل خلق ار بعقل میماند
لیک آن کش نظر بود داند
هوش مصنوعی: اگر عقل انسان در عقل بماند، اما آن چیزی که می‌بیند، می‌داند.
که ز عقل حقیقتی دوراند
زانکه در ظلمت اند و بینوراند
هوش مصنوعی: عقل و درک واقعیات از آن‌ها دور است، زیرا در تاریکی به سر می‌برند ولی خود را روشنفکر می‌دانند.
قلب اگرچه بنقد میماند
لیک صراف با محک داند
هوش مصنوعی: قلب، هرچند که در مقابل درد و رنج به نظر مقاوم می‌آید، اما فردی با تجربه و آگاه می‌تواند به خوبی ارزش واقعی آن را درک کند.
قیمتش را که چند میارزد
کی بر آن همچو دیگران لرزد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ارزش و بهای یک چیز را نمی‌توان با دیگران مقایسه کرد و آن چیز باید از نظر خود فرد مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع، وقتی که به ارزش واقعی چیزی پی ببریم، دیگر نیازی نیست که تحت تأثیر نظرات و قضاوت‌های دیگران قرار بگیریم.
پس بصراف مینما دینار
لیک در پیش اولیا دین آر
هوش مصنوعی: پس به صراف نشان بده دینار را، اما در مقابل اولیا دین، دیانت خود را به نمایش بگذار.
که جز از دین بنزد آن مردان
همچو گردی است بر هوا گردان
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در نظر آن مردان اهمیت دارد، دین و ایمان است و باقی چیزها مانند گرد و غبار در فضا بی‌اهمیت هستند.
صحبت اولیاست سر جهاد
هرکه بگزیند آن رهد ز فساد
هوش مصنوعی: صحبت اولیا و بزرگان در مورد جهاد است. هر کسی که به این مسیر هدایت پیدا کند، از فساد و زشتی‌ها دور می‌شود.
کشف آن کش کسی ز خود صد سال
نکند ز اولیا شود در حال
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به حال و مقام اولیا برسد، باید از خود عبور کند و به درک عمیق‌تری از وجود خود برسد؛ این مسیر ممکن است سال‌ها به طول بینجامد.
رو بیاموز پیشه از استاد
تا بود پیشۀ تو بر بنیاد
هوش مصنوعی: برچسبی بر خود نزن و از استاد یاد بگیر تا کار و هنر تو بر پایه‌ای محکم و قوی بنا شود.
پیشه ایراکه از خود آموزی
تو از آن پیشه کی خوری روزی
هوش مصنوعی: هر کدام از ما باید از تجربیات و یادگیری‌های خود بهره‌مند شویم و تلاش کنیم که در زمینه‌ای که مهارت کسب کرده‌ایم، ادامه دهیم. در غیر این صورت، آینده و روزی ما وابسته به آن یادگیری نخواهد بود و نمی‌توانیم به هدف‌هایمان دست یابیم.
نپسندد کسی خود آن کارت
همه عالم کنند انکارت
هوش مصنوعی: اگر کسی از کار تو خوشش نیاید، تمام دنیا هم نمی‌توانند آن را پسندیده بدانند.
خود پسندی مکن گذر از خود
پهلوان وار گرد گرد خرد
هوش مصنوعی: به خودپسندی و خودخواهی دامن نزن و از غرور و قدرت خود فراتر برو؛ به دور و بر خود با خردمندی و آگاهی نگاه کن.
خرد آن پیشواست نی خردت
بنده ‌ اش شو که تا ز خود خردت
هوش مصنوعی: عقل و درایت باید راهنمای تو باشد، نه اینکه تابع و پیرو خواسته‌های خودت باشی، تا از خرد واقعی خود بهره‌مند شوی.
چون خریدت ز خود خردیابی
زود بیدار شو چه در خوابی
هوش مصنوعی: وقتی که از خودت فاصله بگیری و چیزی را به دست آوری، باید سریعاً به خودت بیاستی و بیدار شوی، چون در خواب و غفلت به سر می‌بری.
همه را پرورش کند موزون
خویش پرورده هست ابله و دون
هوش مصنوعی: این دنیا همه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و افرادی که در این فضا رشد می‌کنند، ممکن است جاهل و نادان باشند.
ز آدمی و درخت و باغ و زمین
پرورش هرچه یافت گشت گزین
هوش مصنوعی: هرچه از آدمی، درخت، باغ و زمین به دست آمده، به مرور زمان انتخاب و پرورش یافته است.
وانکه بی پرورش بماند ببین
چون کثیف است و خوار و بی تمکین
هوش مصنوعی: کسی که نتواند تحت تعلیم و تربیت قرار گیرد، مانند فردی است که در حالتی نجس و خوار زندگی می‌کند و از نظر اجتماعی در جایگاه پایینی قرار دارد.
نادرست آنکه ایزدش سازد
کار او را تمام پردازد
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که نادرست است که کسی فکر کند که خداوند با تمام قدرت، کارهای او را به طور کامل انجام می‌دهد.
نتوان حکم کرد بر نادر
گرچه حق هست بر همه قادر
هوش مصنوعی: هرچند خداوند بر همه چیز توانایی دارد، اما نمی‌توان در مورد نادر قضاوت کرد.
حکم بر غالب است در عالم
زان زمان که پدید شد آدم
هوش مصنوعی: حکمت و اختیار بر دنیا حاکم است از زمانی که انسان پا به عرصه وجود گذاشت.
تو ازین حکم وقاعده مگذر
مکش از امر و حکم یزدان سر
هوش مصنوعی: از این قانون و قاعده عبور نکن و دستور و فرمان خداوند را نادیده نگیر.
تا دهد از کرم بخود راهت
گرچه ز اختر کمی کند ماهت
هوش مصنوعی: اگرچه ماه تو ممکن است نور کمی داشته باشد، اما با لطف و کرم او، راهی به سوی تو باز می‌شود.
نادراً گر کسی بیابد گنج
تو مهل کسب خود مرم از رنج
هوش مصنوعی: به ندرت کسی پیدا می‌شود که گنجینه تو را بیابد، پس برای به دست آوردن روزی‌ات، خودت را از زحمت بی‌نیاز کن.
کار میکن ز کسب خود میخور
تا نگردی اسیر جوع و ضرر
هوش مصنوعی: برای تأمین نیازهای خود تلاش کن و از حاصل زحمتت بهره‌مند شو تا دچار گرسنگی و مشکلات مالی نشوی.
گر دهد با تو نیز گنج خدا
کسب مانع نمیشود آنرا
هوش مصنوعی: اگر خداوند به تو نعمتی عطا کند، هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی بهره‌برداری و استفاده از آن را بگیرد.
هیچگونه زکسب و کار ممان
گر بود قسمتت رسد هم آن
هوش مصنوعی: اگر قسمت تو چیزی باشد، حتی اگر از کار و کوشش نیز فاصله بگیری، باز هم به تو خواهد رسید.
ورنه زین نیز تا نمانی تو
جهد مگذار تا توانی تو
هوش مصنوعی: اگر به این حالت ادامه دهی، هرگز نتوانی به هدف برسی، پس تلاش کن و از تمامی توانایی‌هایت استفاده کن.
طاعت و بندگی بجا میار
هیچیک امر را فرو مگذار
هوش مصنوعی: در عبادت و بندگی خود کوشا باش و هیچ دستوری را نادیده نگیر.
تا زهر طاعتت ثواب رسد
تا ترا از خدا خطاب رسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که اجر بندگی و اطاعت تو به خدا برسد، انتظار دارم که از جانب او صدایی به تو برسد.
که مرا بندۀ سزاواری
نشود ضایع آنچه میکاری
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌گذارم تلاش‌هایم هدر بروند؛ زیرا من سزاوار دریافت نتیجه آنها هستم.
بر دهد بیگمان در آخر کار
پر کنی خود ز کشته صد انبار
هوش مصنوعی: در پایان کار، به یقین تو خود را پر می‌کنی از انبارهای پر از کشتگانی که به سرنوشتشان دچار شده‌ای.
روز حشر و ندامت ای مؤمن
همه ترسان روند و تو ایمن
هوش مصنوعی: در روز قیامت و زمانی که مردم به خاطر اعمالشان احساس پشیمانی و ترس می‌کنند، تو ای مؤمن در امان خواهی بود و از این ترس‌ها در امان می‌زاری.