گنجور

سوگواری بر مرگ شاه

از چه رو خاک سیه گردون به فرق ماه کرد
مشعل خورشید را گردون چرا پر کاه کرد
از چه رو بر نیل ماتم زد لباس عافیت
هر که جادر ساحت این نیلگون خرگاه کرد
این چه صورت بود کز هر گوشه زرین افسری
زد به خاک ره سر و افسر ز خاک راه کرد
چیست افغان غلامان شه باقی مگر
آسمان بی‌مهریی با بندگان شاه کرد
آه کز بی‌مهری گردون شه باقی‌نماند
از چه باقی ماند عالم چون شه باقی نماند
پشت نه گردون ز کوه محنت ما بشکند
آری آری کوه درد ما کمرها بشکند
جای آن دارد که همچون بندگانش آسمان
آنقدر سر بر زمین کوبد که سد جا بشکند
باز اگر آرد به گردش جام زرین آفتاب
جام زرین بر سر این چرخ مینا بشکند
ور کند دیگر ثریا خنده دندان نما
از سر کین چرخ دندان ثریا بشکند
کس چه حد دارد که خندد در عزای اینچنین
خود چه جای خنده باشد در بلای اینچنین
هست این بزمی که عمری عنبر تر ریختند
کاین زمان خاک سیه بر جای عنبر ریختند
این حریم خسروانی را که می‌پاشند کاه
قرنها بر یکدگر سد تودهٔ زر ریختند
وین بساط پادشاهی کاندر او ریزند اشک
سالها بر روی هم سد گنج گوهر ریختند
روز محشر هم عجب کز خاک سر بیرون کنند
بس کزین غم خاکساران خاک بر سر ریختند
این چه آتش بود ای گردون که بر عالم زدی
دود از عالم برآوردی ، جهان بر هم زدی
چون علم ای سرفرازان فوطه در گردن کنید
چاکها در جامه همچون شده تا دامن کنید
دود بر می‌خیزد از مشعل به آن آهن دلی
کم نیند از وی شما هم سوز خود روشن کنید
شب بسوزید و چو شمع مرده روز از مسکنت
چهره پر خاک سیه در گوشه مسکن کنید
رو بتابید آتشین رویان ز گلشن بعد از این
همچو آتش جای در خاکستر گلخن کنید
زین عزا برخاست دود از آتشین رخساره‌ها
رخ به خاکستر نهان کردند آتش پاره‌ها
شاه باقی کو ز عالم رفت عمر میر باد
نیر اقبال او چون مهر عالمگیر باد
تا چو زنجیر است موج آب در پای چنار
دشمن او دست بر سر ، پای در زنجیر باد
در دبیرستان گردون تا نشان یابد ز تیر
خصم بی تدبیر او یارب نشان تیر باد
تا ابد سرسبز و خرم نخل این بستان سرا
سد چو وحشی اندر آن بستان سرا دستان سرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از چه رو خاک سیه گردون به فرق ماه کرد
مشعل خورشید را گردون چرا پر کاه کرد
هوش مصنوعی: چرا خاک تیره آسمان بر سر ماه نشسته و روشنایی خورشید را به چیزی بی‌ارزش تبدیل کرده است؟
از چه رو بر نیل ماتم زد لباس عافیت
هر که جادر ساحت این نیلگون خرگاه کرد
هوش مصنوعی: چرا کسی که در این مکان آرامش و آسایش را تجربه کرده، بر نیل که نماد غم و ماتم است، لباس پوشیده است؟
این چه صورت بود کز هر گوشه زرین افسری
زد به خاک ره سر و افسر ز خاک راه کرد
هوش مصنوعی: این چه شکلی بود که از هر طرف، زیبا و درخشان، کسی که دارای مقام و رتبه بلند بود، سر و تاج خود را به خاک راه انداخت؟
چیست افغان غلامان شه باقی مگر
آسمان بی‌مهریی با بندگان شاه کرد
هوش مصنوعی: چیست که جز آسمان، افکندن خشم بر بندگان پادشاه، باقی نمانده است؟
آه کز بی‌مهری گردون شه باقی‌نماند
از چه باقی ماند عالم چون شه باقی نماند
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر بی‌وفایی آسمان، هیچ‌چیز از آنچه که باقی‌مانده باقی نمی‌ماند. اگر شاهی در کار نباشد، چرا عالم همچنان وجود دارد؟
پشت نه گردون ز کوه محنت ما بشکند
آری آری کوه درد ما کمرها بشکند
هوش مصنوعی: اگر کوه‌های درد و رنج ما، که به دوش داریم، به گردون آسمان فشار آورد، آنقدر طاقت‌فرساست که این فشار می‌تواند ستون‌های آسمان را بشکند.
جای آن دارد که همچون بندگانش آسمان
آنقدر سر بر زمین کوبد که سد جا بشکند
هوش مصنوعی: آسمان باید به حدی به زمین ضربه بزند که مانند بندگانش، سدها را بشکند و فضای جدیدی ایجاد کند.
باز اگر آرد به گردش جام زرین آفتاب
جام زرین بر سر این چرخ مینا بشکند
هوش مصنوعی: اگر دوباره خورشید مانند جامی طلایی به دور خود بچرخد، آن وقت این جام زرین بر روی این آسمان آبی خواهد شکست.
ور کند دیگر ثریا خنده دندان نما
از سر کین چرخ دندان ثریا بشکند
هوش مصنوعی: اگر ستاره ثریا بخواهد به کسی به خاطر کینه‌اش بخندد، چرخ روزگار باعث می‌شود که دندان‌های آن ستاره نیز بشکند.
کس چه حد دارد که خندد در عزای اینچنین
خود چه جای خنده باشد در بلای اینچنین
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند در چنین مصیبت بزرگی بخندد؛ اینجا که این‌قدر درد و غم هست، چه جای خندیدن است؟
هست این بزمی که عمری عنبر تر ریختند
کاین زمان خاک سیه بر جای عنبر ریختند
هوش مصنوعی: این مراسمی که سال‌ها بوی خوش عنبر می‌داد، اکنون با خاک سیاه جایگزین شده است.
این حریم خسروانی را که می‌پاشند کاه
قرنها بر یکدگر سد تودهٔ زر ریختند
هوش مصنوعی: در این قلمرو سلطنتی که می‌پاشند کاه و بی‌اعتنایی، قرن‌هاست که بر یکدیگر غبار می‌نشیند و در عوض دنیایی از ثروت و زر به یکدیگر تقدیم شده است.
وین بساط پادشاهی کاندر او ریزند اشک
سالها بر روی هم سد گنج گوهر ریختند
هوش مصنوعی: بساط پادشاهی را، که در آن سال‌ها اشک‌ها به‌هم انباشته شده، بر روی هم انبوهی از گنج‌های با ارزش ریخته‌اند.
روز محشر هم عجب کز خاک سر بیرون کنند
بس کزین غم خاکساران خاک بر سر ریختند
هوش مصنوعی: در روز قیامت، شگفت‌انگیز است که از خاک انسان‌ها خارج می‌شوند، زیرا بسیاری از افراد غم و اندوهی که بر خاک‌ساران داشتند، بر سر خود ریختند.
این چه آتش بود ای گردون که بر عالم زدی
دود از عالم برآوردی ، جهان بر هم زدی
هوش مصنوعی: این چه آتش وحشتناکی بود که ای آسمان بر سر جهان فرود آوردی، که از آن دود برخاست و همه چیز را به هم ریختی.
چون علم ای سرفرازان فوطه در گردن کنید
چاکها در جامه همچون شده تا دامن کنید
هوش مصنوعی: وقتی که شما به علم و دانش دست یابید، مانند سرافرازانی خواهید بود که با افتخار نشانه‌های آن را بر گردن خود آویخته‌اند. پس باید در لباس خود جاک‌ها را برای نشان دادن موقعیت‌تان باز کنید تا بتوانید در جمع با عزت و ارادت حضور پیدا کنید.
دود بر می‌خیزد از مشعل به آن آهن دلی
کم نیند از وی شما هم سوز خود روشن کنید
هوش مصنوعی: دود ناشی از مشعل نشان‌دهنده تلاش و انگیزه‌ای است که از دل فولادین برمی‌خیزد. شما نیز باید آتش و激情 درون خود را شعله‌ور کنید و از آن بهره‌برداری کنید.
شب بسوزید و چو شمع مرده روز از مسکنت
چهره پر خاک سیه در گوشه مسکن کنید
هوش مصنوعی: شب را بسوزید و مانند شمعی که خاموش شده، در روز، به خاطر فقر و مسکنت، چهره‌ای غمگین و سرشار از غبار سیاهم در گوشه خانه‌تان به نمایش بگذارید.
رو بتابید آتشین رویان ز گلشن بعد از این
همچو آتش جای در خاکستر گلخن کنید
هوش مصنوعی: بعد از این، ای زیبایانی که همچون آتش درخشانید، از باغ و گلشن خارج شوید و همچون آتش، جایی در خاکستر و شعله‌های پرشور ایجاد کنید.
زین عزا برخاست دود از آتشین رخساره‌ها
رخ به خاکستر نهان کردند آتش پاره‌ها
هوش مصنوعی: از این سوگ، دودی از چهره‌های سوخته برخاست، و آن چهره‌ها به خاکستر پنهان شدند، در حالی که آتش تکه‌تکه‌ها هنوز در حال شعله‌ور است.
شاه باقی کو ز عالم رفت عمر میر باد
نیر اقبال او چون مهر عالمگیر باد
هوش مصنوعی: شاه بزرگ و جاودانه‌ای که از دنیا رفت، عمرش مانند نسیب باد و بخت او مانند خورشید درخشان و همه‌جانبه بود.
تا چو زنجیر است موج آب در پای چنار
دشمن او دست بر سر ، پای در زنجیر باد
هوش مصنوعی: موج آب مانند زنجیری به پاهای درخت چنار پیچیده است و دشمن او دستش را بر سر گذاشته و پایش در زنجیر باد گرفتار شده است.
در دبیرستان گردون تا نشان یابد ز تیر
خصم بی تدبیر او یارب نشان تیر باد
هوش مصنوعی: در آسمان زندگی تا زمانی‌که نشانه‌ایی از تیر خصم بی‌عقل نمایان شود، ای پروردگار، نشان تیر باد را نشان بده.
تا ابد سرسبز و خرم نخل این بستان سرا
سد چو وحشی اندر آن بستان سرا دستان سرا
هوش مصنوعی: نخل‌های این باغ همیشه سبز و شاداب خواهند بود، همان‌طور که در این باغ سرسبز، وحشیانه و آزاد زندگی می‌کنند.

حاشیه ها

1394/11/08 10:02
مهدی

سلام دوست من . املای سد نادرست می باشد . به صد تصحیح بفرمایید لطفا