شمارهٔ ۳۶۴
هجر خدایا بس است زود وصالی بده
شوق مده اینهمه یا پر و بالی بده
خوبی خود را بگیر از دلم اندازهای
آینه آوردهام عرض جمالی بده
ای دل وحشت گریز اینهمه دهشت چرا
فرصت حرفی بجو شرح ملالی بده
از پی یک نیم جان چند تقاضای ناز
میدهم اینک به تو لیک مجالی بده
ساده فریب کسی وصل نبخشی مبخش
نیم فسونی بدم وعده وصالی بده
یاد غزلهای تو وحشی و این ذوق عشق
بیهده گردی بس است دل به غزالی بده
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هجر خدایا بس است زود وصالی بده
شوق مده اینهمه یا پر و بالی بده
هوش مصنوعی: پروردگارا، دلتنگی و دوری بس است، زود مرا به وصال برسان. دیگر از شوق فراق مرا آزار نده و فقط بال و پر آزادی و خوشبختی به من ببخش.
خوبی خود را بگیر از دلم اندازهای
آینه آوردهام عرض جمالی بده
هوش مصنوعی: از دل من خوبیهای خود را بگیر، چون به اندازهای آینه آوردهام که بتوانم زیباییات را به نمایش بگذارم.
ای دل وحشت گریز اینهمه دهشت چرا
فرصت حرفی بجو شرح ملالی بده
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از این همه ترس و ناامیدی فرار میکنی؟ به جای این همه وحشت، بگذار فرصتی برای گفتوگو و تشریح ناراحتیهایت فراهم شود.
از پی یک نیم جان چند تقاضای ناز
میدهم اینک به تو لیک مجالی بده
هوش مصنوعی: من برای یک نیمه جان خود، درخواستهای محبتآمیز زیادی دارم. اکنون به تو میگویم، اما خواهش میکنم فرصتی به من بده.
ساده فریب کسی وصل نبخشی مبخش
نیم فسونی بدم وعده وصالی بده
هوش مصنوعی: اگر کسی ساده و بیخبر باشد، تو او را فریب نده و وعده وصالی به او نده. من در گذشته به تو وعده وصالی دادهام که نادرست بوده است.
یاد غزلهای تو وحشی و این ذوق عشق
بیهده گردی بس است دل به غزالی بده
هوش مصنوعی: به یاد شعرهای تو و این عشق بیفایده بس است، قلبت را به غزالی بسپار.