گنجور

شمارهٔ ۳۶۲

خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
نشان اینچنین بختی کجا یابم نشانم ده
نثاری خواهم ای جان آفرین شایستهٔ پایش
پر از نقد وفا و مهر یک گنجینه جانم ده
سخن بسیار و فرصت کم خدایا وصل چون دادی
نمی‌بخشی اگر طول زمان طی لسانم ده
سگ خواری کش عشقم به گردن طوق خرسندی
اگر خوان امیدی گستری یک استخوانم ده
من و آزردگی از عشق و عشق چون تویی حاشا
گرت باور نمی‌داری به دست امتحانم ده
من آن خمخانه پردازم که بدمستی نمی‌دانم
الا ای ساقی دوران می از رطل گرانم ده
یکی طومار در دست و در او احوال من وحشی
اگر فرصت شود گاهی به یار نکته دانم ده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
نشان اینچنین بختی کجا یابم نشانم ده
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در کنار او بمیرد. ای خدا، به من هم چنین سرنوشتی عطا کن. چنین خوشبختی را کجا می‌توانم پیدا کنم؟
نثاری خواهم ای جان آفرین شایستهٔ پایش
پر از نقد وفا و مهر یک گنجینه جانم ده
هوش مصنوعی: ای جان‌آفرین، من می‌خواهم نثاری از محبت و وفا برای تو داشته باشم. از تو می‌خواهم که گنجینه‌ای از عشق و جانم را به من عطا کنی.
سخن بسیار و فرصت کم خدایا وصل چون دادی
نمی‌بخشی اگر طول زمان طی لسانم ده
هوش مصنوعی: خدایاه! حرف‌های زیادی دارم و وقت کمی، اگر پیوندی که برقرار کردی را نمی‌گذاری طول بکشید، پس به من زبان بده تا بتوانم آنچه در دلم است بگویم.
سگ خواری کش عشقم به گردن طوق خرسندی
اگر خوان امیدی گستری یک استخوانم ده
هوش مصنوعی: عشق من به حدی است که با تحمل سختی‌ها و ناملایسی‌ها زندگی می‌کنم. اگر فرصتی برای امید به دست بیاورم، تنها یک استخوان به من بدهید تا بتوانم سرپا بمانم.
من و آزردگی از عشق و عشق چون تویی حاشا
گرت باور نمی‌داری به دست امتحانم ده
هوش مصنوعی: من از عشق به تو آزرده‌ام، اما اگر به عشق من شک داری، می‌خواهم که آزمایش کنی و ببینی که چقدر نسبت به تو احساس دارم.
من آن خمخانه پردازم که بدمستی نمی‌دانم
الا ای ساقی دوران می از رطل گرانم ده
هوش مصنوعی: من در جایی هستم که نمی‌دانم چگونه مست شوم. ای ساقی، لطفاً می‌خواهی به من از شراب با کیفیت و سنگین بدهی.
یکی طومار در دست و در او احوال من وحشی
اگر فرصت شود گاهی به یار نکته دانم ده
هوش مصنوعی: شخصی در دستش یک نوشته دارد که در آن درباره وضعیت من وحشی صحبت کرده و اگر فرصتی پیش آید، به دوست خود نکاتی را می‌گوید.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۶۲ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۶۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/08/26 16:10
نوشین جودزاده

چرا وزن بیت دوم، سوم و چهارم به نظر درست نمی آید؟ اشتباهی در نوشتن پیش آمده یا اصل شعر همین است؟