گنجور

شمارهٔ ۳۵۳

میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
سگ کوی تو بودم روزگاری حرمت من کو
به سد جان می‌خرم گردی که خیزد از سر راهت
ندارم قدر خاک راه پیشت ، قیمت من کو
به داغم هر زمان دردی فزاید محرم بزمت
کسی کو با تو گوید درد و داغ حسرت من کو
چو خواهد بی‌گناهی را کشد احوال من پرسد
که آن بی‌خانمان پیدا نشد در صحبت من کو
مگو در بزم او دایم به عیش و عشرتی وحشی
کدامین عیش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
سگ کوی تو بودم روزگاری حرمت من کو
هوش مصنوعی: در میان مردم، مرا بی‌احترام کردی. زمانی که من همچون سگی در کوی تو بودم، کجا رفت آن حرمت و ارادتی که به من داشتی؟
به سد جان می‌خرم گردی که خیزد از سر راهت
ندارم قدر خاک راه پیشت ، قیمت من کو
هوش مصنوعی: من برای دستیابی به تو آماده‌ام که هر سختی و مانعی را بپذیرم، اما نمی‌دانم ارزش و مقام من در برابر تو چه اندازه است و نمی‌توانم خود را با خاکی که در راه توست مقایسه کنم.
به داغم هر زمان دردی فزاید محرم بزمت
کسی کو با تو گوید درد و داغ حسرت من کو
هوش مصنوعی: هر لحظه بر داغ من افزوده می‌شود و دردی بیشتر می‌آید. کسی نیست که به جمع تو بیاید و از درد و حسرت من با تو حرف بزند.
چو خواهد بی‌گناهی را کشد احوال من پرسد
که آن بی‌خانمان پیدا نشد در صحبت من کو
هوش مصنوعی: وقتی کسی بخواهد بی‌گناهی را به دردسر بیندازد، باید حال من را جویا شود، چون دیگر نمی‌تواند آن فرد بی‌خانمان را که در کنار من بود، پیدا کند.
مگو در بزم او دایم به عیش و عشرتی وحشی
کدامین عیش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو
هوش مصنوعی: نگو که در میهمانی او همیشه مشغول خوشی و لذت هستی. چنین لذت و خوشی‌ای از کجا آمده است، در حالی که مردم از غم و اندوه رنج می‌برند و خوشی من کجاست؟