شمارهٔ ۲۱۷
به لب بگوی که آن خندهٔ نهان نکند
مرا به لطف نهان تو بد گمان نکند
تو خود مرا چه کنی لیک چشم را فرمای
که آن نگه که تو کردی زمان زمان نکند
تو رنجهای زمن و میل من ولی چکنم
بگو که ناز توام دست در میان نکند
گرم مجال نگاهی بود زمان چکنم
حکایتی که نگه میکند زبان نکند
هزار سود در این بیع هست خواهی دید
مرا بخر که خریدار من زیان نکند
جفا و هر چه کند گو به من خداوند است
ولیک نسبت ما را به این و آن نکند
بس است جور ز صبر آزمود وحشی را
هزار بار کسی را کس امتحان نکند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به لب بگوی که آن خندهٔ نهان نکند
مرا به لطف نهان تو بد گمان نکند
هوش مصنوعی: به لب اشاره کن که لبخند پنهانت باعث سوءتفاهم نشود و مرا به اشتباه نیندازد.
تو خود مرا چه کنی لیک چشم را فرمای
که آن نگه که تو کردی زمان زمان نکند
هوش مصنوعی: تو هر کار که بخواهی میکنی، اما به چشمانت بگو که آن نگاه که تو به من کردی، وقت و زمان را تغییر نمیدهد.
تو رنجهای زمن و میل من ولی چکنم
بگو که ناز توام دست در میان نکند
هوش مصنوعی: تو از من دلخور هستی و تمایل من به تو است، اما من چه کاری میتوانم انجام دهم؟ بگو که ناز تو باعث نمیشود من دست از تلاش بردارم.
گرم مجال نگاهی بود زمان چکنم
حکایتی که نگه میکند زبان نکند
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای یک نگاه به من باشد، چه بگویم از داستانی که نگاه به آن میتواند بیانگر و گویای آن باشد.
هزار سود در این بیع هست خواهی دید
مرا بخر که خریدار من زیان نکند
هوش مصنوعی: در این معامله هزاران منفعت وجود دارد، اگر میخواهی، مرا بخر، چرا که خریدار من ضرر نخواهد کرد.
جفا و هر چه کند گو به من خداوند است
ولیک نسبت ما را به این و آن نکند
هوش مصنوعی: هر جنایتی و هر چیزی که به من میشود، به خداوند مربوط است، اما او ما را با دیگران قیاس نمیکند و نسبت نمیدهد.
بس است جور ز صبر آزمود وحشی را
هزار بار کسی را کس امتحان نکند
هوش مصنوعی: دیگر بس است که از صبر و تحمل آزمایش شد، و وحشی را هزار بار کسی را آزمایش نکند.