برگردان به زبان ساده
تا شنید از باد پیغام وصال یار گل
بر هوا میافکند از خرمی دستار گل
هوش مصنوعی: وقتی گل بوی پیام پیوستن به معشوق را از باد شنید، از شادی خود را در هوا رها کرد و بهشت را به نمایش گذاشت.
گرنه از رشگ رخ او رو به ناخن میکند
مانده زخم ناخنش بهر چه بر رخسار گل
هوش مصنوعی: اگر به خاطر حسادت به زیبایی او، ناخن خود را بر صورت گل نکشد، پس دلیل زخمهایی که بر صورت گل مانده چیست؟
تا نگیرد دامنش گردی کشد جاروب وار
دامن خود در ره آن سرو خوشرفتار گل
هوش مصنوعی: تا زمانی که گرد و غبار به دامن او نچسبیده، دامن خود را مانند جاروب، در مسیر آن سرو خوشرفتار پاک میکند.
خویش را دیگر به آب روی خود هرگز ندید
تا فروزان دید آن رخسار آتشبار گل
هوش مصنوعی: چهرهام را دیگر هیچگاه در آینه نیافتم تا زمانی که آن چهرهی درخشان و آتشین گل را دیدم.
از رگ گردن نگردد دعوی خوناب خوب
گو برو با روی او دعوی مکن بسیار گل
هوش مصنوعی: اگر کسی در مورد خون و مشکلش حرفی بزند، نباید درباره زیبایی چهره او صحبت کند. بهتر است روی زیبایی او تمرکز کنی و به جای دعوا و درگیری، از او بگویی.
نافه تاتار را باد بهاری سرگشود
چیست پر خون نیفهای ازنافه تاتار گل
هوش مصنوعی: باد بهاری گل زردی را از جایی بهخصوص میآورد که نشاندهندهی حالتی پر از زندگی و نشاط است، اما در عین حال میتواند از سختیها و دردها نیز حکایت کند. این تضاد بین زیبایی و اندوه در این طبیعت ملموس است.
گر گدایی در هم اندوز و مرقع پوش نیست
از چه رو بر خرقه دوزد درهم و دینار گل
هوش مصنوعی: اگر یک گدا که در رختی کهنه و پاره زندگی میکند، پول و طلا را برای چه میخواهد وقتی که خودش در نیاز و فقر به سر میبرد؟
تا میان بلبل و قمری شود غوغا بلند
میزند ناخن بهم از باد در گلزار گل
هوش مصنوعی: تا زمانی که بلبل و قمری با هم سروصدا کنند، باد در گلزار به شدت وزیده و ناخنها را به هم میکشد.
بر زمین افتاد طفل غنچه گویا از درخت
خود نمودش غنچه بر شکل دهان مار گل
هوش مصنوعی: طفل غنچهای بر زمین افتاده است و به نظر میرسد که درختش او را به شکل دهان یک مار گلآلوده کرده است.
گر نمیآید ز طوف روضه آل رسول
چیست مهر آل کاورده است بر تومار گل
هوش مصنوعی: اگر از زیباییهای باغ آل رسول خبری نیست، پس چه چیزی باعث جلب محبت آل محمد در دنیای گلها شده است؟
نخل باغ دین علی موسی بن جعفر را که هست
باغ قدر و رفعتش را ثابت و سیار گل
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به اهمیت و جایگاه علی بن موسی الرضا (ع) اشاره میشود. او به عنوان درختی بلند و باارزش در دین شناخته میشود که در باغی از فضایل و کرامتها قرار دارد. این باغ، نشاندهنده عظمت و مقام والای اوست که همچنان ثابت و پاک باقی مانده و همچنان درخشش و زیبایی خود را حفظ کرده است.
آنکه بر دیوار گلخن گر دمد انفاس لطف
عنکبوت و پرده را سازد بر آن دیوار گل
هوش مصنوعی: کسی که با نفسهای لطف و محبت خود، بر دیوار کاهگلی بخواهد تأثیری بگذارد، همانند عنکبوتی است که تارهایش را بر آن دیوار میسازد.
نخل اگر از موم سازی در ریاض روضهاش
گردد از نشو و نما سرسبز و آرد بار گل
هوش مصنوعی: اگر نخل را از موم درست کرده و در باغی زیبا قرار دهی، همچنان که از رشد و شکوفایی برخوردار است، گلها نیز بارور خواهند شد.
گاه شیر پرده را جان میدهد کز خون خصم
بر دمد سرپنجهٔ او را ز نوک خار گل
هوش مصنوعی: گاهی شیر با تمام وجودش برای حفظ پردهاش جان میدهد، زمانی که از خون دشمنش به نرمی و قدرت میزند، طلسمش را در خوابگاه گل با خاری تازه و تیز به نمایش میگذارد.
گه برون آورد خار ساکنی از پای سگ
گاه دست ناقهاش زد بر سر کهسار گل
هوش مصنوعی: گاهی خار سگی را که در پایش گیر کرده از بیرون میآورد، و گاهی هم دستانش را بر سر کوهی از گل میزند.
گاه بهر مردم آبی ز خون اهرمن
نقش ماهی را کند در قعر دریا بار گل
هوش مصنوعی: گاهی اوقات برای رفاه مردم، اهرمن (نیروهای منفی) مجبور میشود به قیمت خون خود، تصویر ماهی را در اعماق دریا و در زیر باران گلها به وجود آورد.
ای که دادی دانهٔ انگور زهر آلودهاش
کشت کن اکنون به گلزاریکه باشد بار گل
هوش مصنوعی: ای کسی که درختی با میوههای زهرآلود به من دادی، حالا در باغی که گلهای خوشبو دارد، کار کن و تلاش کن.
با دل پر زنگ شو گو غنچه در باغ جحیم
آنکه پنهان ساختش در پرده زنگار گل
هوش مصنوعی: دل را با احساسات شاد پر کن و به شکوفهای در باغی که جهنم به نظر میرسد، تبدیل شو. آن کسی که زیبایی و راز پنهان را در پس پردهای از زنگار گل نهان کرده است.
ای به دور روضهات خلد برین را سد قصور
وی به پیش نکهتت با سد عزیزی خوار گل
هوش مصنوعی: تو، ای که گرداگرد باغ تو بهشت برین را دیواری است بلند و در جلو بوی خوش تو، صدها عزیز در نشیب و فراز هستند که خود را فدای تو میکنند.
گر وزد بر شاخ گل باد سموم قهر تو
از دهن آتش دمد در باغ اژدر وار گل
هوش مصنوعی: اگر بادهای سمی بر درخت گل بوزد، خشم تو مانند آتش از دهان اژدها در باغ منتشر میشود.
سرو را کلک من است آن بلبل مشکین نفس
کش به اوصاف تو ریزد هر دم از منقار گل
هوش مصنوعی: من به بلبل مشکین میگویم که هر لحظه از خصوصیات تو، مانند گل، داستان میگوید. این بلبل همواره در حال وصف توست و عشق به تو را با نغمههایش ابراز میکند.
کلک من با معنی رنگین عجب شاخ گلیست
کم فتد شاخی که آرد بار این مقدار گل
هوش مصنوعی: قلم من با معانی رنگارنگ خود، همچون شاخهٔ گلی است که اگرچه کم میشود، ولی همان یک شاخه میتواند بار زیادی گل را به دوش بکشد.
در حدیث مدعی رنگینی شعرم کجاست
کیست کاین رنگش بود در گلشن اشعار گل
هوش مصنوعی: در سخنسرایی، کسی که ادعای زیبایی دارد، باید بداند که زیبایی شعرش از کجا میآید و چه کسی این رنگینکمانی از کلمات را در باغ اشعارش به وجود آورده است.
کی بود چون دفتر گل پیش دانایان کار
گر کسی چیند ز کاغذ فی المثل پرگار گل
هوش مصنوعی: هیچکس مانند گلداستانی که در دست دانایان است، وجود ندارد. اگر کسی بخواهد گل را ببرد، باید از کاغذی که به شکل پرگار ساخته شده، استفاده کند. این بدان معناست که برای درک و بیان زیباییهای گل، باید به شیوهای خاص و هنری نزدیک شد.
از گل بستان که خواهد کرد بر دیوار رو
گر بود بر صفحهٔ دیوار از پرگار گل
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد بر دیوار گلی بچسباند، باید بر روی دیوار به گونهای کار کند که آن گل به درستی و زیبا دیده شود. در اینجا اشاره به این است که هر چیزی نیاز به دقت و هنر در ارائه دارد تا جلوهگر و زیبا به نظر برسد.
کی تواند چون گل گلشن شود بلبل فریب
گر کشد بر تختهٔ در باغ را نجار گل
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند مانند گل در باغ زیبا و خوشبو باشد، در حالی که بلبل فریبنده بر تخته در باغ نشسته و زیبایی آن را توصیف میکند؟
غنچه سان سر در گریبان آر وحشی بعد ازین
بگذر از گلزار و با اهل طرب بگذار گل
هوش مصنوعی: ای وحشی، مانند غنچه سر را در کنج یقهات پنهان کن و بعد از این از باغ گل بگذر و با اهل شادابی و خوشگذرانی باش.
در گلستان دل افروز جهان ما را بس است
پنبه مرهم که کندیم از دل افکار گل
هوش مصنوعی: در باغ دلانگیز این دنیا، آنچه ما را خوشحال میکند، فقط مرهمی است که از دل افکار زیبا به دست آوردهایم.
شد بهار و چشم بیمار غمم در خون نشست
در بهاران بوتهٔ گل بردمد ناچار گل
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و چشمان بیمار من از غم در حال گریان است. در این بهار، گلها ناچار باید شکوفه بزنند.
تا بهار آمد در عشرت بر ویم بسته شد
کو ببازد بر در خوشحالیم مسمار گل
هوش مصنوعی: با آمدن بهار، خوشی و شادی در دلها افزایش یافته و بستری برای خوشحالی فراهم میشود. در این زمان، دلها آمادهاند تا به عشق و زیباییهای زندگی خوشامد بگویند. گلها شکوفا شده و به زندگی رنگ و بویی تازه میبخشند.
در بیان حال گفتن تا بکی بلبل شویم
در دعا کوشیم گو دست دعا بردار گل
هوش مصنوعی: در بیان حال، تا چه زمانی باید مانند بلبلان نغمهسرا باشیم؟ در دعا تلاش کنیم و دست دعا را به سوی گلها دراز کنیم.
تا زبان گل کشد بر صفحه بی پرگار آب
تا بود آیینه ساز باغ بیافزار گل
هوش مصنوعی: تا زمانی که گل با زبان خود روی آب نقاشی کند و باغ بدون ابزار به وجود آورد، زیبایی و سرزندگی در طبیعت برقرار میماند.
آنکه یکرنگ نقیضت گشته وز بیدانشی
میشمارد خار را در عالم پندار گل
هوش مصنوعی: کسی که به دلیل نادانی، به جای گل، خار را در دنیای خیال خود میبیند و به نوعی به رنگ و شکل تو تغییر یافته است.
باد رنگی کز رخش گردد سمن زار آینه
بسکه او را از برص بنماید از رخسارگل
هوش مصنوعی: باد رنگی که از چهره او میوزد، مثل سمن زار به نظر میرسد، زیرا او زیباییاش را از چهره گل به نمایش میگذارد و زیباییاش بینظیر است.