قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش پیغمبر اکرم«ص»
کسی مسیح شود در سراچه افلاک
که پا چو مهر مجرد کشد ز عالم خاک
به سیلخیز حوادث اسیر کلبه گل
ز طاق خانه نشیند به زیر موج هلاک
مقیم کشتی نوح است در دم توفان
کسی که ساخته چون مرغ خانه در خاشاک
چه برده آرزوی قصر و گلشنی ز تو هوش
که غیر آرزوی آن کسی نبرده به خاک
خطی طلب که شوی مالک ممالک قرب
کجا بری دم مردن قبالهٔ املاک
ز چرخ عربده جو غافلی که بر سر تست
به هوش باش که بد سرکشیست این بسراک
مجو ز شعله فروز ستیزه خاتم مهر
چرا که پیشهٔ زرگر نیاید از سکاک
به زیر دست بود صاف دل ز مسند جاه
که آب میل کند بیشتر به سوی مغاک
رخش سیاه که از بهر چرک دنیایی
نهد به هر کف پارو چو کیسه دلاک
ترا هوای دری در سر است و سرگرمی
که در سرش رودت سر چو مثقب حکاک
چرا نمیطلبی مهر در ز بهر وجود
که هست زینت بحر جهان به گوهر پاک
محمد عربی منشاء حکایت کن
که کرده زیب قدش را به جامهٔ لولاک
قمر به حجلهٔ چرخ از عروس معجزهاش
نمود گرد گریبان به یک مشاهد چاک
جهانیان ز عطایت چنان شدند سخی
که نیست در دگری جز مه صیام امساک
تو آن براق سواری که در شب اسرا
گذشتهای ز بیابان لامکان چالاک
مجره باز شبی خواهد آنچنان عمری
که در رکاب تو افتاده بود چون فتراک
اشاره تو اگر زور ساعدش بخشد
به نیزه گاو کمک از زمین کشد به سماک
گزند دیده تومار جرم را تو علاج
چنانکه علت افعی گزیده را تریاک
کجا به ملک کمال تو پای عقل رسد
که عالمیست از آنسوی کشور ادراک
به سوی من نگر از لطف یا رسول الله
ببین به این دل پرخون و دیده نمناک
شود چو چشم پرآبم هزار کشتی غرق
دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک
در آتشیم چو وحشی ز سوز سینه ولی
چوهست قطرهفشان ابر رحمت تو چه باک
سحاب لطف بباران به ما سیه کاران
که حرف نامه عصیان ما بشوید پاک
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شاهزادهٔ آزاده شاه خلیل الله: حسن ترا که آمده خط گرد لشکرشقصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در ستایش حضرت علی«ع»: تا به روی تو شد برابر گل
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی مسیح شود در سراچه افلاک
که پا چو مهر مجرد کشد ز عالم خاک
هوش مصنوعی: کسی میتواند به مقام والایی برسد که مانند خورشید از زمین و موانع خاکی فراتر رود و به عالم بالا و معنوی دست یابد.
به سیلخیز حوادث اسیر کلبه گل
ز طاق خانه نشیند به زیر موج هلاک
هوش مصنوعی: در میان حوادث پرخطر، خانهای که از گل ساخته شده است، زیر فشار و طغیان مشکلات قرار میگیرد و ویران میشود.
مقیم کشتی نوح است در دم توفان
کسی که ساخته چون مرغ خانه در خاشاک
هوش مصنوعی: در زمان سختی و بحران، کسی که مانند پرندهای در لانهاش در میان آتش و خطر احساس امنیت میکند، در واقع در دل طوفان و مشکلات، به مانند ساکن کشتی نوح است.
چه برده آرزوی قصر و گلشنی ز تو هوش
که غیر آرزوی آن کسی نبرده به خاک
هوش مصنوعی: آرزوی داشتن قصر و باغی زیبا، تنها خواب و خیال است و کسی در این دنیا جز آن کسی که به آن آرزو فکر میکند، چیزی از آن نخواهد برد.
خطی طلب که شوی مالک ممالک قرب
کجا بری دم مردن قبالهٔ املاک
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به مقام و جایگاهی بالا دست یابی و مالک مناطق زیادی شوی، در زمان مرگ به کجا میروی و چه مدارکی از املاک به همراه خواهی داشت؟
ز چرخ عربده جو غافلی که بر سر تست
به هوش باش که بد سرکشیست این بسراک
هوش مصنوعی: به هوش باش و غافل نباش از دنیای پرهیاهو، زیرا این جنبش و آشوبی که در اطرافت جریان دارد، نشانهای از بینظمی و طغیانی است که ممکن است به تو آسیب برساند.
مجو ز شعله فروز ستیزه خاتم مهر
چرا که پیشهٔ زرگر نیاید از سکاک
هوش مصنوعی: از شعلههای ستیزه و جدل دوری کن، چون که مهر و محبت به مانند هنر زرگری است و این کار با دارایی و سودای نزاع سازگار نیست.
به زیر دست بود صاف دل ز مسند جاه
که آب میل کند بیشتر به سوی مغاک
هوش مصنوعی: کسی که در موقعیت بالایی قرار دارد و دارای قدرت و مقام است، اگر دلش پاک و صاف باشد، به طبیعت خود تمایل دارد که به سمت خطرها و مشکلات برود، درست مانند آبی که به سمت گودال یا چاله کشیده میشود.
رخش سیاه که از بهر چرک دنیایی
نهد به هر کف پارو چو کیسه دلاک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که یک اسب سیاه، که برای کار در دنیا و تحمل سختیها عرق میریزد، به هر دست حاکمی مانند کیسهای است که در دست دلاک قرار میگیرد. در واقع، تشبیه به کار و زحمت یک موجود زنده برای کسانی است که از آن بهره میبرند.
ترا هوای دری در سر است و سرگرمی
که در سرش رودت سر چو مثقب حکاک
هوش مصنوعی: در فکر تو اشتیاقی برای رفتن به دریا وجود دارد و تو در این فکر غرق شدهای، مانند کسی که در دلش حفرهای دارد و در آن مشغول حکاکی است.
چرا نمیطلبی مهر در ز بهر وجود
که هست زینت بحر جهان به گوهر پاک
هوش مصنوعی: چرا از محبت چیزی نمیخواهی برای وجودت، در حالی که وجود تو مانند گوهری باارزش است که به زیبایی دریاهای جهان افزوده شده؟
محمد عربی منشاء حکایت کن
که کرده زیب قدش را به جامهٔ لولاک
هوش مصنوعی: محمد عربی داستانی را نقل کرده که در آن زیبایی قد او را در جامهای از رنگ لولاک توصیف میکند.
قمر به حجلهٔ چرخ از عروس معجزهاش
نمود گرد گریبان به یک مشاهد چاک
هوش مصنوعی: ماه در آسمان به مانند عروسی زیبا، جلوهگری میکند و با نور خود، پردههای شب را میشکافد.
جهانیان ز عطایت چنان شدند سخی
که نیست در دگری جز مه صیام امساک
هوش مصنوعی: مردم به خاطر بخششهای تو به قدری سخاوتمند شدند که در هیچ کس دیگری چنین ویژگیای یافت نمیشود، جز در مه صیام که در آن، امساک و خودداری از خوردن وجود دارد.
تو آن براق سواری که در شب اسرا
گذشتهای ز بیابان لامکان چالاک
هوش مصنوعی: تو مانند آن مرکب نورانی و سریع هستی که در شب معراج، از بیابانهای نامشخص و غیرمادی عبور کردهای.
مجره باز شبی خواهد آنچنان عمری
که در رکاب تو افتاده بود چون فتراک
هوش مصنوعی: شبی خواهد رسید که سرنوشت و تقدیر، همانند چیزی که در طول عمر تو در کنار تو بوده، خود را به نمایش خواهد گذاشت.
اشاره تو اگر زور ساعدش بخشد
به نیزه گاو کمک از زمین کشد به سماک
هوش مصنوعی: اگر اشاره تو نیرویی به دستش بدهد، میتواند با نیزه خود، گاو را از زمین بلند کند و به آسمان ببرد.
گزند دیده تومار جرم را تو علاج
چنانکه علت افعی گزیده را تریاک
هوش مصنوعی: آسیبهایی که بر تو وارد شده مثل گناهانت را میتوان درمان کرد، همانطور که سم نیش افعی را با تریاک مداوا میکنند.
کجا به ملک کمال تو پای عقل رسد
که عالمیست از آنسوی کشور ادراک
هوش مصنوعی: در کجا میتواند عقل به اندازهی کمال تو برسد، وقتی که جهانی فراتر از شناخت و درک ما وجود دارد؟
به سوی من نگر از لطف یا رسول الله
ببین به این دل پرخون و دیده نمناک
هوش مصنوعی: ای پیامبر خدا، با لطف و محبت خود به من بنگر و ببین این دل زخمخورده و چشمان اشکم را.
شود چو چشم پرآبم هزار کشتی غرق
دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم پر از اشک میشوند، ممکن است هزاران کشتی در دریای غم و اندوهم غرق شوند، در لحظهای که درد دل مانند طوفانی سهمگین به جانم میافتد.
در آتشیم چو وحشی ز سوز سینه ولی
چوهست قطرهفشان ابر رحمت تو چه باک
هوش مصنوعی: ما در آتش دردی که در دل داریم به شدت میسوزیم، اما مانند قطرهای که از ابر رحمت تو میبارد، هیچ نگرانیای نداریم.
سحاب لطف بباران به ما سیه کاران
که حرف نامه عصیان ما بشوید پاک
هوش مصنوعی: ای کاش باران رحمت الهی بر ما گناهکاران ببارد تا اینکه اعمال ناپسند و نافرمانیهای ما را شستشو دهد و پاک کند.