قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در ستایش میرمیران
ای برسر سپهر برین برده ترکتاز
خورشید بر سمند بلند تو طبل باز
دادند بهر لعل زر نقره خنگ تو
در کورهٔ سپهر زر مهر را گداز
دولت بود متابع بخت جوان تو
محمود را گزیر کجا باشد از ایاز
کوته شود فسانه دور و دراز خصم
در عرصهای که تیغ تو گردد زبان دراز
در پا فکند کبک به جنب حمایتت
خلخال دار حلقهٔ زرین چشم باز
از ماه نو قضا پی محمل کشیدنت
هر ماه بر جمازه گردون نهد جهاز
با خاطرت که پرده در نار موسویست
میخواست شمع لاف زند لب گزید گاز
مانند نرگس آنکه بود با تو سرگران
دست زمانه برکندش پوست چون پیاز
دندان زنی به کسر وقار تو زد عدو
لیک ایمنست کوه ز مقراضه گراز
شد سر فکنده دشمن جاهت که کس ندید
پیش عقاب دعوی گردنکشی ز غاز
اول اگر ز تیغ تو شد سرفکنده خصم
آخر ولی سنان تواش کرد سرفراز
جای مخالف تو دهد جان که هیچکس
نبود به غیر زاغ که بر وی کند نماز
تا واهب عطای تو ننهاد خوان جود
از روی حرص سیر نگردید چشم آز
شادی کمینه خادم عشرت سرای تست
ناشاد آنکه بر رخ او در کنی فراز
زیبد که چون صدف دهنش پر گهر کنی
وحشی که لب به ذکر عطای تو کرد باز
دادم طراز کسوت معنی ز نام تو
طرز کلام بنگر و طبع سخن طراز
تا مقتضای عشق چنین است کورند
عشاق در برابر ناز بتان نیاز
بادا نیازمند جنابت عروس بخت
چندان که میل طبع جوانان بود به ناز
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در ستایش میرمیران: لله الحمد کز حضیض خطرقصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شاهزادهٔ آزاده شاه خلیل الله: حسن ترا که آمده خط گرد لشکرش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.