گنجور

بخش ۳ - صفت نعل بندان

آن سخت دلان که خود پسندند
بیجاده لبان نعل بندند
از روی چو آفتاب ایشان
هر نعل چو ماه گشته تابان
وز پرتو آن رخ گذاره
هر مه را، چشم پر ستاره
عاشق ز جمال شان مشوش
نعلش ز فروغ شان در آتش
گشته ز فروغ روی ایشان
هر میخ فتیله ی فروزان
پروانه زده زبیمِ تو، بیخ
گاهی بر نعل و گاه بر میخ
چکّش به دکّان ز واله هان است
انگشت ز دسته در دهان است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن سخت دلان که خود پسندند
بیجاده لبان نعل بندند
هوش مصنوعی: افرادی که به خودشان مغرورند و فقط خود را می‌پسندند، دیوارهایی به دور خود می‌کشند و از دیگران فاصله می‌گیرند.
از روی چو آفتاب ایشان
هر نعل چو ماه گشته تابان
هوش مصنوعی: چهره‌اش همچون خورشید درخشان است و هر زین‌پرچم او مانند ماه نورانی و تابناک شده است.
وز پرتو آن رخ گذاره
هر مه را، چشم پر ستاره
هوش مصنوعی: به خاطر درخشش آن چهره، هر ماهی در آسمان مانند ستاره‌ای چشمک می‌زند.
عاشق ز جمال شان مشوش
نعلش ز فروغ شان در آتش
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر زیبایی آن‌ها دچار شگفتی و هیجان شده و نعل اسبش به خاطر درخشش نور آن‌ها در آتش قرار دارد.
گشته ز فروغ روی ایشان
هر میخ فتیله ی فروزان
هوش مصنوعی: نور و روشنی چهره‌ی آنها باعث شده که حتی میخ‌های فتیله‌ی روشن هم تحت تأثیر قرار بگیرند و درخشش خاصی پیدا کنند.
پروانه زده زبیمِ تو، بیخ
گاهی بر نعل و گاه بر میخ
هوش مصنوعی: پروانه به خاطر عشق و هیجان تو گاهی به پایه‌ای می‌چسبد و گاهی به میخی دیگر.
چکّش به دکّان ز واله هان است
انگشت ز دسته در دهان است
هوش مصنوعی: چکشی که به مغازه می‌خورد، ناشی از عشق و شوق است و انگشت کسی که دسته‌اش را گرفته، به دهانش رفته است.