گنجور

شمارهٔ ۸

از باده مست گشت بت می‌پرست ما
آمد چه خوب فرصت وصلش به دست ما
ما بر امور انفس و آفاق قادریم
لیکن قضاست مسئله پای‌بست ما
هر پنجه‌ای به پنجه ما ناورد شکست
بازوی عشق می‌دهد ای دل شکست ما
در ساحتش خطا بود اظهار هست و بود
زیرا به دست اوست همه بود و هست ما
مائیم جمله ذاکر و ساجد به پیش او
از اوست در نماز قیام نشست ما
گاهیم بر فراز و زمانیم در نشیب
تا خلق پی برند به بالا و پست ما
ای دوست استفاده ز فرصت غنیمت است
تدبیر چیست جست چو ماهی ز شست ما
وحدت حرام باد کسی کآرزو کند
لب بر لبش نهند صنم می‌پرست ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از باده مست گشت بت می‌پرست ما
آمد چه خوب فرصت وصلش به دست ما
هوش مصنوعی: از شراب مست شده‌ایم و به عشق معبود خود دل بسته‌ایم. حالا که فرصتی خوب برای وصال او به دست آمده، از آن بهره‌مند می‌شویم.
ما بر امور انفس و آفاق قادریم
لیکن قضاست مسئله پای‌بست ما
هوش مصنوعی: ما بر هر چیزی درون و بیرون خود تسلط داریم، اما در نهایت، قضا و تقدیر است که تعیین‌کننده مسائل اساسی ماست.
هر پنجه‌ای به پنجه ما ناورد شکست
بازوی عشق می‌دهد ای دل شکست ما
هوش مصنوعی: هر کسی که به ما آسیب برساند، در واقع عشق را به ما هدیه می‌دهد و ما باید این شکست را با دل قبول کنیم.
در ساحتش خطا بود اظهار هست و بود
زیرا به دست اوست همه بود و هست ما
هوش مصنوعی: در فضای وجود او، نشان دادن وجود و داشتن خطا است، چرا که همه چیز و هستی ما زیر سلطه اوست.
مائیم جمله ذاکر و ساجد به پیش او
از اوست در نماز قیام نشست ما
هوش مصنوعی: ما همه یادکنندگان و سجده‌کنندگان در برابر او هستیم، و قیام ما در نماز از او نشأت می‌گیرد.
گاهیم بر فراز و زمانیم در نشیب
تا خلق پی برند به بالا و پست ما
هوش مصنوعی: گاهی در اوج هستیم و زمانی فرو می‌افتیم، تا مردم متوجه وضعیت بالا و پایین ما شوند.
ای دوست استفاده ز فرصت غنیمت است
تدبیر چیست جست چو ماهی ز شست ما
هوش مصنوعی: ای دوست، بهره‌برداری از فرصت‌ها بسیار اهمیت دارد. تدبیر و برنامه‌ریزی چیست وقتی که مانند ماهی از آب می‌گریزی؟
وحدت حرام باد کسی کآرزو کند
لب بر لبش نهند صنم می‌پرست ما
هوش مصنوعی: هرکس آرزو کند که لب بر لب محبوبی بگذارد که ما او را می‌پرستیم، خود را از وحدت دور کرده است و این کار باید حرام شمرده شود.