شمارهٔ ۵۸ - در بنای مسجد کیخسرو خان
بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش
جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین
شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش
بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین
شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد
خرد را عقل و دریا را سخا و کوه را تمکین
جلال و عدل و احسان و جهانبانی و دینداری
همه در آسمان دولتش جمعند چون پروین
شده از شمع تیغش، خانه امن و امان روشن
چنان کز پشتبان دولتش، محکم بنای دین
چنان بر زیردستان زور کردن نیست حد کس را
که سر در عهد او آهسته بگذارند بر بالین
ز بیدادی که بر فرهاد مسکین رفته از خسرو
بکوه از بیم او خود را کشیده صورت شیرین
برآمد تا بتخت خسروی این شاه دین پرور
چراغان شد ز نور جبهه عباد، شهر دین
بسعی بنده درگاه او، کیخسرو عادل
که از سر کم نگردد سایه لطف شهش آمین
سر اخلاص کیشان، آنکه بالاتر بود پیشش
ز صد کیخسروی دربانی این شاه عدل آیین
بانجام آمد این عالم بنا، زآن سان، که از فیضش
سراپا رشک جنت گشت باب الجنة قزوین
بگفتم: این چه جا باشد؟ بتاریخش خرد گفتا:
«مکان طاعت و جای دعای پادشاه دین »
شمارهٔ ۵۷ - تاریخ مرگ ملابوذر فرزند مولانا خلیل الله قزوینی: ز گلزار «خلیل » خلت آیینشمارهٔ ۵۹ - تاریخ احداث باغ خرم آباد علی بیگ »: فروزان کوکب برج سعادت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش
جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین
هوش مصنوعی: در زمان شاه «عباس دوم»، جهان در شادی و خوشبختی قرار گرفت و این دوران شبیه به دامن گلچینی است که پر از گلهای زیبا و شاداب است.
شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش
بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین
هوش مصنوعی: پادشاه بینوا محبت میکند، چون به وسیلهی عدل و احسانش هیچ کس در جهان درد و رنجی ندارد، جز درد دین.
شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد
خرد را عقل و دریا را سخا و کوه را تمکین
هوش مصنوعی: سلطانی که اندیشه، اراده و بزرگی او به خرد یاد میدهد، عقل را مانند دریا و سخاوت را مانند دریا و قدرت را مانند کوه میسازد.
جلال و عدل و احسان و جهانبانی و دینداری
همه در آسمان دولتش جمعند چون پروین
هوش مصنوعی: همه ویژگیهای عالی همچون عظمت، عدالت، نیکوکاری، سرپرستی جهان و دینداری در آسمان حکومت او مانند ستارههای پروین گرد هم آمدهاند.
شده از شمع تیغش، خانه امن و امان روشن
چنان کز پشتبان دولتش، محکم بنای دین
هوش مصنوعی: با روشنایی شمع، امنیت و آرامش در خانه به وجود آمده است، به گونهای که با پشتوانه قدرت او، پایههای دین به خوبی استوار شده است.
چنان بر زیردستان زور کردن نیست حد کس را
که سر در عهد او آهسته بگذارند بر بالین
هوش مصنوعی: هرگز نباید به زیردستان آنقدر فشار آورد که نتوانند آرامش خود را حفظ کنند و به راحتی زندگی کنند.
ز بیدادی که بر فرهاد مسکین رفته از خسرو
بکوه از بیم او خود را کشیده صورت شیرین
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستمی که بر فرهاد بیچاره رفته، خسرو به کوه پناه برده و از ترس او، چهره شیرین خود را پنهان کرده است.
برآمد تا بتخت خسروی این شاه دین پرور
چراغان شد ز نور جبهه عباد، شهر دین
هوش مصنوعی: به دشت خیالی و درخشان سلطنت، این پادشاهی که دین را پرورش میدهد، با نور چهره عبادت روشن شد و شهر دین درخشان گردید.
بسعی بنده درگاه او، کیخسرو عادل
که از سر کم نگردد سایه لطف شهش آمین
هوش مصنوعی: با تلاش من در درگاه خداوند، کیخسرو عادل که سایه لطف او هیچگاه کاهش نخواهد یافت.
سر اخلاص کیشان، آنکه بالاتر بود پیشش
ز صد کیخسروی دربانی این شاه عدل آیین
هوش مصنوعی: فردی که در مقام و اخلاص بالاتر از دیگران است، نزد او ارزش و مقامش بیشتر از صد کیخسرو، پادشاهان بزرگ و حاکمان با عدل و انصاف است.
بانجام آمد این عالم بنا، زآن سان، که از فیضش
سراپا رشک جنت گشت باب الجنة قزوین
هوش مصنوعی: این دنیا به این شکل و با این ویژگیها ساخته شده که به لطف آن، قزوین به طور کامل به باغ بهشت شباهت پیدا کرده است.
بگفتم: این چه جا باشد؟ بتاریخش خرد گفتا:
«مکان طاعت و جای دعای پادشاه دین »
هوش مصنوعی: سوال کردم: اینجا چه جایی است؟ تاریخ خرد در پاسخ گفت: «این مکان، محلی است برای اطاعت و جایی برای دعا کردن به درگاه پادشاه دین.»