گنجور

شمارهٔ ۵۹۶

از برای مال، گشتن کوه صحرا تا به کی؟!
در ره دین، پا فگندن بر سر پا تا به کی؟!
از برای اینکه گیری در عوض کامی از او
خویشتن را این قدر دادن به دنیا تا به کی؟!
می‌گذارم حج واجب، سال دیگر تا به چند؟!
می‌دهم مال خدا، امروز و فردا تا به کی؟!
گشتن از بالانشینی زیر دست نفس خویش
گفتن صد حرف بی‌جا، بر سر جا تا به کی؟!
در فریب جاهلی چند، ای ریاضت کش مدام
خویش را در شیشه کردن همچو صهبا تا به کی؟!
آب عمر از سرگذشت و، کاخ تن از پا فتاد!
آرزوها در نمی‌آیند از پا تا به کی؟!
این قدر گردن‌کشی از گفتهٔ حق تا به چند؟!
اینچنین فرمان‌پذیری پیش دنیا تا به کی؟!
خویشتن را از درشتی‌ها سراسر ساختن
پایمان هرکسی چون سنگ سودا تا به کی؟!
بردن از گردن‌کشی هر لحظه خود را بر فلک
خویش را انداختن از طاق دل‌ها تا به کی؟!
خشک کردن کشت طاعت را ز بس بی‌حاصلی
دادن آب زندگی را سر به صحرا تا به کی؟!
استخوان واعظ از سنگ جفا شد توتیا
بودن ای دل همچنان چون سنگ خارا تا به کی؟!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از برای مال، گشتن کوه صحرا تا به کی؟!
در ره دین، پا فگندن بر سر پا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: نمی‌دانم تا چه زمانی باید برای پول و ثروت از کوه‌ها و دشت‌ها بگذریم؟ و تا چه مدت باید در مسیر دین بر جای خود بایستیم و صبر کنیم؟
از برای اینکه گیری در عوض کامی از او
خویشتن را این قدر دادن به دنیا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که چرا باید برای دستیابی به خواسته‌ها و لذت‌های دنیوی، این قدر از خودمان و ارزش‌هایمان را فدای دنیا کنیم؟!
می‌گذارم حج واجب، سال دیگر تا به چند؟!
می‌دهم مال خدا، امروز و فردا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: من امسال حج را به تعویق می‌اندازم و نمی‌دانم سال آینده چقدر فرصت دارم. مال خدا را امروز و فردا می‌دهم، اما این وضعیت تا کی ادامه دارد؟
گشتن از بالانشینی زیر دست نفس خویش
گفتن صد حرف بی‌جا، بر سر جا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: انسانی که در مقام بالا نشسته و به خواسته‌های نفس خود گوش می‌دهد، چه زمانی می‌خواهد از گفتن حرف‌های بی‌معنا و نادرست دست بردارد؟
در فریب جاهلی چند، ای ریاضت کش مدام
خویش را در شیشه کردن همچو صهبا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: ای کسی که همیشه در تلاش و زحمت هستی، تا کی می‌خواهی خودت را در زندان ظاهری و فریب‌های دنیوی نگه‌داری؟ باید بپذیری که این کار به کجا می‌انجامد؟
آب عمر از سرگذشت و، کاخ تن از پا فتاد!
آرزوها در نمی‌آیند از پا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: زندگی به سرعت در حال گذر است و بدن انسان در حال پیر شدن و سقوط است. آرزوها و خواسته‌ها نیز به واقعیت نمی‌پیوندند. تا چه زمانی باید منتظر بمانیم؟
این قدر گردن‌کشی از گفتهٔ حق تا به چند؟!
اینچنین فرمان‌پذیری پیش دنیا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: چقدر باید به نادیده گرفتن حقیقت ادامه دهیم؟ تا چه زمانی باید به خواسته‌های دنیای مادی تن بدهیم؟
خویشتن را از درشتی‌ها سراسر ساختن
پایمان هرکسی چون سنگ سودا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: انسان نباید تمام وجود خود را پر از خشونت و درشتی کند، چرا که هر کسی مانند سنگی سخت و بی‌روح می‌شود. تا کی باید این‌گونه زندگی کرد؟
بردن از گردن‌کشی هر لحظه خود را بر فلک
خویش را انداختن از طاق دل‌ها تا به کی؟!
هوش مصنوعی: باید از فشار و زورگویی دست برداریم و دیگر خودمان را با بار سنگین مشکلات غمگین نکنیم. تا چه زمانی می‌خواهیم دل‌هایمان را تحت فشار قرار دهیم؟
خشک کردن کشت طاعت را ز بس بی‌حاصلی
دادن آب زندگی را سر به صحرا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: کاشت و پرورش اطاعت را به خاطر بی‌ثمر بودن آن، بی‌دلیل خشک می‌کنیم. چرا باید آب حیات را به بیابان بریزیم؟ تا کی ادامه دهیم؟
استخوان واعظ از سنگ جفا شد توتیا
بودن ای دل همچنان چون سنگ خارا تا به کی؟!
هوش مصنوعی: سخنان واعظ به قدری سخت و بی‌رحم شده که مثل سنگ خالی از احساس است. ای دل، چرا باید همچنان مثل سنگ خارا بی‌احساس و بدون تغییر بمانی؟ تا کی قرار است این وضعیت ادامه داشته باشد؟