گنجور

شمارهٔ ۵

چون کند سویم نظر، چشم از کجا خواب از کجا
چون دهد تاب کمر، دل از کجا؟ تاب از کجا؟
ظالمان را باغ زینت خرم است از خون خلق
ورنه این گل‌های خنجر، میخورد آب از کجا؟
تیره روزان راست خرج از کیسه اهل کرم
ورنه مسکین ماه، آورده است مهتاب از کجا؟
نیست گنجایش دو عالم در این ده روزه عمر
جمع گردد بندگی با جمع اسباب از کجا؟
حال خواهی دست پر کن پیش بی‌برگان تهی
ورنه دارد چرخ و جد و شور دولاب از کجا؟
گرنه صیاد اجل را ماهی جان مطلب است
کرده در آب حیاتت، پشت قلاب از کجا؟
می‌تپد سیماب بر خود از گمان گشتنی
نیست باک از مرگت ای کمتر از سیماب از کجا؟
در شهوار سخن را نیست گوشی مشتری
کس نپرسد واعظ این کالاست کمیاب از کجا؟!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون کند سویم نظر، چشم از کجا خواب از کجا
چون دهد تاب کمر، دل از کجا؟ تاب از کجا؟
هوش مصنوعی: وقتی به سمت من نگاه می‌کند، چشمانم از کجا خواب می‌رود و کمرم از کجا تحمل این احساس را دارد؟ دل من هم از کجا این قدر طاقت می‌آورد؟
ظالمان را باغ زینت خرم است از خون خلق
ورنه این گل‌های خنجر، میخورد آب از کجا؟
هوش مصنوعی: ظالمان به خاطر ظلم و ستمی که می‌کنند، به ظاهر در زندگی خود خوشبخت و آسوده‌اند. اما واقعیت این است که این خوشبختی بر پایه‌ خون و رنج مردم بنا شده است. گل‌های زیبا و خرم در باغ آن‌ها، در واقع نمادی از ظلم است و معلوم نیست که این زیبایی از کجا و با چه قیمتی به دست آمده است.
تیره روزان راست خرج از کیسه اهل کرم
ورنه مسکین ماه، آورده است مهتاب از کجا؟
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که افرادی که در زندگی خود دچار بدشانسی و سیه‌روزی هستند، نمی‌توانند از امکانات و ثروت‌های دیگران بهره‌مند شوند؛ چرا که اگر دست از سخاوت و بخشندگی برندارند، زندگی آن‌ها بهبود نمی‌یابد. همچنین اشاره شده که فردی بی‌نوای ساده‌دل، نمی‌داند که زیبایی و نورانیّت زندگی از کجا به دست می‌آید.
نیست گنجایش دو عالم در این ده روزه عمر
جمع گردد بندگی با جمع اسباب از کجا؟
هوش مصنوعی: زندگی انسان در این دنیا کوتاه و محدود است و نمی‌توان همزمان همه چیز را در این مدت کم تجربه کرد. همچنین، نمی‌توان انتظار داشت که در این زمان محدود، همه چیز را با هم داشته باشیم و از آن بهره‌مند شویم.
حال خواهی دست پر کن پیش بی‌برگان تهی
ورنه دارد چرخ و جد و شور دولاب از کجا؟
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی حال و روز خوبی داشته باشی، باید با دست پر و کارآمد وارد میدان شوی وگرنه چرخ زندگی و حوادثش از کجا می‌تواند به تو کمک کند؟
گرنه صیاد اجل را ماهی جان مطلب است
کرده در آب حیاتت، پشت قلاب از کجا؟
هوش مصنوعی: اگر صیاد مرگ بخواهد، جان تو مانند ماهی است که در آب حیات گرفتار شده و او نمی‌داند از کجا پیدا شده است.
می‌تپد سیماب بر خود از گمان گشتنی
نیست باک از مرگت ای کمتر از سیماب از کجا؟
هوش مصنوعی: سیماب به طور مداوم در حال حرکت و تغییر است و این نشان می‌دهد که هیچ نگرانی‌ای از مرگ وجود ندارد. ای کسی که ارزش تو کمتر از سیماب است، تو از کجا می‌توانی چنین نگرانی‌هایی داشته باشی؟
در شهوار سخن را نیست گوشی مشتری
کس نپرسد واعظ این کالاست کمیاب از کجا؟!
هوش مصنوعی: در میان گفتگوهای پرشور، کسی به حرف‌ها گوش نمی‌دهد. واعظ نیز کسی را نمی‌شناسد که بپرسد این کالای نایاب از کجا آمده است.